احیای صنعت ایران، پیمان فراموششده
در پهنه بیکران صنعت بینالملل، همانگونه که تاریخ به ما آموخته، سازمانهایی که دیده بر فناوریهای نوین میبندند، ناگزیر و بیهیچ تردیدی تلخی فروپاشی را خواهند چشید؛ این سرنوشت محتوم آنهاست، همچون درختی کهنسال که از انعطاف در برابر باد تغییر سر باز میزند و سرانجام، شکسته و خمیده، تسلیم بیچونوچرای توفان میشوند. این حقیقتی است که بارها در گذر تاریخ صنعتی شدن کشورهای مختلف شاهد آن بودهایم برجام صنعتی ما تنها با قدرتهای بزرگ جهانی نباید باشد که البته لازم است. بلکه پیمانی راهبردی و سرنوشتساز با جوانان خلاق، سازنده و پرشور، سرمایهگذاران خصوصی دلسوز، شرکتهای دانشبنیان ایرانی است. صمت در این راستا با علی میرزایی سیسان، پژوهشگر حوزه صنعت گفتوگویی داشته که در ادامه میخوانید.

در شروع قرن جدید شاهد انقلاب خاموش ولی پر سروصدایی در حملونقل چین هستیم که برخی را نگران و عدهای را هیجانزده کرده است. براساس مشاهداتی که داشتهاید چه ارزیابی از وضعیت صنعت خودرو و حملو نقل در چین امروز دارید؟
امروز، خیابانهای پرجنبوجوش کلانشهرهای چین تصویر فردای صنعت حملونقل را با وضوح خیرهکنندهای بازتاب میدهد. نکته شگفتانگیز این است که در این کلانشهرها، جایی که تا همین چند سال پیش ترافیک آلوده و پرسروصدا حاکم بود، اکنون نیمی از خودروها برقی و هوشمند است. این تحول بنیادین، نه صرفا یک جهش فناورانه ساده، بلکه یک دگرگونی عمیق و ریشهای است که آسایش و آرامش را جایگزین آلودگی و هیاهو کرده است. بیتردید، چنین تغییری نمیتوانست بدون چشماندازی روشن و تلاش فراوان چینیها محقق شود. این دگرگونی شگرف، حاصل تلاقی سیاستگذاری هوشمندانه، سرمایهگذاری هدفمند و البته پذیرش واقعیتهای جدید صنعت است. همه این عوامل دستبهدست هم دادهاند تا چین را به پیشگام انقلاب خودروهای نوین بدل سازند، انقلابی که اینک موج آن بهتدریج به سواحل دیگر کشورها نیز میرسد.
تمایز شگفتانگیز و تضاد چشمگیر میان هیاهوی پرغوغای خیابانهای گذشته و سکوت آرامشبخش مسیرهای جدید، بهخوبی و آشکارا نشانگر مسیر بیبازگشت تحول در صنعت خودرو چین است. راه بازگشتی در انقلاب تکنولوژیهای جدید وجود ندارد، زیرا الگوهای سنتی مهندسی غرب که دههها بر صنعت خودرو جهان حکمفرمایی میکردند، اکنون در حال فروریختن هستند. نکته قابلتأمل اینکه چرخههای نوآوری مهندسی اروپایی که زمانی سالها به درازا میکشید و اغلب زیر سایه بروکراسیهای پیچیده و لایههای متعدد تصمیمگیری بهکندی پیش میرفت، اکنون در چین به ماهها و حتی هفته - فشرده شده است. این فشردگی زمانی، نهتنها یک دستاورد فنی، بلکه یک انقلاب مفهومی در عرصه تولید است.
خودروسازان چینی با بازتعریف هوشمندانه و نوآورانه مفهوم زمان در فرآیند توسعه، شتابی بیسابقه به بازار بخشیدهاند. این سرعت خارقالعاده، صرفا به معنای فزونی یافتن گامهای چینی در مسیر پیشرفت یک تکنولوژی خاص نیست، بلکه نشاندهنده دگرگونی ژرف و بنیادین در کل فرآیند تکامل خودروها از مرحله اندیشه و طراحی اولیه تا تحقق و تجسم نهایی آن است.
ما میتوانیم درباره سرعت برقیسازی و هوشمندسازی در بازارهای گوناگون دیدگاههای متفاوت و متنوعی داشته باشیم و البته این تنوع دیدگاه طبیعی است. اما واقعیت انکارناپذیر این است که اگر اصل دگرگونی بنیادین صنعت حملونقل و خودروسازی را نمیپذیریم، یا در دام انکار گرفتار آمدهایم یا آگاهانه از حقیقت روشن و آشکار میگریزیم. نکته مهم دیگر این است که دگرگونی امروز چین بههیچوجه تنها به یک صنعت محدود نمیشود، بلکه پویایی آن در سراسر پیکره صنعت، انرژی و سیاست حس میشود. در این فضای متحول، شرکتهای دانشبنیان دیگر بازیگران حاشیهای و کماهمیت نیستند، بلکه به کانونهای اصلی و محوری نوآوری بدل شدهاند که با جسارتی مثالزدنی، مرزهای دیرین و کهن را درهم میشکنند. در این میان، خط تمایز سنتی میان سازنده خودرو و توسعهدهنده فناوری، آرامآرام محو شده و در نتیجه این فرآیند، ابَرشرکتهایی قدرتمند مانند BYD پدیدار شدهاند که با نگرشی چندوجهی، همزمان در خلق نرمافزارهای پیشرفته، تولید خودروهای نوآورانه و بازآفرینی مفهوم حملونقل مدرن پیشتاز و پیشرو هستند. در این رویکرد جدید، معماریهای ماژولار، زنجیره تأمین یکپارچه و طراحی دیجیتال، نیروی تحولآفرینی را پدید آوردهاند که ساختارهای کهن و سنتی را یارای برابری و رقابت با آن نیست.
چه ویژگی چین را در جهان متمایز کرده و تصویر کنونی این کشور بیشتر متاثر از چه مواردی است؟
آنچه چین را در این مسیر پرشتاب متمایز و برجسته میکند عملگرایی هوشمندانه و انعطافپذیری استراتژیک خودروسازان این کشور است. نکته جالب توجه اینکه این شرکتها، برخلاف بسیاری از همتایان غربیشان، بیآنکه دلبسته و وابسته یک فناوری خاص و کسبوکار محدود باشند، با نگاهی واقعبینانه، راهکارهایی را برمیگزینند که بهطور دقیق و مؤثر پاسخگوی نیازهای واقعی و ملموس مصرفکنندگان در بازارهای هدفشان در کل جهان را پاسخگو باشد. رویکرد خردمندانه و هوشیارانه آنها در توسعه گستره متنوعی از خودروهای برقی، هیبریدی و پلاگین یا رنج افزون، جلوه بارز و نمایانی از این عملگرایی راهبردی است. در این مسیر، باید همواره به یاد داشته باشیم که مهندسی در اصل و اساس در خدمت انسان و نیازهای اوست، نه اسیر و محصور باورهای خشک و ناکارآمد؛ حتی اگر این باورها علمی و دانشمحور باشند، هنگامیکه با اصول متحول و پویای اقتصادی-صنعتی همخوانی و سازگاری ندارند، دیگر مهندسی راستین نیستند؛ و در خوشبینانهترین حالت، چیزی جز انعکاسی از سعی و خطای بینتیجه و ناکارآمد نخواهند بود. برتری چشمگیر و قابلتوجه امروز مهندسی چینی، از همینجا سرچشمه میگیرد: از توانایی پاسخگویی منعطفانه به نیازهای گوناگون و متنوع، و توسعه طیف وسیعی از پیشرانهها برای بازارهای مختلف جهانی، نه تعصب و پافشاری کورکورانه بر یک فناوری معین و محدود. بهبیاندیگر، مهندسی واقعی، دانش سازگاری هوشمندانه با شرایط دائما دگرگونشونده است که امروز خودروسازان اروپا، امریکا، ژاپن و کره را ناگزیر میسازد برای رویارویی اثربخش با رقبای چینی، از آن بهره جویند؛ دانشی راهگشا برای دستیابی به شتاب خیرهکننده توسعه شرقی، همزمان با حفظ ویژگیهای منحصربهفرد بازار، سازمان و سرمایه انسانی ارزشمند خویش.
در این میان، شرکتهایی که از رویارویی و رقابت سازنده با چین میگریزند یا با تعصبی نابجا به فناوریهای فرسوده و ناکارآمد وفادار ماندهاند، عملا و ناخواسته آینده خود را قربانی عدمجسارت و فقدان بینش راهبردی خود کردهاند. در همین راستا، خودروسازان غربی اکنون ناگزیر به پذیرش تغییراتی بنیادین شدهاند که از سوی چین هدایت و رهبری میشود. جالب اینجاست که این شرکتها حتی با ایجاد شراکتهای راهبردی با همتایان چینی خود میکوشند تا از نوآوریها و دستاوردهای آنها بهرهمند شوند. این همکاریهای دوجانبه و چندجانبه، بیتردید به توسعه شتابانتر و اثربخشتر انجامیده، هرچند باید اذعان داشت که این تعاملات هنوز عمدتا در قلمرو سرزمین چین متمرکز است. در سوی دیگر، برندهایی که به سایهسار امن و آشنای گذشته و حمایتهای دولتی خویش خزیدهاند، در حقیقت، آگاهانه یا ناآگاهانه، طومار فنای محصول و میراث خود را مهر کردهاند. چنین تولیدکنندگانی که بهجای درخشش و تعالی از رهگذر نوآوری و تمایز، با گریز از میدان پرچالش رقابت، خود را با پندار واهی بقا میفریبند، در عمل، ریشه میراث و هویت باارزش خویش را میخشکانند.
مسیر آینده چگونه خواهد بود و چه ملزوماتی برای بقا لازم و ضروری است؟
موج خروشان تحول فناوری از برقیسازی تا هوشمندسازی و هوش مصنوعی، فشاری فراوان و بیسابقه بر تولیدکنندگان سنتی وارد آورده و بازنگری اساسی و عمیق در ساختار سازمانی، شیوههای تولید و مهارتهای نیروی کار را الزامآور و اجتنابناپذیر ساخته است. باید توجه داشت که این دگرگونی متحولکننده، تنها سازگاری با یک فناورانی نیست؛ بلکه فراتر از آن، تحولی فرهنگی و حرکتی پرشتاب بهسوی انعطافپذیری راهبردی، پاسخگویی سریع و نوآوری پیوسته و مستمر جامعه مطالبهگر آگاه را میطلبد. کامیابی و موفقیت پایدار در این راه پرفرازونشیب، تنها با بازاندیشی بنیادین و همهجانبه دستیافتنی است، نه با دگرگونیهای جزئی، سطحی و ظاهری.
اصل بنیادین و غیرقابلانکار صنعت خودرو این حقیقت است که این صنعت ذاتا و ماهیتا در مقیاس کلان و گسترده معنا مییابد، مگر آنکه آگاهانه و هدفمند، بازار هدف ویژه و منحصربهفردی را برگزیند، همچون رویکرد متمایز برند افسانهای فراری. بهبیاندیگر، در عرصه خودروسازی، این مقیاس و بزرگی عملیات است که صرفهجوییهای اقتصادی تولید انبوه و پایه سودآوری پایدار را میسر میسازد و حضور فراگیر و مؤثر در بازار رقابتی را برای بقا و تداوم حیات، ضروری و حیاتی میگرداند.
هشدار جدی این است که برای تولیدکنندگانی که با سرسختی در برابر موج تغییر میایستند، نادیده انگاشتن فناوریهای نوین و پیشرو، ناگزیر به فروریزی سازمانی خواهد انجامید، زیرا ساختارهای سنتی و کهنه، توان و ظرفیت پاسخگویی به نیازهای نوظهور، مدیریت اثربخش منابع انسانی جوانان پرانرژی نسل جدید در دنیای پررقابت امروز برای جذب استعدادهای درخشان، و رویارویی موفق با فشارهای فزاینده رقابتی را نخواهند داشت.
آنچه امروز در شهرهای پیشرفته مشرقزمین با چشمان خود میبینیم، بیتردید فردا میتواند در هر گوشه دیگر جهان، از امریکای شمالی گرفته تا اروپا و خاورمیانه، تکرار شود؛ شاید زودتر، شاید دیرتر، اما روند و جهت این دگرگونی شگرف، قطعی و غیرقابلبازگشت است. دیگر حملونقل پایدار، سبز و هوشمند، نه یک انتخاب و گزینه اختیاری، بلکه یک ضرورت تکاملی و اجتنابناپذیر برای جوامع بشری است. در این میان، ملتهایی که با درایت و دوراندیشی، بهبود کیفیت زندگی شهروندان خود را در اولویت نخست برنامههای توسعهای خود نهادهاند، بیتردید شتابانتر و موفقتر این تحول بنیادین را تجربه خواهند کرد.
چه پیشبینی از آینده صنعت خودرو و حملونقل دارید؟
آینده پرشکوه صنعت خودرو، بههیچوجه تنها یک دگرگونی فناورانه موقت صرف نیست، بلکه فراتر از آن، تحولی ژرف و همهجانبه در نگرش و بینش مدیران، سیاستگذاران و تصمیمسازان این عرصه است که در بلندمدت مفهوم جابهجایی را تغییر داده است. در این میدان رقابت، شرکتهایی که توانایی و مهارت آمیختن هوشمندانه فناوریهای نوین، انعطاف سازمانی و تمرکز راهبردی بر نیازهای واقعی مشتریان را دارند، بیشک پیشگامان و سردمداران این عصر نوین خواهند بود؛ و در مقابل، آنها که با تعصب به شیوههای دیرین و ناکارآمد چسبیدهاند، آرامآرام و بهطور اجتنابناپذیر به حاشیه رانده خواهند شد. امروز، همانگونه که شواهد و قرائن متعدد نشان میدهد، کانون ثقل و مرکز جاذبه صنعت و فناوری با شتابی روزافزون بهسوی شرق در حرکت است و این خیزش تاریخی و تعیینکننده، بههیچوجه مجالی برای درنگ و تعلل باقی نمیگذارد؛ بلکه با صدایی رسا، همسویی سریع و هوشمندانه با واقعیتهای نوین را فریاد میزند. این واقعیتهای انکارناپذیر که اکنون در خیابانهای شهرهای چین بهوضوح نمایان است، بیشک در آیندهای نزدیک یا دور، همچون موجی فراگیر در سراسر گیتی گسترش خواهد یافت، و البته سرزمین کهن و تمدنساز ما، ایران عزیزمان، نیز از این قاعده مستثنا نخواهد بود.
برجام واقعی ما چه زمانی رخ خواهد داد؟ ارزیابی شما از وضعیت ایران چیست؟
جدال بیحاصل و فرسایشی بر سر آینده برقی یا فسیلی محصولات جاده مخصوص ایران، نه موضوعیت علمی-زمانی برای ایران دارد و نه نتیجهبخش و راهگشاست، بلکه در واقع، نمایشی آشکار از سطحینگری و عدمدرک عمیق واقعیتهاست. مشکل اصلی و بنیادین ما، که متأسفانه کمتر به آن پرداخته میشود، انکار خشکیدن تدریجی ریشههای عمیق اصول مهندسی و فرسایش مستمر بافت بنیادین این علم کاربردی در عمل و اجراست. به بیان روشنتر، آنچه در حال از دست دادن هستیم و باید برای آن نگران باشیم، روح خلاق، پویا و نوآور مهندسی ایرانی است که زیربنا و شالوده هر پیشرفت حقیقی و پایدار به شمار میآید. در جستوجوی مقصر این واپسماندگی تأسفبار، بهراستی نمیتوان و نباید انگشت اتهام را بهسوی فرد، نهاد یا سازمان خاصی نشانه رفت؛ زیرا مجرم اصلی و ریشهای، فرهنگی است که همچون خزهای مقاوم در تاروپود صنعت ما ریشه دوانده و گسترش یافته است. فرهنگ صنعتی که در آن، متأسفانه مهندسی معکوس و تقلید، جایگزین نوآوری اصیل و خلاقیت راستین شده، و منافع زودگذر و کوتاهمدت، بر توسعه پایدار و چشمانداز بلندمدت سایه افکنده است.
در این فضای محافظهکاری، استعدادهای درخشان و امیدبخش جوان، ناخواسته پشت دیوارهای بلند و نفوذناپذیر سنتهای کهنه و ناکارآمد محبوس ماندهاند و صدای رسا و ایدههای تازه و بدیعشان در هیاهوی گوشخراش محافظهکاری و مقاومت در برابر تغییر، خاموش و بیاثر میشود. اما شاید تأسفبارتر و نگرانکنندهتر از همه این است که در فرهنگ کنونی ما، نقص و کاستی نه بهعنوان هشداری برای اصلاح و بهبود، بلکه واقعیتی پذیرفتهشده و عادی تلقی میگردد. فرهنگ حاکم فعلی که ناقص اندیشیدن و بسنده کردن به حداقلها را نُرم و هنجار میپندارد، و از نوآوری و تحول مثبت میهراسد، بیتردید بنیانگذار افولی تدریجی اما مستمر و پیوسته است که صنعت ما را با شتابی نگرانکننده بهسوی پرتگاه فراموشی و بیاهمیتی در عرصه رقابت جهانی سوق میدهد.