کمآبی، کابوس آینده روستاها
مرتضی اسمعیلنژاد-اقلیمشناس
باتوجه به اینکه یکی از ابعاد مهم توسعه بعد انسانی آن است، بنابراین بهلحاظ انسانی، لازم است که جامعه روستایی متناسب با جامعه شهری از فرصتها برخوردار شود و همچنین بانظر به اینکه امروزه بیش از هر زمان دیگر توجه به حقوق انسانها و محرومیتزدایی از اجتماعات انسانی در کانون توجه همگانی قرار دارد و حق توسعه و برخورداری از امکانات و فرصتها، از حقوق مسلم انسانی محسوب میشود، بنابراین توسعه روستایی و برنامهریزی برای تحقق آن در کشور یکی از ضرورتهای مهم در فرآیند توسعه ملی است. فقر و بیکاری از جمله مشکلات بزرگ و اساسی در روستاهای ماست و این امر باعث تشدید مهاجرتهای روستایی میشود و همچنین جوان و نخبهگزین بودن، از ویژگیهای بارز مهاجرتهای روستایی است. بنابراین، برای رفع فقر و بیکاری در روستاها، توسعه روستایی یک ضرورت بهنظر میرسد.
پدیده مهاجران اقلیمی یک پدیده نوظهور است که تا پیش از این عناوینی چون مهاجران زیستمحیطی رواج داشته است؛ چراکه افراد براساس مخاطراتی چون زلزله از دیار خود مهاجرت میکردند؛ اما در ۲۰سال اخیر پیامدهای تغییرات اقلیمی مانند خشکسالی، سیلابهای مخرب و...، باعث شده است که مردم جابهجا شوند. در واقع، امروزه نخستین پاسخ انسان در مقابل تغییرات اقلیمی و پیامدهای آن، جابهجایی است. در اثر فرار مردم از این مخاطرات، پدیدهای به نام پناهندگان اقلیمی بهوجود میآید.پناهندگان اقلیمی به افرادی میگویند که تحتتاثیر تغییر شرایط اقلیمی محل زندگی خود را تغییر میدهند. گفتنی است، در شرق کشورمان ۲ کانون اصلی وجود دارد که مهاجران اقلیمی از آنجا شکل میگیرند؛ یکی جنوب خراسانجنوبی و دیگری دشت سیستان است که این منطقه در خشکسالیهای گذشته، منابع آبش بهشدت دچار بحران شده و هم تحتتاثیر خشک شدن دریاچه هامون شرایط زیستی نامطلوبی را پیدا کرده است و مردم بهناچار مجبور شدند منطقه خود را ترک کنند.بیرجند بهعنوان یکی از شهرهایی که مقصد مهم پناهندگان اقلیمی جنوب خراسانجنوبی محسوب میشود، در پژوهشی ثابت شده که در ۱۲ سال گذشته، ۸ درصد بافت جمعیت این شهر تغییر کرده است. در حقیقت، جمعیت زیادی از مناطق روستایی در شهرکها سکونت گزیدند.طبق ساختار شغلی که مناطق شهری و روستایی دارند، مردم وابسته به کشاورزی هستند و کشاورزی هم به آب وابسته است. در نتیجه، خشکسالیهای پیاپی، دلیل اصلی آنها برای کوچ بوده است. باتوجه به اینکه در پژوهش گفتهشده، روندهای بارشی بررسی شد، پژوهشگران دریافتند که روستاها در نتیجه کاهش بارندگی و سطح آبهای زیرزمینی تخلیه شدند. در واقع، این بار تغییر اقلیم در یک مقیاس خرد باعث شده است که افراد به ترک محل زندگی خود بپردازند.
بهاعتقادمن، باتوجه به اینکه حیات مناطق خشک به منابع آب وابسته است و در بلندمدت تحتتاثیر الگوهای بارشی هستند، آسیب بیشتری میپذیرند. گفتنی است، مدلهای تغییر اقلیمی در نیمهجنوبی ایران نشاندهنده این امر است که این منطقه رنج بیشتری از تغییر اقلیم میبرد. اقلیمهای خشک و نیمهخشک باتوجه به وابستگی که به کشاورزی دارند، آسیبپذیرتر هستند.
راهکار اصلی، سازگاری با این شرایط است. پناهنده شدن یا مهاجرت پاسخ مطمئنی نیست، چراکه پدیده مهاجرت اقلیمی خود منجر به بروز دیگر معضلات بهویژه در شهرها میشود. در واقع، مشکل از روستا به شهر میرود. باتوجه به حمایتهای دولت و منابع مالی، باید اقتصاد محلی شکوفا شود که این امر میتواند با تمرکز بر گردشگری باشد یا دامداری عملی شود. تا سال ۲۰۵۰، نزدیک به ۸۶ درصد جمعیت جهان شهرنشین خواهند شد. این جمعیت در کشورهای جهان سوم، ۶۵ درصد خواهد بود. کاهش جمعیت روستایی، کاهش تولید داخلی را هم بههمراه دارد. در ایران، استانهای جنوبی مانند فارس، سیستانوبلوچستان، خوزستان و... درگیری شدیدی با معضل تغییر اقلیم و مهاجران اقلیمی دارند، چراکه ظرفیت منابع آب این مناطق بهشدت درگیر شدهاند.
در مقیاس جهانی، کشورهای در حال توسعه، توان سازگاری با این شرایط را نخواهند داشت. در واقع، کشورهایی که جمعیت روستایی بالایی دارند، با این پدیده بیشتر درگیر خواهند بود. در خاورمیانه کشورهایی چون ایران، افغانستان، پاکستان و دیگر کشورها از این شرایط تاثیر میپذیرند. یکی دیگر از راهحلها، آموزش موضوعات تغییر اقلیم به عموم مردم است، چراکه زندگی به این تغییرات وابسته است و مردم باید خود را با این شرایط سازگار کنند و هیچگاه نباید از دیدگاه سیاسی به آن نگریست.جامعه روستایی ایران با مسائل اقتصادی، اجتماعی عدیدهای روبهرو بوده که شیوه زندگی و تحولات آن در طول زمان آسیبهای زیادی بر حوزه اشتغال روستایی و مهاجرت وارد ساخته است، باتوجه به تجربه ناموفق اصلاحات ارضی، مرحله جدیدی از مهاجرت جمعیت روستاها به شهرها آغاز شد که بعد از انقلاب اسلامی دهه ۵۰و متعاقب آن، وقوع جنگ تحمیلی، همچنان ادامه دارد.