-

کاشتن بذر امید

امیرحسین میرآبادی-سرپرست مرکز تعاملات بین‌المللی علم و فناوری

کاشتن بذر امید

نقش روابط‌عمومی در توسعه اکوسیستم دانش‌بنیان‌ها همپای فعالیت اجزای آن مهم است، به‌گونه‌ای که اگر چنین رکنی در این اکوسیستم وجود نداشته باشد، نمی‌توان انتظار داشت به اقتصاد دانش‌بنیان
برسیم.
در کل، روابط‌عمومی از ۲ بعد اهمیت دارد؛ در گام نخست، در شرایطی که مفهوم توسعه دانش‌بنیان به‌درستی و با دقت رسانه‌ای بالا تبیین شود، برای مردم و جامعه امیدآفرین خواهد بود. به‌عبارت دیگر، مردم از توانمندی‌های فناوران در کشور آگاه می‌شوند و نسل جوان و دانشگاهی، راه‌های تازه‌ای برای اشتغال و کسب درآمد پیش‌پای خود می‌بینند.
خوشبختانه یکی از اتفاقات خوبی که در سال‌های اخیر برای اکوسیستم دانش‌بنیان رخ داد، ورود نخبگان باسابقه و اهالی فن به این اکوسیستم بود. باتوجه به شرایط فعلی، فرهنگ‌سازی و امیدآفرینی، موتور محرک اکوسیستم دانش‌بنیان است.
فعالان در روابط‌عمومی، نقش مهمی در آینده‌نگری مردم از کسب‌وکارهای فناورانه دارند. این را باید در نظر داشت که ارزش‌افزوده‌ای که اکوسیستم دانش‌بنیان دارد، هیچ جریان تولیدی و اقتصادی در کشورندارد.
با نگاهی گذرا به تجارت‌های مرسوم و سنتی، می‌توان گفت، معمولا فعالان اقتصادی با یک حاشیه سود مشخصی به تجارت می‌پردازند، اما دانش‌بنیان‌ها با کاربرد فناوری روی یک محصول یا خدمت، ارزش‌افزوده ایجاد می‌کنند که در برخی مواقع، موجب ایجاد سودهای کلان می‌شوند و این فرآیند، تعاملات تجاری را قوت می‌بخشد.
بی‌شک، آگاه‌سازی مردم نسبت به ارزش‌افزوده‌ای که فناوری برای یک محصول ایجاد می‌کند، موجب ایجاد زمینه‌های رشد دیگر دانش‌بنیان‌ها می‌شود، به‌همین‌دلیل فرآیند اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی و تبیین اتفاقاتی که در کشور می‌افتد، حائزاهمیت است.
اطلاع‌رسانی و شفاف‌کردن دستاوردها به زبان عام اینکه دانش‌بنیان‌ها دقیقا به حل کدام چالش در جامعه می‌پردازند؛ مسئولیت مستقیم روابط‌عمومی‌ها است. در واقع، روابط‌عمومی ویترین این اکوسیستم محسوب می‌شود و نقش جدی در پیشبرد اهداف آن دارد. متاسفانه در برخی مواقع، زبان اطلاع‌رسانی‌ها به‌قدری پیچیده است که باعث تفهیم اشتباه به مردم می‌شود. به‌همین سبب، شاید دسته‌ای از مردم بترسند و خیال کنند که دانش‌بنیان حوزه‌ای دست‌نیافتنی است و نمی‌توان وارد این عرصه شد.
باوجود نقش مهمی که امروزه دانش‌بنیان‌ها در زندگی مردم ایفا کرده‌اند، وظایف روابط‌عمومی هم بیش از گذشته پیچیده شده است. تا ۵ سال گذشته، نگرش عموم مردم به دانش‌بنیان‌ها سطحی بود و اغلب تصور می‌کردند که ۲ یا ۳ نفر با اهداف تحقیقاتی دست به تولید یک نمونه می‌زنند که معمولا به مرحله تجاری‌سازی نمی‌رسد و در حد نمونه باقی می‌ماند. در واقع شرکت‌هایی تحقیقاتی هستند که نباید پروژه‌های عملیاتی به آنها محول کرد.
به‌همین‌دلیل، در گذشته شرکت‌های معتبر فناور تمایلی نداشتند که به‌عنوان دانش‌بنیان شناخته شوند و به‌عبارتی، برای آنها یک ضعف به‌حساب می‌آمد. به همین علت، شرکت‌های بزرگی بودند که وقتی به آنها پیشنهاد می‌شد که دانش‌بنیان شوید، نه‌تنها تمایلی به این کار نداشتند، بلکه تلاش می‌کردند از این عنوان فاصله بگیرند.
خوشبختانه امروز دانش‌بنیان شدن یک امتیاز برای این شرکت‌ها محسوب می‌شود. گفتنی است، در حال‌ حاضر صف تقاضاهایی را از صنایع بزرگی داریم که حتی اگر در گوشه‌ای از فرآیند تولیدی خود فعالیت دانش‌بنیان کرده‌اند، درخواست می‌دهند که دانش‌بنیان شوند. این امر نشان می‌دهد که این تحول در حوزه شناخت دانش‌بنیان و ترویج فرهنگ دانش‌بنیانی، اتفاق افتاده است.
برای مثال، امروز شرکت‌های بزرگی نظیر مپنا دانش‌بنیان هستند که تا ۵ سال گذشته نمی‌توانستیم به این شرکت‌ها دانش‌بنیان بگوییم، چراکه با فعالیت‌های استارت‌آپی اشتباه گرفته می‌شد. ناگفته نماند که هنوز هم اکوسیستم فعالیت‌های دانش‌بنیانی با استارت‌آپ‌های خرد اشتباه گرفته می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*