کاهش اراضی بیابانی با کمک آبخیزداری
حمیدرضا پیروان-دانشیار زمینشناسی
آبخیزداری یکی از اقدامات موثر در کاهش اراضی بیابانی و خشک است که بهعنوان رویکردی مهم در پروژههای بیابانزدایی مناطق خشک شناخته میشود، چراکه آبخیزداری بهمعنای مدیریت جامع منابعطبیعی پایه حوضهها و منابع انسانی است. بهعبارتروشنتر، موجب حفظ منابعطبیعی نظیر آب، خاک، پوشش گیاهی یک منطقه و نگهداشت سرمایههای انسانی میشود که بهرهبرداران دولتی و خصوصی را متنفع میکند. بیشک هرچقدر بتوانیم روشهای آبخیزداری متمرکزتر و جامعتری را در محیط پیاده کنیم، منابعطبیعی پایدارتری هم خواهیم داشت. گفتنی است، با مدیریت جامع آبخیزداری، سرمایههای طبیعی و انسانی پایدارتری خواهیم داشت. بخش عمده فرآیند آبخیزداری، نرمافزاری و مدیریتی است که منجر به بهرهبرداری استاندارد و کافی از منابع آب و خاک براساس ظرفیتهای موجود میشود. بههمیندلیل یکی از مولفههای مهم در مدیریت جامع آبخیزداری، حفظ حوضهها از بالادست تا پاییندست است. بهعبارتدیگر، آن استاندارد از رعایت حقابههای زیستی که مدنظر کارشناسان محیطزیست است، در قالب مدیریت جامع حوضههای آبخیز رقم میخورد که منجر به حفظ منابع پایدار میشود. باتوجه به اینکه بیابانها در قسمت پایاب به حوضهها هستند، اگر منابع آب و خاک را بهگونهای مدیریت کنیم که متحمل خسارتهای اندکی باشند، بیشک شاهد تخریب سرزمینی و بیابانزایی کمتری خواهیم بود. بهعبارت دقیقتر با کمک فرآیندها و سازههای آبخیزداری میتوان با بیابانزایی مبارزه کرد. برای مثال، توانستیم با ایجاد سازههای آبخیزداری در منطقه هندیجان که تبدیل به کانون گردوغبار شده بود، از بیابانزایی مفرط پیشگیری کنیم و تا ۵۰۰ هکتار پوشش گیاهی را توسعه دهیم. در این روش با کمک سازههای هلالیشکل به جمعآوری رواناب حاصل از بارش پرداختیم تا آب کافی برای افزایش پوشش گیاهی بهدست بیاید و سطح وسیعی از منطقه، از اراضی بیابانی تبدیل به اراضی سبز شوند.
استفاده از ظرفیتهای طبیعی منطقه، رویکرد مهمی است که در فرآیندهای آبخیزداری بهدرستی انجام میشود. در مثال کاهش اراضی بیابانی هندیجان، آب از جایی منتقل نشد و توانستیم با سازههای آبخیزداری به توسعه پوشش گیاهی و احیای منطقه بپردازیم. بنابراین اگر سازههای آبخیزداری متناسب با هر منطقه وجود داشته باشد، بیابانزایی اتفاق نمیافتد. آبخیزداری یکی از راههای علاجبخش تنشهای محیطی بهویژه بیابانزایی است. بیشک میتوان با احیای مجدد آن، عرصههایی از اراضی کشور را که در معرض خطر جدی بیابان قرار دارند، وارد چرخه تولید کنیم.
برخی از سازههای آبخیزداری کمهزینه است که افراد بومی و محلی هم میتوانند ایجاد کنند، اما برخی از آنها بهدلیل اینکه وسعت خسارتها ممکن است زیاد باشد، از توان افراد بومی و محلی خارج و نیازمند پروژههای مهندسی است و باید با دخالت ماشین ایجاد شود. بههمیندلیل، کمی هزینهبر است، اما همواره باید تاکید کرد که این هزینه نسبت به پیشگیری از هزینههای ناشی از تخریب محیط که ممکن است در آیندهای نزدیک بر اثر وقایع طبیعی رخ دهد، ناچیز است. بهعبارتواضحتر، اگر در یک منطقه تحتعنوان بیابانزدایی با ایجاد سازههای آبخیزداری هزینهای میشود، در نهایت بازگشت داده میشود. اما با عملیاتی کردن روشهای دیگر نظیر انتقال آب، علاوه بر صرف هزینههای گزاف در نهایت نهتنها تاثیر چندانی هم در احیای منطقه در بر نخواهد داشت، بلکه منجر به تخریب سرزمینی هم میشود.
توسعه روشهای آبخیزداری منجر به احیای منطقه و بازگشت هزینه میشود. ناگفته نماند که آبخیزداری باید در زمان و مکان مناسب و در مقیاس کافی عملیاتی شود. بهعبارتدیگر، نه پرتراکم و نه کمتراکم باشد و باید در مقیاس و اندازه مناسب منطقه ایجاد شود. در نتیجه، احیای مناطق با روشهای غیرطبیعی نظیر انتقال آب از یک حوضه دیگر، زمینهساز بروز مشکلات محیطی و حتی اجتماعی زیادی میشود، چراکه در نهایت موجب محروم ماندن مناطق پاییندست از آب ورودی خواهد شد و اعتراض مردم این بخش از منطقه را در بر خواهد داشت؛ نظیر درگیریهایی که چند سال پیش، میان استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری رخ داد که در نتیجه پروژه انتقال آب بود.
اینکه منطقهای را برای آبادی یک منطقه دیگر، از آب محروم کنیم و حقابه منطقه مبدأ را در نظر نگیریم، خود موجب تنشهای فراوانی میشود. آبخیزداری روشی است که در اجرای آن حقابههای زیستی و غیرزیستی دستنخورده میماند. در این روش، چرخه هیدرولوژی طبیعی رعایت میشود و تمامی حوضههای مسیر آبخیزداری از نعمت آب بهرهمند میشوند و آسیب محیطی هم در برندارد. اما در انتقال آب، محرومیت مبدأ، بهای بهرهمندی مقصد از آب است، در واقع بیابانزایی یکی از تبعات رعایت نکردن حقابهها است. برای هر نوع بهرهبرداری از منابع آب، باید تمامی مولفهها از جمله بالادست، میاندست و پاییندست رعایت شود تا مدیریت جامع منابع پایه رعایت شده باشد.
سازههای آبخیزداری شامل مدیریت نرمافزاری و سازههای فیزیکی است که وجود آن در هر منطقهای بهفراخور میزان بارش اثر بسیار مهمی دارد. ممکن است سالها حتی بارشی در منطقه صورت نگیرد و آبی هم جاری نشود، اما به هر حال اگر این سازهها بهصورت فیزیکی هم احداث شوند، برای بارشهای حدی یعنی بارشهای رگباری سیلآسا بسیار موثر خواهند بود و منجر به پیشگیری آثار زیانبار سیل میشوند که معمولا فرسایش خاک و بیابانزایی را بهدنبال خواهند داشت. گفتنی است، عمده جابهجایی رسوب در کشور هم در پی این بارشها اتفاق میافتد، اما با ایجاد سازههای آبخیزداری در مناطق خشک که معمولا بارندگیهای حدی دارند، آسیب سیل بهشدت کم میشود. برای مثال، در سیل سال ۹۸ لرستان که حدود ۲ میلیارد تن رسوب در یک الی ۲ هفته جابهجا کرد؛ اگر این منطقه دارای سازههای آبخیزداری بود، چنین رخدادی اتفاق نمیافتاد. در واقع، سازههای آبخیزداری میتوانند آثار ناشی از وقایع طبیعی حدی نظیر بارشهای رگباری را کنترل کنند.