-
یک کارشناس ارشد حوزه انرژی در گفت‌وگو با صمت:

وضعیت امروز انرژی، حاصل انباشت بی‌برنامگی است

فساد مواد غذایی و طبیعتا وارد آمدن آسیب مالی و جسمی به شهروندان، خرابی دستگاه‌های برقی به‌واسطه نوسان برق، هدررفت بهره‌وری نیروی کار و... تنها بخشی از آسیب‌هایی است که قطع برق و گاز به مشترکان وارد می‌کند؛ این در حالی است که ایران از ظرفیت‌های فراوانی در تامین انرژی برخوردار است و استفاده مطلوب از این ظرفیت‌ها چالش کمبود منابع را برای ایران بی‌معنا می‌کند.

وضعیت امروز انرژی، حاصل انباشت بی‌برنامگی است

در سال‌های اخیر تابستان که از راه می‌رسد یک کابوس خواب و خوراک از بخش تولید می‌گیرد و با رسیدن زمستان کابوسی ‌دیگر؛ با آمدن تابستان قطع برق گزاره‌ای است که تولید را گریزی از آن نیست و با سررسیدن زمستان قطع گاز. حالا دیگر تولیدکنندگان پذیرفته‌اند یا باید چاره‌ای برای ادامه روند تولید در نبود برق و گاز بیندیشند که گاهی این چاره‌اندیشی‌ها بهایی چون تخریب محیط‌زیست با سوختن مازوت دارد یا تولید را متوقف کنند و در انتظار اتصال مجدد به منبع انرژی بمانند. البته آنچه بیان شد تنها وصف حال تولید است و انرژی در کشور علاوه بر تولید، مشترکان دیگری نیز دارد که نبود آن در هر کدام از این بخش‌ها خساراتی جبران‌ناپذیر وارد می‌آورد؛ از بخش خانگی گرفته تا بخش توزیع. فساد مواد غذایی و طبیعتا وارد آمدن آسیب مالی و جسمی به شهروندان، خرابی دستگاه‌های برقی به‌واسطه نوسان برق، هدررفت بهره‌وری نیروی کار و... تنها بخشی از آسیب‌هایی است که قطع برق و گاز به مشترکان وارد می‌کند؛ این در حالی است که ایران از ظرفیت‌های فراوانی در تامین انرژی برخوردار است و استفاده مطلوب از این ظرفیت‌ها چالش کمبود منابع را برای ایران بی‌معنا می‌کند.  صمت درباره وضعیت انرژی در کشور، راهکارهای غلبه بر چالش ناترازی انرژی و ظرفیت‌هایی که در این زمینه در کشور وجود دارد، به گفت‌وگو با غلامحسین حسن‌تاش، کارشناس ارشد حوزه انرژی پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

یکی از مشکلات صنایع در تابستان تامین برق و در زمستان تامین گاز است، این چالش‌ها از کجا نشات می‌گیرد؟

این چالش‌ها و مشکلات یک روزه و دوروزه به‌وجود نیامده و حاصل انباشت بی‌برنامگی‌ها و اشتباهات در اقدامات زیربخش‌های انرژی است. نداشتن پیش‌بینی و آینده‌نگری دقیق، تصمیمات اشتباه در تولید و توزیع حامل‌های انرژی، عدم سرمایه‌گذاری‌ به‌موقع، بی‌توجهی به مقوله مهم بهره‌وری و بهینه‌سازی در همه عرصه‌های تولید و توزیع و مصرف انرژی، نتیجه قهری‌اش این می‌شود که متاسفانه شده.

بسیاری از دلسوزان، از جمله خود بنده از سال‌ها پیش هشدارهای زیادی درباره اشتباهات داده بودیم که موردتوجه قرار نگرفت و امروز هم برای چندمین بار هشدار می‌دهم که ادامه این روند ظرف پنج، شش سال آینده ما را به ناترازی کامل در انرژی می‌رساند؛ مگر اینکه به‌طور جدی روند را تغییر دهیم.

چرا کشوری که منابع فراوان انرژی در هر بخش را در اختیار دارد، چنین درگیر چالش تامین انرژی است؟

داستان مفصل است. از دهه ۱۹۷۰ یعنی حدود ۵۰ سال پیش کشورهای صنعتی جهان متوجه شدند که اولا انرژی مسئله مهمی است که می‌تواند در شرایطی کل اقتصاد را مختل کند، یعنی بحران انرژی منجر به بحران در اقتصاد شود و دریافتند که این مسئله مهم را نمی‌توانند به قضا و قدر و تصمیمات شخصی و حتی به سازکار بازار واگذار یا رها کنند. ثانیا به این نتیجه رسیدند که باید به مسئله انرژی به‌صورت جامع و یکپارچه نگاه و یکپارچه سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کنند و راهبردهای بلندمدت در زمینه آن داشته باشند و راهبردهایی را تدوین کردند که چنان اساسی بوده که اصول آن بعد از 50 سال تغییر عمده‌ای نکرده است. در رأس این راهبردها ارتقای دائمی بهروری انرژی قرار دارد و بعد از آن متنوع‌سازی و غیره، اما متاسفانه ما هنوز فاقد جامع‌نگری در بخش انرژی و حتی فاقد ستاد حکمرانی و سیاست‌گذاری یکپارچه انرژی هستیم.

اینکه مصرف در کشور ما نسبت به میانگین جهانی بالاست و در واقع توپ در زمین مصرف‌کننده است را قبول دارید؟

خوب است ابتدا توجه داشته باشید که مصرف سرانه انرژی یعنی چه؟ مصرف سرانه یعنی حاصل تقسیم کل انرژی مصرفی در کشور بر تعداد جمعیت. یا مصرف سرانه برق یعنی کل برق مصرفی تقسیم بر تعداد جمعیت. حال تصور کنید کشوری که مولد است، هم صنعتی گسترده دارد و هم تولید و صادرات وسیع کالا و خدمات، طبعا کل مصرف انرژی‌اش بالاست و وقتی تقسیم بر تعداد جمعیت می‌شود هم عدد بالایی به دست می‌آید.

فرض کنید کشوری جمعیت کمی داشته باشد، اما مولد باشد و ظرفیت صنعتی و تولیدی و صادراتی بالایی داشته باشد؛ طبعا مصرف سرانه انرژی‌اش بالا خواهد بود. بنابراین بالا بودن مصرف سرانه لزوما چیز بدی نیست و قضاوت در مورد آن باید در کنار دیگر شاخص‌ها مانند تولید ناخالص ملی و شاخص شدت انرژی باشد تا اطلاعات درستی به ما بدهد. مصرف‌کننده تنها خانوار نیست، بلکه صنایع و تولیدکنندگان و بخش‌های خدماتی و صادرکنندگان کالاها و خدمات هم مصرف‌کننده انرژی هستند. لذا اصولا این شاخص خوبی برای قضاوت و تحلیل نیست و شاخص مناسب‌تر شاخص شدت انرژی است.

باتوجه به شاخص شدت انرژی آیا در دسته کشورهای بدمصرف جای می‌گیریم؟

بله؛ باتوجه به شاخص شدت انرژی بدمصرف هستیم.

چرا باوجود کمبود برق در داخل، برق را صادر می‌کنیم، یا اینکه آمارهایی که از صادرات اعلام می‌شود همان سوآپ است؟

 بنده اطلاع دقیقی از کم و کیف قراردادهای صادرات و وارداتی برق ندارم. اگر این قراردادها برای دادوستد متقابل باشد یعنی برای تنظیم پیک و آف پیک دو طرف باشد یعنی هر یک در زمان حداقل بار که ممکن است زمان حداکثر بار طرف دیگر باشد به دیگری برق بدهند و نهایتا در دوره زمانی خاصی تسویه‌حساب کنند کار خوبی است یا اگر برای سوآپ باشد، به‌شرط اینکه شبکه انتقال ظرفیت این کار را داشته باشد کار خوبی است یا اگر صادرات محدود به زمان‌های حداقل مصرف باشد و در زمان اوج مصرف تعهد انتقال نداشته باشیم هم عمل مطلوبی است، اما اگر در زمان اوج مصرف داخلی تعهد تحویل داشته باشیم مشکل ایجاد می‌کند.

در تامین برق تابستان اختلاف بسیاری در زمینه اولویت دادن به بخش خانگی و صنایع وجود دارد. باتوجه به وضعیت کشور شما اولویت را به کدام بخش می‌دهید؟

در درجه اول باید مشکل را به‌صورت اساسی حل کرد که کمبودی وجود نداشته باشد. وقتی کمبود هست تصمیم‌گیری بسیار سخت است. الان اغلب مردم در مجتمع‌های مسکونی زندگی می‌کنند که برای رفت‌وآمد نیاز به آسانسور دارند. در اغلب مجتمع‌ها برای تامین آب واحدها، از پمپ استفاده می‌شود و با قطع برق عملا آب واحدها هم قطع و زندگی زن و فرزند مردم مختل می‌شود؛ مگر اینکه قطع برق طبق برنامه خیلی دقیقی که از قبل اعلام شده، باشد تا مردم بتوانند زندگی خود را تنظیم کنند.

 دولت باید با توجیه مردم و به مشارکت طلبیدن آنها و بخش خصوصی برنامه بهینه‌ای را در این زمینه تهیه و تنظیم کند. البته به‌شرط اینکه دولت ابتدا مشکلات خود را حل کند. مردم شاید نتوانند بپذیرند که مثلا متوسط راندمان نیروگاهی در تبدیل انرژی (تبدیل انرژی حرارتی اولیه به برق ثانویه) در کشور ۳۵ درصد و بسیار پایین‌تر از نرم جهانی باشد و فقط از آنها خواسته شود که فشار را تحمل کنند یا تلفات در تبدیل و انتقال بالا باشد یا بخشی از ظرفیت نیروگاهی کشور به‌دلیل بدهی دولت به نیروگاه‌های خصوصی تعطیل باشد و فقط از مردم خواسته شود که کمبود را تاب بیاورند.

آیا واقعا انرژی‌های نو در تامین انرژی کشور تاثیر مثبت چشمگیری خواهند داشت و چرا باوجود ظرفیت‌های فراوان کشور اقدامی در این زمینه نمی‌شود؟

بله؛ به‌نظر من قطعا کشور ما باید به سمت تامین برق از انرژی‌های تجدیدپذیر حرکت کند. در حال حاضر با توسعه فناوری‌ها، اقتصاد انرژی در جهان تغییر کرده و بعضی از انرژی‌ها که در گذشته گران بودند ارزان‌تر شده‌اند؛ به‌ویژه در کشوری مانند کشور ما که بهترین موقعیت را به‌لحاظ انرژی خورشیدی دارد. به‌نظر من کنده شدن موتور انرژی بادی و خورشیدی از زمین نیاز به حمایت و اقدام جدی دولت دارد. دولت باید با هماهنگ کردن مستمر دستگاه‌های ذی‌نفع و ذی‌ربط مشکلات و موانع را برطرف کند تا کار روی ریل اصلی قرار بگیرد. در این صورت بخش خصوصی هم تمایل به ورود به این عرصه و آمادگی برای سرمایه‌گذاری در این بخش را پیدا خواهد کرد.

قیمت برق و گاز را برای مصرف‌کننده داخلی مناسب ارزیابی می‌کنید؟

نرخ برق و گاز که به‌عبارتی نرخ عمومی و بازاری نیستند و باتوجه به وجود کنتور به تفکیک مصرف‌کنندگان قابل‌کنترل هستند. مشکل زیادی در نرخ‌گذاری ترجیحی ندارند و الان هم عملا این کار انجام می‌شود.

استهلاک تجهیزات چقدر در تامین برق کشور چالش ایجاد کرده است؛ اصلا تاثیری در این مسئله داشت؟

 بله؛ قطعا این چالش تاثیر منفی دارد. سال‌هاست که نیروگاه‌ها به‌دلیل تحریم و نداشتن منابع نتوانسته‌اند تعمیرات و بازسازی‌های موردنیاز خود را به‌موقع انجام دهند و این در شرایط گرما و فشار بار، مشکل ایجاد می‌کند.

آیا عرضه برق در بورس انرژی را اقدام مطلوبی می‌دانید؟

بله؛ به‌نظر من عرضه برق در بورس اگر شبکه ملی که در اختیار وزارت نیروست همکاری کند، می‌تواند اقدام مطلوبی باشد. خصوصا در دو سه سال اخیر بسیاری از صنایع به ارزش واقعی برق پی برده‌اند و برای جلوگیری از ضررهای توقف تولید حاضرند برق را به نرخ مناسب خریداری کنند و از سویی هم بخشی از ظرفیت نیروگاهی که به‌دلیل نداشتن منابع مالی و ناتوانی در تامین آن، عدم دسترسی به قطعه و ممکن نبودن انجام تعمیرات به‌آسانی، بلااستفاده مانده‌اند، می‌توانند در بورس به هم وصل شوند و بخشی از مشکلات حل شود.

 آخرین سوال اینکه برای شخص وزیر نیرو در دولت آینده برخورداری از چه ویژگی‌های را ضروری می‌دانید؟

در اینجا فرصت نیست که بنده بخواهم همه ویژگی‌ها یا معیارهای انتخاب یک وزیر را عرض کنم، اما به‌نظر من یک وزیر باید اولا دیدگاه و تفکر حکمرانی داشته باشد، یعنی درک درستی از وظایف دولت که سیاست‌گذاری، کنترل، نظارت و قاعده‌گذاری یا رگولاتوری است، داشته باشد. ثانیا باید به‌تعبیر من تفکر نرم‌افزاری داشته باشد، یعنی به مطالعه و مشاوره و تصمیم‌گیری برمبنای فرآیندهای تصمیم‌سازی و پژوهش اهمیت بدهد.

ثالثا وزیر یک زیربخش انرژی باید دید جامعی نسبت به مسئله انرژی داشته باشد و رابعا بتواند با بقیه ارکان دولت، به‌ویژه سایر زیربخش‌های انرژی در هماهنگی کامل باشد.

سخن پایانی

جامعه مصرف حوزه انرژی از اقشار گوناگون در سطوح متفاوتی هستند؛ از خانواری با جمعیت یک‌نفره تا صنایعی با ۸۰ میلیون مصرف‌کننده. این مولفه ضرورت برنامه‌ریزی برای تامین پایدار انرژی به‌ویژه برق و گاز را دوچندان می‌کند؛ برنامه‌ریزی که در ایران می‌تواند شامل بندهایی چون تعمیر و نوسازی تجهیزات نیروگاه‌ها، استفاده از منابع تجدیدپذیر و توجه به توسعه این بخش و فراهم‌سازی زمینه سرمایه‌گذاری در آن و افزایش بهره‌وری نیروگاه‌ها باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین