یک‌شنبه 16 اردیبهشت 1403 - 05 May 2024
کد خبر: 372
تاریخ انتشار: 1400/06/02 11:43
در گفت‌وگو با کارشناس مسائل افغانستان مطرح شد:

طالبان نیازمند همکاری با همسایگان است

درست یک هفته پیش بود که نیروهای طالبان در حال پیشروی به سمت کابل بودند و کمتر کسی فکر می‌کرد پایتخت افغانستان در کمتر از ۳ ساعت به کلی در اختیار معارضان قرار بگیرد اما در کمال ناباوری دولت اشرف غنی به‌سادگی هرچه تمام‌تر و بدون کوچک‌ترین مقاومتی سقوط کرد و

این اتفاق که تبدیل به سرتیتر اخبار رسانه‌های جهان شده، منجر به تغییر مدل حکمرانی منطقه‌ای و بین‌المللی افغانستان نیز می‌شود؛ از همین‌رو ایران نیز به‌عنوان یکی از کشورهای همسایه لاجرم باید به فکر تبیین سیاست‌های جدید در راستای اصول و قواعد حسن هم‌جواری باشد تا در صورت استقرار دولت جدید در افغانستان، منافع ملی ایران نیز تامین شود.

از جمله مواردی که برای دولت ایران مطرح است تعیین‌تکلیف پروژه‌های عظیم صنعتی، تجاری، حمل‌ونقل و... در خاک همسایه شرقی است که با توجه به تحولات اخیر بدون شک نیاز به بازنگری در سیاست‌گذاری به‌وضوح احساس می‌شود. برای مثال، اختلافات بین دو دولت بر سر حقابه ایران از رودخانه‌هایی که از خاک افغانستان به استان‌های سیستان و بلوچستان و خراسان وارد می‌شدند در سال‌های اخیر تبدیل به یکی از موارد مناقشه‌برانگیز شده بود که در حال‌حاضر باید بار دیگر موردبررسی قرار گیرد.

البته مسئله امنیت پروژه‌هایی مانند خط آهن خواف-هرات نیز یکی دیگر از مواردی است که باید با دقت و حساسیت پیگیری شود، زیرا فاز سوم این پروژه که در خاک افغانستان است از سوی ایران در حال اجرا بوده و سرمایه‌گذاری‌های کلانی هم در این زمینه انجام‌شده که نیازمند تعیین‌تکلیف است.

در روزهای اخیر شاهد گمانه‌زنی‌های متنوعی پیرامون آینده سیاسی و اقتصادی افغانستان بوده‌ایم که از سوی تحلیلگران مختلف در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جمعی مطرح شده است. نقطه مشترک همه این تحلیل‌ها سردرگمی در قبال قصد و هدف طالبان برای حکومت بر افغانستان است، زیرا با وجود گذشت یک هفته از تصرف کابل هنوز اظهارنظر دقیقی پیرامون نحوه حکمرانی در این کشور تحت لوای نیروهای طالبان مطرح نشده است. باید توجه داشت هر دولتی اعم از چین، روسیه، ترکیه و ایران که از جمله مهم‌ترین بازیگران خارجی در افغانستان هستند برای طراحی نقشه راه تعاملات اقتصادی نیازمند روشن شدن ساختار حاکمیتی مدنظر رهبران طالبان است.

پیرمحمد ملازهی، کارشناس روابط بین‌الملل و مسائل افغانستان معتقد است طالبان در فکر ایجاد ساختاری مشابه آنچه پیش‌تر در این کشور پیاده کرده بود است. از همین‌رو ملازهی اعتقاد دارد اگر چنین برنامه‌ای در افغانستان پیاده شود نمی‌توان به فکر تعامل اقتصادی و تجاری با طالبان بود، زیرا تجربه ثابت کرده چنین ساختاری نمی‌تواند با رعایت پروتکل‌های دیپلماتیک اقدام به تعامل با کشورهای دیگر کند. به باور این تحلیلگر مسائل افغانستان مناقشات زیست‌محیطی بین دو کشور ایران و افغانستان نیز با توجه به قدرت گرفتن طالبان قابلیت حل شدن در کوتاه‌مدت را ندارد اما نباید کانال‌های دیپلماتیک را مسدود کرد.

در ادامه گفت‌وگوی صمت با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان را می‌خوانید.

همان‌طور که می‌دانیم ایران در کشور افغانستان منافع زیادی دارد که با توجه به تحولات اخیر باید سیاست‌های دولت در قبال این کشور همسایه تغییر کند. به نظر شما، آیا ایران می‌تواند با دولت جدید افغانستان وارد تعامل شود؟

شرایط در افغانستان بسیار پیچیده است و نمی‌توان به‌سادگی در زمینه روابط کشورها با طالبان ابراز نظر کرد. پیش‌بینی اینکه طالبان چه مقدار از قدرت را در دست خواهند داشت و اینکه قرار است چه حکومتی با چه ساختاری بر سرکار بیاید با توجه به پیچیدگی‌هایی مورداشاره کار بسیار سختی است. اما نباید فراموش کرد که طالبان قصد دارد در این کشور حکومت کند و طبیعتا نیاز به تعامل با کشورهای همسایه و حتی منطقه دارد و فکر نمی‌کنم در کوتاه‌مدت بخواهند روابط خود را با ایران و سایر کشورها محدود کنند. حکمرانی بر یک ملت تنها با اتکا به سلاح امکان‌پذیر نیست، بلکه باید به فکر اقتصاد، معاش، رفاه و... مردم نیز بود و نیازهای فرهنگی و اجتماعی آنها را نیز پاسخ داد از همین‌رو می‌توان گفت که طالبان باید به فکر تعامل با سایر بازیگران خارجی باشد.

یعنی راه برای سرمایه‌گذاری در افغانستان باز خواهد بود؟

باید توجه داشت که هر کشوری با توجه به مسائلی که ذکر شد، نیازمند جذب سرمایه خواهد بود، چون درآمد دولت در این کشور بدون کمک‌های خارجی محدود است. طالبان نمی‌تواند تنها با اتکا به درآمدهای داخلی نیازهای مردم را پاسخ بدهد. اما اینکه تعامل با این سیستم تا چه اندازه امکان‌پذیر است، جای سؤال دارد و نمی‌توان هنوز با قطعیت درباره آن اظهارنظر کرد.

اما طالبان نیز با کشورهای خارجی در ارتباط است.

دقیقا یکی از تردیدها همین موضوع است، زیرا نفوذ عربستان سعودی و پاکستان در طالبان قابل‌توجه است و نمی‌توان از آن چشم‌پوشی کرد، به لحاظ فکری به سعودی‌ها قرابت دارند و به لحاظ نظامی و تسلیحاتی از پاکستان کمک می‌گیرند؛ بنابراین اگر مباحث ایدئولوژیک طالبان در آینده بر منافع ملی افغانستان بچربد، کار سختی برای تعامل با این کشور در پیش خواهد بود و ایران نیز به احتمال بسیار زیاد در صورت تحقق این سناریو امکان تکمیل طرح‌های در حال اجرا بسیار اندک است اما اگر بحث منافع ملی افغانستان در سیستم آینده تعریف‌شده باشد می‌توان به تعاملات بین دو کشور امیدوار بود.

تکلیف پروژه راه آهن خواف-هرات چیست؟

حتی طالبان نیز نیازمند برقراری ارتباط است، این خط آهن می‌تواند به‌عنوان راهی برای تامین انرژی افغانستان ایفای نقش کند؛ بنابراین طالبان هم به تکمیل چنین طرح‌هایی احتیاج دارد. البته بازیگران دیگری هم در این بین وجود دارند که می‌توانند در تکمیل پروژه‌هایی از این دست نقش تسهیلگرانه‌ای را ایفا کنند.

منظورتان از بازیگران خارجی دولت چین است؟

بله چینی‌ها در پروژه خط آهن خواف-هرات دخیل هستند، زیرا این خط آهن می‌تواند چین و آسیای میانه را به آب‌های آزاد (خلیج‌فارس و دریای عمان) و همچنین اروپا متصل کند؛ بنابراین با توجه به نفوذی که چینی‌ها روی طالبان دارند این امکان وجود دارد که چین از تکمیل و بهره‌برداری پروژه خواف-هرات حمایت کند. در واقع می‌توان امیدوار بود طرح‌هایی که بین ایران، چین و پاکستان مشترک هستند به سرانجام برسند.

ایران در سال‌های اخیر مناقشاتی با دولت اشرف غنی بر سر مسئله آب داشت که از جمله مصادیق آن می‌توان به پروژه‌هایی مانند سدهای کمال‌خان و کجکی اشاره کرد. به نظر شما، ایران می‌تواند با طالبان به تفاهمی دست پیدا کند؟

بعید است. متاسفانه با توجه به نشانه‌هایی که دیده می‌شود چندان خوشبین نیستم که بتوانیم بر سر مسئله حقابه توافق داشته باشیم. باید توجه داشت که بخش اصلی درآمد طالبان از کشت مواد مخدر است و ولایت هلمند به‌تنهایی ۹۵ درصد تریاک دنیا را تولید می‌کند که نیاز مبرمی به آب دارد و این سدها می‌توانند به‌عنوان مراجع تامین آب موردنیاز ایفای نقش کنند. از همین‌رو بعید است طالبان بخواهد بر سر حقابه ایران که سیستان و بلوچستان را دچار مشکل کرده، توافق کند.

با توجه به نیازهای طالبان به منابع مالی این انتظار می‌رود کشت خشخاش را گسترش دهند، در این صورت طبیعی است که طالبان نیاز به آب بیشتری نیز خواهد داشت و به‌سادگی از منابع آبی ذخیره‌شده پشت سدهای مورداشاره نخواهد گذشت. ایران باید کاملا هشیار باشد، چراکه مسئله مواد مخدر از اهمیت زیادی برخوردار است و علاوه بر مشکلات اجتماعی که ممکن است برای ایران ایجاد شود، تجربه نشان داده درآمد سرشار حاصل از تجارت مواد مخدر می‌تواند مشکلات امنیتی هم برای کشورهای همجوار ایجاد کند.

ما چاره‌ای به جز حل مشکل حقابه هیرمند نداریم. آیا راهی برای تعامل بر سر این پرونده وجود ندارد؟

در دنیای سیاست غیرممکن وجود ندارد اما به نظر می‌رسد کار سختی برای حل اختلافات این‌چنینی پیش پای ایران قرار دارد، هرچند می‌توان سیاستی پیش گرفت که پروژه‌هایی مانند چابهار که برای چینی‌ها حائز اهمیت بالایی است را به مسئله آب پیوند داد تا با استفاده از نفوذ چینی‌ها بر افغانستان توافقاتی خاص شود.

یکی از اهداف پروژه چابهار ارتباط افغانستان با هند بود و همان‌طور که اشاره کردید طالبان با پاکستان روابط نزدیکی دارد. آیا افغانستان همچنان تمایلی به تکمیل پروژه‌های زیرمجموعه طرح چابهار خواهد داشت؟

این مسئله کاملا درست است اما باید دانست که تنها هدف اجرای این طرح برقراری ارتباط بین هند و افغانستان نبود، بلکه چینی‌ها در این بین نقش کلیدی دارند. پیش‌تر نیز اشاره شد که اهمیت پروژه چابهار برای چین بسیار بالا بوده، چراکه در صورت تکمیل این طرح، هزینه حمل‌ونقل و ترابری برای چینی‌ها به‌مراتب کمتر از حالا می‌شود. البته در زمینه حمل‌ونقل رقابتی بین ایران و پاکستان وجود دارد اما با توجه به موقعیت استراتژیک چابهار ما می‌توانیم به‌سادگی از طریق تقویت خط آهن و راه‌های مواصلاتی مزیت و برتری چابهار در برابر بندر گوادر در پاکستان را پررنگ کنیم تا طالبان نیز برای تعامل در این زمینه ترغیب شود.

آیا هندی‌ها به‌طورکلی از صحنه افغانستان حذف‌ شده‌اند؟

کاملا همین‌طور است. دولت اشرف غنی تمایل زیادی برای تعامل با هند داشت و یکی از اهداف اصلی برای تکمیل پروژه چابهار هم دور زدن پاکستان بود اما حالا که طالبان قدرت را به‌دست گرفته، پاکستان به‌عنوان یکی از مهم‌ترنی بازیگران افغانستان به‌شمار می‌رود که اختلافات شدیدی هم با هندوستان دارد. طبیعی است که در چنین شرایطی، پاکستان اجازه برقراری رابطه افغانستان با هندی‌ها را نخواهد داد و حتی اگر هم‌ چنین مجوزی وجود داشت، طالبان علاقه‌ای برای همکاری با هند ندارد. از همین‌رو می‌توان گفت هند از صحنه تحولات افغانستان حذف شده اما نمی‌توان گفت به‌دلیل کنار زده شدن هند، پروژه چابهار نیز فاقد موضوعیت است. همان‌طور که گفته شد چینی‌ها بسیار مشتاق هستند تا این مسیر هرچه زودتر تکمیل شود.

به‌طورکلی آیا ایران می‌تواند برای طولانی‌مدت با افغانستان به تعامل اقتصادی و فرهنگی بپردازد؟

کار بسیار سختی خواهد بود، تجربه نشان داده چنین امری بسیار بعید است اما نباید از تلاش هم دست برداشت، چون طالبان هم برای بقا نیازمند همکاری با همسایه‌های خود است که ایران و پاکستان مهم‌ترین کشورهای همجوارش هستند. درست است که رابطه طالبان با پاکستانی‌ها بسیار خوب است اما ایران موقعیتی دارد که می‌تواند برای طالبان جذابیت‌های بیشتری داشته باشد. روی‌هم‌رفته با توجه به شرایط کنونی افغانستان باید کمی صبور باشیم تا طالبان تکلیف ساختار حکمرانی در این کشور را مشخص کند، سپس برای ترسیم چشم‌انداز روابط اقدام کرد.


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/e45kx4