هنر اجرا چیست؟
هنر پرفورمنس (اجرا) را میتوان نمایش کاری عملی دانست که در اینجا و اکنون تجربه میشود. در دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰، هنر اجرا برای به چالش کشیدن مفهوم ماهیت هنر به ویژه در اشیای بیشتر فیزیکی، همچون نقاشیها و مجسمهها بهکار برده شده و اوج گرفت. اینگونه هنرمندها میتوانستند از فروش هنرشان و سپس استفاده در راه هدف هایی که خواست آنها نبود، جلوگیری کنند.
برگردان مهتاب خطیر
برگرفته از modernamuseet.se
نه رقص و نه نمایش
هنر اجرا از شاخههای هنرهای تجسمی سرچشمه گرفته اما با اشکال فیزیکی بیانش نیز با نمایش و رقص پیوندی نزدیک دارد. مرز باریکی بین آنها کشیده شده است. یک اجرا بیشتر یک شبیهسازی یا یک رویداد است تا تئاتر و نمایش که آغاز و پایانی دارد. رقص هم بیشتر دور کانون ریتم، طراحی حرکتهای موزون میچرخد. نخستین هنرمندهای اجرایی نه تنها تجسمی کار بلکه رقصندگان و نوازندگان و بازیگرها بودند.
بازاجرا چیست؟
بازاجرا، اجرایی است که دوباره برگزار میشود. این کار را میتواند هنرمند آفریننده اثر یا هنرمندهای دیگر انجام دهد. در نمایشگاه The Cleaner، شماری از آثار مارینا آبراموویچ را هنرمندهای اجرا یا پرفورمنس آرتیست هایی که به راه و روش آبراموویچ آموزشهای ویژه دیده اند، دوباره اجرا میکنند.
مارینا آبراموویچ و هنر اجرا
در آغاز دهه ۱۹۷۰ میلادی، آنگاه که مارینا آبراموویچ با پرفورمنس آرت رو در رو شد، دیگر سبک و مکتبهای هنری را کنار گذاشت. الهام بخش هنر او هنرمندهایی مانند کریس باردن و هرمان نیچ بودند؛ کوشش آنها در راستای به رسیدن هشیاری حواس آشکارا در هنر بدن ((برهنگی و پیامدهای شوک برانگیزش)) دیده میشود که ببینده را با در خطر گذاشتن بدن خود در اجرایی ساده یا آیینی تکان میدهد. آبراموویچ به همراه پارتنر آن هنگام خود، اولای هنرمند آلمانی، چندین اثر را به نام مجموعه آثار رابطه اجرا کرد. آنها یک مانیفست به نام Art Vital نوشتند و رهنمودهایی را برای تمرین مشترک خود تنظیم کردند.اجرای «هنرمند حاضر است»، در موزه هنر مدرن (MoMA) نیویورک در سال ۲۰۱۰ پرآوازهترین اثر او تا به امروز است.مارینا آبراموویچ هر روز از ساعت باز شدن موزه تا زمان بسته شدن آن، بدون اینکه از جایش تکان بخورد، به چشمهای هر بازدیدکنندهای که روبهروی او مینشست، مینگریست. این برخورد دوجانبه را او برای چندین سال به همراهی اولای ادامه و گسترش داد، تا جایی شمار بازیدکنندهها بیش از حد معمول، فراتر از هنر سنتی صحنه میرفت.
شیوه آبراموویچ
نهاد مارینا آبراموویچ (MAI) در سال ۲۰۱۰ برای حفظ و نگاهداشت آثار اجرایی خودش و دیگران پایهگذاری شد. آبراموویچ به رشد شیوههای «باز_اجرا» پرداخت، جایی که اجراهای خود و دیگر هنرمندها در قالب چندین و چند اجرای گوناگون گسترش یافتند.روش آبراموویچ بر پایداری کردن، ارزیابی دوباره زمان، و آمادگی برای کنار گذاشتن پندارهای از پیش تعیین شده درباره تواناییها و ارزشهای خود، بهنگام درگیری با کارهای سخت فیزیکی و ذهنی تمرکز دارد.
تاریخچه هنر نمایش
از آغاز سده بیستم، هنر پرفورمنس در زاویههای زیادی گسترش یافته است. در اینجا چند نکته مهم تاریخی را میخوانیم. آنچه ما امروز هنر پرفورمنس مینامیم در میان هنرمندان دادا، سازه گرایان و فتوریستها در آستان دهه ۱۹۰۰ سرچشمه گرفت. از نخستین نمونهها هوگو بال است که در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۶ یک رسیتال نمایشی از مانیفست دادا را با لباس هایی هندسی اجرا کرد.
اصطلاح «اجرا» در دهه ۱۹۵۰ زاده شد
در آن سالها، هنرمندهای بیشتری در ایالات متحده و اروپا آغاز به آزمایش قالب و گنجایشهای هنری فرای اشیا فیزیکی هنری کردند. در سال ۱۹۵۲، جان کیج اجرای خود را به نام The First Be-In با دانش آموزها و آموزگاران کالج Black Mountain امریکا ارائه کرد. میان سالهای ۱۹۶۰-۱۹۷۰ و پس از آن، بسیاری از هنرمندها بدن خود در آثار اجرایی خود بکار بردند. نام هایی چون: کارولی اشنیمن، باربارا تی اسمیت، کریس بردن، ویتو اکونچی و هرمان نیت که با در خطر گذاشتن بدن خود، رویارویی با درد و خشونت، به مسائل سیاسی پرداختند. یوکو اونو، جوآن جوناس و جوزف بیویز در آن هنگام نیز در اجراهای خود مسائل وجودی را به چالش کشیدند و بر جنسیت و سیاست تمرکز و پرسشگری داشتند.ولف ووستل و آلن کاپرو نیز از دیگر پیشگامان این پروژهها بودند.
هنر بدن، مونتاژهای چندمکتبی و رخدادها
ایده «هنر بدن» یکی از شاخههای هنر پرفورمنس است که در آن بدن یگانه ابزار بیان است. هنر اجرا همچنین به شکلی از «مونتاژ چند مکتبی» مکتبها و ابزارهای همسان و ناهمسان را در یک قالب اجرا در میآمیزد و ترکیب میکند. در کشور سوئد، آهنگسازان تجربی نهاد Fylkingen در دهه ی پنجاه پیشروی این دست اجراهای ترکیبی بودند. گاهی تشخیص مفهوم «رخداد» از اجرا دشوار است. اگرچه، خلاف اجرا، رخداد، مجموعهای از رویدادهای برنامهریزی نشده ایست که با هدف مشارکت تماشاگرها انجام میشود.
روزی که Kjartan Slettermark در دهه ی هفتاد میلاد لباس پودل پوشید، بین مرز بین رخداد و اجرا گام بر میداشت. در سال ۱۹۹۳ میلادی الین ویکستروم یک پروژه اجرایی خاص را به راه انداخت. او برای سه هفته میان قفسههای مواد غذایی سوپرمارکت ICA در مالمو خوابید. «اگر همه این کار را میکردند چه؟» نام این اجرا شد.الین ویکستروم خود را تنها به یک هنرمند اجرایی نمیبیند. او هنر خود را راهی برای زیر سوال بردن ارزشها در برخورد بین مردم میداند. مالمو اکنون تنها استودیوی هنر اجرای سوئد را در اختیار خود دارد: استودیو لیلیث پرفورمنس.