-

از انباشت سرمایه تا رشد اقتصادی

امین دلیری-کارشناس حوزه اقتصاد

انباشت سرمایه، یکی از عوامل بسیار مهم در توسعه اقتصادی است. جریان تشکیل سرمایه متوالی مانند داشتن پس‌انداز واقعی و افزایش آن، احداث مؤسسات اعتباری و مالی برای تشویق و ترغیب به پس‌انداز و هدایت این منابع در فعالیت‌های اقتصادی مطلوب و استفاده از پس‌اندازها برای سرمایه‌گذاری در تولید کالاهای سرمایه‌ای باید برنامه‌ریزی‌شده انجام شود.

در کشورهای در حال توسعه میل به پس‌انداز بسیار کمرنگ است. پایین بودن درآمد و میل به مصرف بالا نسبت به درآمدها و به لحاظ توزیع نابرابر درآمدها، از عواملی هستند که میزان پس‌اندازهای اختیاری در این کشورها را کاهش داده است. به‌طورکلی می‌توان گفت پس‌اندازهای داوطلبانه در کشورهای در حال توسعه، به‌ندرت انجام می‌شود و تمرکز سرمایه از این طریق بسیارناچیز است. در این شرایط، اقتصاددانان توسعه، افزایش پس‌اندازها را از طریق اعمال قدرت یا به‌ عبارتی جبری توصیه می‌کنند.

پس‌اندازهای جبری با کاهش میزان مصرف محقق خواهد شد که در نهایت سبب افزایش تمرکز سرمایه می‌شود. روش‌های گوناگونی مانند تعیین‌ مالیات‌، سیاست‌های مربوط به کسری مالی، تسهیلات در قالب وام، خریدوفروش اوراق قرضه دولتی و سایر روش‌های عرضه اوراق مالی برای افزایش پس‌اندازهای جبری وجود دارد که می‌تواند منجر به افزایش میزان پس‌انداز در جامعه شود. راه دیگری که برای افزایش میزان پس‌انداز توسط نورکس پیشنهاد شده، گسیل نیروهای بیکار پنهان در مناطق روستایی برای به‌کارگرفته شدن در فعالیت‌های ساختمانی در مناطق شهری است. نورکس افزایش درآمد این قشر را وسیله‌ای برای تمرکز سرمایه در کشورهای در حال توسعه می‌داند. ناگفته نماند که علاوه بر منابع داخلی، منابع خارجی هم می‌توانند جریان انباشت سرمایه را تشدید کنند.

سرمایه‌گذاری در دو سطح هم بر سمت عرضه و هم بر درآمد تاثیر می‌گذارد. سرمایه‌گذاری با افزایش ظرفیت‌های تولید، موجب افزایش عرضه کل می‌شود و با افزایش درآمد اقشار گوناگون جامعه، بر تقاضای کل تأثیر می‌گذارد.

تمرکز سرمایه یک عامل کلیدی در روند رشد سرمایه است. همان‌طور که اشاره شد از یک‌سو تمرکز سرمایه برتقاضا اثر می‌گذارد و از سوی دیگر، تولید آتی را به‌دنبال دارد؛ یعنی روی عرضه هم اثر می‌گذارد. سرمایه‌گذاری در کالاهای سرمایه‌ای، نه‌تنها موجب افزایش تولید می‌شود، بلکه امکان اشتغال را افزایش می‌دهد. از سوی دیگر، بدون تمرکز سرمایه کافی کارآیی، امکان توسعه تکنولوژیکی نیز وجود نخواهد داشت. به‌عبارت دیگر، تمرکز سرمایه، جریان در اختیارگیری ماشین‌آلات وسایل تولید جهت بازدهی نیروی کار را شتاب و بکارگیری تکنولوژی تمرکز سرمایه، کارآیی تولید و نیروی کار را افزایش می‌دهد. به عقیده لوئیس، نرخ سرمایه‌گذاری در کشورهای در حال توسعه باید دست‌کم بین 12 تا 15 درصد باشد. در این صورت، این نرخ ضمن جبران استهلاک ماشین‌آلات و پوشش افزایش نرخ جمعیت، موجب افزایش ظرفیت‌های تولیدی و اشتغال خواهد شد.

کوزنتس می‌گوید: در طول دوران رشد اقتصادی نوین، سرمایه ناخالص تشکیل‌شده در کشورهای توسعه یافته بین 11 تا 20 درصد و حتی بیشتر بود. سرمایه خالص بین 6 تات 14 درصد بود؛ بنابراین شاخص سرمایه اضافی نسبت به تولید در جریان رشد اقتصادی نوین، نقش مهمی ایفا کرده است.

سازمان تولید که یکی دیگر از عوامل اقتصادی تاثیرگذار در رشد اقتصادی است، در ساماندهی تولید نقش مهمی دارد. سازمان تولید به معنی حداکثر استفاده از عوامل تولید در فعالیت‌های اقتصادی است. عوامل تولید یعنی کار و سرمایه به‌وسیله سازمان تولید، موجب افزایش بازدهی تولید می‌شود.پیشرفت‌های تکنولوژیکی هم نقش مهمی در رشد اقتصادی ایفا می‌کند. تغییرات تکنولوتژیکی ارتباط تنگاتنگی با تحول روش‌های تولید دارد و نشأت گرفته از روش‌های نوین در تولید است؛ بنابراین شرکت‌های دانش‌بنیان که بردانش فناورانه شکل می‌گیرند، می‌توانند نقش مهمی در رشد تکنولوژیکی داشته باشند. کوزنتس و شومپیتر در مطالعات خود معتقدند، رشد تکنولوژیکی به عواملی مانند کشفیات علمی، افزایش دانش‌های فنی، اختراع، نوآوری و بهبود در یک اختراع، بستگی داشته و خود به خود با بهبود نسبی همراه است. کوزنتس معتقد است کشورهای درحال توسعه باید تکنولوژی مدرن را وارد کنند تا بتوانند به ظرفیت‌های بهره‌وری خود در کوتاه‌مدت شتاب دهند. چون نمی‌توانند منتظر شوند تا تکنیک‌های لازم را برای افزایش تولید را خود ابداع کنند.نکته قابل ذکر که تمام تکنولوژی‌های مدرن لزوم سرمایه‌بر نیست. در کنار تکنولوژی‌های سرمایه‌بر، تکنولوژی‌های هزینه‌اندوز، سرمایه‌اندوز، کاربر و فرآیند بهره‌بری نیز وجود دارد که کشورهای در حال توسعه می‌توانند با هزینه کمتر از آنها استفاده کنند.

تقسیم کار و مقیاس تولید، یکی دیگر از عوامل اقتصادی تاثیرگذار در رشد اقتصادی است. اصولا تخصیص و تقسیم کارسبب افزایش نیروی کار می‌شود و این مسئله سبب تولید در مقیاس زیاد شده و به توسعه صنعتی کشور کمک می‌کند. تقسیم کار بستگی به ابعاد، اندازه و شرایط بازار و پیشرفت اقتصادی دارد. پیشرفت اقتصادی خود بستگی به توسعه تقاضا، سطح عمومی تولید، تسهیلات زیربنایی مانند حمل‌ونقل و... دارد. یکی از عوامل رشد نوین اقتصادی، توسعه وسایل حمل‌ونقل و ارتباطات، تغییرات تکنولوژیکی در بکارگیری راه آهن، وسایل سنگین حمل بار، اتوبوس، هواپیما و... است که سبب کاهش هزینه‌های تولید و سهولت به بازار مصرف کالا می‌شود. سازمان تولید باید برای گسترش بازار فروش داخلی و خارجی طوری عمل کند که باعث گسترش این بازارها شود تا در سطوح بالاتری بتوان به تخصیص و تقسیم کار دست یافت که آن نیز باید از طریق توسعه صنعتی و کشاورزی و با سیاست تجاری کردن تولیدات داخلی باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین