-

بینش امروز به دانش، یاد و سرزمین

خطیر

برگردان مهتاب خطیر

برگرفته از thisiscolossal.com

بین سال‌های ۱۸۶۹ و ۱۹۶۰ در ایالات متحده امریکا، زیر چتر دولت و گروه‌های وابسته به کلیسا هزاران کودک بومی در ۵۲۳ مدرسه‌های شبانه‌روزی با شعار دهشت انگیز “سرخپوست را بکش، آدم را نجات بده” درس می‌خواندند. این کودک و نوجوان‌ها صدها، اگر نگوییم هزاران مایل دور از خانواده‌ها و دهکده‌های قبیله‌ای خود فرستاده شدند و چنان آزار و آسیب دیدند بسیاری از آنها سرانجام جان باختند. ماموران فدرال بیشتر بچه‌های زیر سن قانونی را می‌ربودند، آنها اگر به زبان مادری خود سخن می‌گفتند به آموزشگاه‌ها فرستاده و به شدت مجازات می‌شدند. تا سال ۱۹۲۶، نزدیک به ۸۳ درصد از کودکان بومی در این آموزشگاه‌ها نام نویسی شده بودند.

بینش امروز-دانش

در ماه اکتبر، دولت ایالات متحده امریکا برای نقش خود در برگزاری چنین برنامه‌ای در مدرسه‌های شبانه روزی در بیانیه‌ای رسمی پوزش خواست، کوشش بسیاری از آن هنگام برای درک پدیده و پردازش آسیب شناسی آن آغاز گشت، درمان تروما دانش آموزها نیز تا بهبود ادامه خواهد داشت. انجمن ملی شفای آموزشگاه‌های شبانه روزی بومیان امریکا چنین می‌گوید که هدف این مدرسه‌ها “ آشکارا نسل کشی فرهنگی با روش حذف ماهوی و برنامه‌ریزی دوباره کودکان سرخپوست امریکایی و بومی آلاسکا؛ ریشه کن کردن سیستماتیک فرهنگ‌ها و جوامع بومی بود." نیکلاس گالانین، بازنگری گذشته را پایه و اساس درک دقیق‌ترِ امروز و اکنون می‌داند. بیانیه‌ای از گالری پیتر بلوم که نماینده این هنرمند است و هم اکنون نمایشگاه انفرادی گالانین را به نمایش می‌گذارد، می‌گوید: «در کنار آشکار کردن پدیده دگرگونی شرایط اقلیمی زمین برخلاف ادعای دولت هدف آثار چند مکتبی او بازپرداخت سوءاستفاده گسترده از فرهنگ دیداری بومی، تأثیر استعمار، و همچنین فراموشی جمعی این رخدادهای سازمان یافته ناگوار است.» گالانین می‌گوید: «ما می‌توانیم با دانش و حافظه فرهنگی بینش خود را از زمان اکنون تیز کنیم. این آثارِ نمایانگر حافظه و تمرین فرهنگی، بازتاب دهنده پایداری، از خود گذشتگی، خشونت، پرهیز و پیکار هستند. این هنرمند بیشتر چیدمان‌ها و تندیس‌های خود را از نمادی سنتی Tlingit و Unangax الهام می‌گیرد، برای نمونه «سرخپوست خیالی (باغ)»، که نقطه آغاز خود را یک قطب توتم می‌گیرد، نمایه‌ای از جانورهایی که در درختی تراشیده شده لبریز از اهمیت معنویت و همزمان جایگاه اجتماعی انسان. گالانین در «لوم»، او مجموعه‌ای از میزهای آماده برای کودکان را در یک برج بالدار و میله‌مانند توتم می‌گذارد تا یادبود کودکانی بشود که در آن مدرسه‌های شبانه روز از رنج به خود پیچیدند. آثار چالش برانگیز گالانین بر نیروی درونی نمادها و یادها ابرام می‌کند. پوست خرس قطبی در «پرچم سفید» جای پارچه به‌کار می‌رود، نشانه‌ایست از تسلیم، که توجه را سوی تأثیرهای شدید بحران آب‌وهوایی بر قطب شمال و شیوه زندگی مردم بومی می‌کشاند. در آغاز ماه دسامبر در میامی، دکل‌هایی از شن‌های ساحل بیرون زدند گویی یک گالون اسپانیایی «کشتی قرن ۱۸ ام» زیر ساحل خاک شده باشد. بادبان‌ها به هر دو زبان انگلیسی و اسپانیایی بی‌پروا می‌پرسیدند: "برای سوزاندن بادبان‌های امپراتوری چه چیزی را رها خواهیم کرد؟" و «برای آزادی جمعی خود چه خواهیم ساخت؟» این چیدمان با نام «Seletega (برو، ببین آیا مردم می‌آیند یا نه؟» کنایه ایست به استعمار امریکای شمالی و هدف اروپایی‌ها که استخراج ثروت، ساخت شهرها، بازرگانی و راه گشایی سمت غرب بود آنگاه که مردم بومی هزینه هایی گزاف پرداختند. هنرمند به برجسته‌سازی «پیوستار فرهنگی بومی» خود ادامه می‌دهد، از پاک‌سازی فرهنگی سرپیچی می‌کند و مشروعیت اشغال استعماری را رد می‌کند. “گالانین با تمرکز بر پاسداشت و نگهبانی از سرزمین مادری در رویارویی با استخراج‌های بی‌رویه، فاصله گسترده میان آشتی و صلح و دادگری را بازتاب می‌دهد." روش او عکاسی، مونتایپ‌ها، تندیس‌های سرامیکی، برنزی و چوبی ست، که با آن به نقد سیستم‌های ستم پرورانه بر پایه نژاد، نداشتن حقوق شهروندی، نداشتن دسترسی به خاستگاه دانش و همچنین نداشتن مسئولیت‌های رسمی اجتماعی، و همچنین اهمیت جایگاه این فرهنگ و مردم و پیوندشان با آینده می‌پردازد. از جایزه هایی که این هنرمند دریافت کرده می‌توان از کمک هزینه تحصیلی جوآن میچل در سال ۲۰۲۳ و دو جایزه Guggenheim Fellowship و Don Tyson در همین سال را نام برد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین