کنجکاوی در تندیسهای چوبی
نوشته: کیت موتس برگردان: مهتاب خطیر

هنگامی برت استنسون، هنرمند اهل پورتلند، در دانشگاه تصویرسازی میخواند، با چند طراح صنعتی آمد و شد داشت و با آنها درباره چگونگی ساخت اشیا تیزبینانه پژوهش میکرد و ظرفیتها را میکاوید. او به کولوسال میگوید: «ما شبهای زیادی را تا دیرهنگام با تماشای آموزشهای مدلسازی سهبعدی، مجسمههای سفالی و تماشای چندباره دیویدی کارگاه وِتا پیرامون ساخت مجموعههای ارباب حلقهها سپری کردیم.» استنسون بهویژه شیفته جهان اسباببازیهای وینیل شده بود و آرزو میکرد که میتوانست خودش اسباببازی بسازد، هرچند که منحنی یادگیری آن بسیار دشوار میبود. گرایشهای هنرمند نسبت به مکتبهای هنری پرکاربرد روزگارش و آنچه میخواست بسازد دچار دگرگونی هایی شد. او میگوید: «حتی در مدرن تربن روزها هم، چوب همیشه مادهای بود که بیشترین پیوند درونی و ژرف را با آن برقرار و حس میکردم. من به سمت اشیای عتیقه و تاریخ دار کشیده میشدم ـ چیزهایی که با دست ساخته شده بودند، با گرما و هدفدار. وینیل (گونهای ماده پلاستیکی)، هر چندپرکاربردتر بود، اما هرگز به همان به جایگاه چوب نرسید.» در سال ۲۰۱۸، استنسون در کارگاهی در وایلدکرافت، یک مدرسه هنری در پورتلند، نام نویسی کرد تا یاد بگیرد چگونه آذین کریسمس چوبی حکاکیشده به سبک (نورس) بسازد. این هنرمند میگوید: «ناگهان، توانستم امکانهای بیپایانی را ببینم ـ اگر میتوانستم طرحی از آن بکشم، میتوانستم آن را حکاکی کنم. ابزارها، فرآیند، حتی ایده تبدیل شدن به یکی از آن پیرمردهایی که همه روز در فروشگاههای چوبکاری پرسه میزنند ـ همه اینها تا مغز استخوان رمانتیک و همسو با کسی بود که میخواستم، او باشم.» استنسون با یک چاقوی ساده آغاز به تراشیدن تکههای چوب کرد، اما خیلی زود فهمید که باید با ابزارهای بهتری کار کند تا این فرآیند خیلی به درازا نکشد. او همچنین مدلسازی با گل را معرفی کرد و پیش از اینکه به سراغ چوب برود، جانوران، پیکرهها و اشیای دیگر را با مادهای انعطافپذیرتر ساخت. او با تمرکز بر خرسها یا جانورهای جنگلی که بیشتر ماهی یا گل تازه چیده شده در دستشان گرفته اند، بر درک عاطفی با چشمانداز حیوانات تاکید میکند ـ فریبکاری شیرین یک روباه یا خرس زیبایی که به شکار تازه خود میبالد. استنسون میگوید: «به تازگی وسواس من روی کندهکاری خرسها تکانههای بسیاری را تجربه میکند. من بیشتر به دلبسته کاوش در جنبه انسانی کارم شدهام.» از روزی که هنرمند سگ خانگیاش را از دست داد، در حال بررسی پرسمانی است که در آغاز نامرتبط میآید، اما فناوریهای قدیمی مانند تلویزیونها، ماهوارهها، رایانههای قدیمی و تجهیزات مخابراتی از رده بیرون، در چیزی که او آن را «گونهای تلاش بیهوده برای برقراری ارتباط دوباره با آن» توصیف میکند، نقش دارند. او میافزاید که چنین گنجایشی او را به هیجان آورده؛ اینکه چگونه «همه این ابزارهایی که ما برای ارتباط با یکدیگر ساختهایم، پس از مرگمان از دسترسمان دور و بدون استفاده میشوند.»
تندیسهای طلایی نمایی شادی و پارسایی
نوشته: گریس ایبرت
برگردان: مهتاب خطیر
برگرفته از
www.thisiscolossal.com

شادی و ظرفیتهای ارتباط نوآورانه، اساس کار ویپو سریویلاسا هستند. این هنرمند بین استرالیا و تایلند زندگی و کار میکند، و برای تندیس سرامیکیاش که رویکردی پرشور به زندگی دارند، شناخته شده است. بلندای تندیسهای سریویلاسا بین یک تا دو فوت است با نگارهای گلدار، نقشهای ماندالایی و طلاکوبشده و انگشتهایی به شکل V. این شخصیتهای سرزنده، با ریشههای سترگ در زمین، همزمان هم جنبههای این جهانی و هم آن جهانی را به یاد میآورد. مجموعهای از کارهای سریویلاسا این ماه در ادوینا کورلت در نمایشگاهی انفرادی با نام «چهرههای نمادین: فرشتگان، خدایان و الههها» بازگشایی میشود. این نمایشگاه که ۱۵ سال از کوشش و پشتکار این هنرمند را گرد هم آورده است، هم مواد سفید و هم آبی ویژه او را به همراه گرایش تازه او به سفال و سرامیک، ترکیبی که میراث فرهنگی سریویلاسا را به هم پیوند میدهد، به نمایش میگذارد.