آسیب جدی اقتصاد از مهاجرت کارآفرین
محسن ثانی- کارشناس امور اقتصادی
در کنار مهاجرت نخبگان علمی و دانشگاهی، براساس آمار طی ۶ سال گذشته بسیاری از کارآفرینان و سرمایهگذاران از اصلاح شرایط حاکم بر اقتصاد ناامید شده و در حال مهاجرت هستند. حتی رصد فضای کسبوکار در این سالها حاکی از آن است که نهتنها موانع تسهیل کسبوکار برداشته نشده، بلکه مشکلات جدید، جاده کارآفرینی را ناهموارتر و سنگلاخیتر از گذشته کرده است. تحریم، سیاست داخلی، خودتحریمی، رشد نرخ تورم، افزایش حجم نقدینگی، سیلاب کسری بودجه دولتی، بیانضباطی مالی و فضای نامساعد کسبوکار مؤلفههای روشنی هستند که میتوانند یک اقتصاد سالم و پویا را زمینگیر کنند و البته مدیریت نامطلوب نیز شرایط را سختتر کرده است. اشاره به این موارد سیاهنمایی نیست و از زبان بیگانه هم مطرح نمیشود، بلکه ازسوی کسانی مطرح میشود که در این کشور مانده و همچنان به تولید ادامه میدهند.
آنها امروز از حاکمیت، تقاضای بازگشت به مدیریت صحیح و در تراز کشورهای توسعهیافته را دارند. برای عبور از این وضعیت میتوان از تجربه برخی کشورها الگوبرداری کرد. کشورهایی مانند چین، مالزی، سنگاپور و ترکیه از مهلکه فقر و تباهی نجات یافته و به دل توسعه قدم گذاشتند. راه چاره ایران نیز گذر از این شرایط با برنامهریزی صحیح و عمل به حکمرانی صحیح است. دستیابی به توافق یا عدم آن، برخورد سلیقهای در وزارتخانهها، ناسازگاریهای سازمانی بهویژه در گمرک، تامین اجتماعی، مالیات، بانکها، نرخگذاریهای دستوری و پافشاری بر اقتصاد دولتی و واگذار نشدن کارها به بخش خصوصی از مسائلی است که یک کارآفرین ایرانی باید به جنگ آنها برود. بر همین اساس است که افزایش مهاجرت کارآفرینان و سرمایهگذاران، نگرانی در زمینه ترک وطن نسلهای جوان کارآفرینی و استارتآپی را بیشتر کرده است. در اصل کوچ جوانان باید یک تلنگر برای مسئولان باشد و آنها را ریشهیابی و برطرف کردن موانع وادارد. امروز بهجای مانعزدایی، شاهد مانعتراشیهای هر روزه هستیم و سیاستگذار بهجای تسهیل کار با برقراری دستورالعملها و قوانین متناقض مسیر را سختتر میکند. در چنین شرایطی جوان کارآفرین با مشوقهای کشورهای دیگر مواجه میشود و برای ساختن آینده خود در کشوری دیگر برنامهریزی میکند. نظرسنجی انجامشده ازسوی مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد مهمترین عامل نارضایتی فعالان اقتصادی عمل نکردن مسئولان به وعدههایشان است؛ آنهم به این صورت که نهتنها به این وعدهها عمل نشده، بلکه خلاف وعدهها نیز عمل شده و شرایط را برایشان سختتر کرده است
. این مهاجرتها تبعات بسیار سنگینی در بلندمدت دارد. با نگاهی به کارآفرینان میتوان فهمید یک به یک با ناامیدی بنگاههای اقتصادیشان را میبندند و برخی نیز از کشور بیرون میروند. اگر قرار است جوانان ما اشتغال داشته باشند، اگر قرار است تولید رونق بگیرد، اگر قرار است پول در کشور بچرخد، اگر قرار است نیازهایمان را تا حد امکان در داخل تولید کنیم، اگر قرار است کالای ایرانی صادر کنیم و ارز به داخل کشور بیاوریم، چارهای جز حفظ حرمت و حمایت از فعالان اقتصادی و کارآفرینان نیست؛ آنان که در این وانفسا سرمایههای خود را با پذیرش ریسکهای فراوان وارد چرخه تولید و کارآفرینی میکنند. برخی معتقدند کارآفرینان گروهی مغفول در اقتصاد کشور هستند که در اوج مهجور بودن نقش بسزایی در اشتغالزایی و گردش پول دارند. متاسفانه تا زمانی که صاحب سرمایهای پولهایش را در بانک یا در املاک و سکه و ارز سرمایهگذاری کرده، کسی کاری به کارش ندارد، اما به محض اینکه بخواهد کارخانهای، کارگاهی، شرکتی و حتی مغازهای بزند، از جاهای مختلف سراغش میروند تا سنگی مقابل پایش بگذارند یا سهمی از او بستانند.
در نهایت همین عوامل ذکرشده کافی است تا کارآفرین دانش و مهارتش را بهدلیل نبود حمایت دولتی و در پس آن فقدان امنیت سرمایهگذاری بردارد و از ایران برود. اگر دولت فکری جدی برای ممانعت از مهاجرت کارآفرینان نکند، بهزودی موتور اقتصاد بخش خصوصی خاموش میشود و ایران با عقبگردی به روزهای اشتغال در انحصار دولت برمیگردد. تجربه نشان داده چنین اقتصادی هرگز رنگ رونق به خود نخواهد دید.