رهایی از دردسرهای تسهیلاتی در جایی دیگر
علی رحمانپور-مدیرعامل یک شرکت دانشبنیان
چند سالی میشود که عبارت مهاجرت نخبگان در کنار فرار مغزها معنای کاملتری پیدا کرده است. بهاعتقاد بسیاری از کارشناسان، فرار نخبگان بهمعنای از دست رفتن ثروت معنوی و علمی یک جامعه بهحساب میآید. افرادی که با امکانات ملی به درجهای از نخبگی و توانمندی رسیدهاند، اما درست زمانی که باید از دانش و فن آنها بهرهمند شد، با دستاندازیهای پرسابقه دولتی و بانکی مانع شکوفایی و بهنوعی تبدیل به یک نیروی حاضرآماده برای جوامعی میشوند که هیچ زحمتی در راستای کسب دانش آنان متحمل نشدهاند. اما مهاجرت نخبگان به دانشبنیانها رسیده است. این رویه اکنون در سایه حمایتهایی که از شرکتهای دانشبنیان در کشورهای دیگر بهویژه کشورهای همسایه و عربی میشود و در غفلت مسئولان، به مهاجرت دستهجمعی نخبگان در قالب شرکتهای دانشبنیان رسیده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند، اگر دولت، نهادهای حاکمیتی و حتی مردم در این موضوع کمک نکنند، ممکن است مهاجرت دستهجمعی نخبگان آسیبی جدی را به کشور وارد کند. باید گفت مهاجرت یک دانشبنیان بهمعنای از بین رفتن یک چرخه کامل کسبوکار است که آسیبی چندبرابری نسبت به مهاجرت نخبگان دارد؛ چرخههایی که هرکدام میتوانند نقشی جدی در تولید و ارزآوری داشته باشند، اما با سنگاندازیهای بانکی و سختگیریهای تسهیلاتی ناامیدشان میکنیم و آنها هم راهی کشورهای عربی نظیر امارات و غربی همچون ترکیه، آلمان و... میشوند. در حال حاضر کشوری مانند امارات ۱۰۰هزار ویزای طلایی به فناوران میدهد و ترکیه و کشورهای دورتر جوانان ما را جذب میکنند. سالهای پیش هنگامی که یک جوان نخبه تحصیلات خود را به پایان میرساند، به یکی از کشورهای پیشرفته مهاجرت میکرد و ممکن بود در این بین چند دوست خود را نیز برای مهاجرت تشویق کند، اما هماکنون یک شرکت دانشبنیان به ترکیه یا امارات مهاجرت میکند و این مسئله بسیار جای تامل دارد، چراکه ممکن است شرکتهای دانشبنیان دیگر را تشویق به مهاجرت کند.
یکی از مهمترین پارامترهایی که افراد و صاحبان شرکتهای دانشبنیان را به مهاجرت وامیدارد، صرفههای اقتصادی است که در آن سوی مرزها وجود دارد. گفتنی است، بهطورمعمول شرایط بهتری برای شرکتهای دانشبنیان بهدلیل افت ارزش ریال وجود دارد و همین امر باعث میشود آنها به مهاجرت ترغیب شوند و این تفاوت ارزی باعث شده است که بخواهند از صفر شروع و سختیها را تحمل کنند. از تفاوت ارزی که بگذریم، بعد دیگری که دانشبنیانها را ترغیب به مهاجرت میکند، کیفیت و رفاه اجتماعی موجود در کشورهای مقصد نسبت به ایران است.
حمایت خاصی از سوی نهادهای دولتی وجود ندارد و حجم سرمایهگذاری که در یک سال گذشته روی شرکتهای دانشبنیان انجام گرفته، قابلمقایسه با کشورهای توسعهیافته و قانعکننده نیست و امروزه میتوان گفت بهطورکامل متوقف شده است. از سوی دیگر، چون دانشبنیانها ظرفیت بالایی دارند، بهطبع در این حوزه افرادی که خواهان فعالیت هستند، در نهایت به این نتیجه میرسند که شاید در کشور کارآیی لازم را ندارند و ترغیب به مهاجرت میشوند. حمایتهایی که در کشورهای توسعهیافته میشود، بحث دیگری است که رهبران استارتآپها و دانشبنیانها را به مهاجرت ترغیب میکنند، بخش دیگر مشکلات و اوضاع کلان کشور است و در کل، وقتی شرایط کشور برای اکوسیستم نوآوری مناسب نباشد، نمیتوان با زیست گلخانهای و متفاوت از دیگر بخشهای کشور، از آنها مراقبت کرد.
در زمینه اینترنت اشیا، بازار خوبی برای دانشبنیانها وجود دارد و مهاجرت، بحث داغ نخبگان این حوزه است. افزون بر آن، تحریمها باعث شده که برخی شرکتهای دانشبنیان نمیتوانند با بدنه و ساختار داخلی خود بهفعالیت بپردازند و مجبورند برای توسعه کسبوکارشان بخشی از فعالیت خود را در قالب شرکتهای فرامرزی انجام دهند و ترجیح این است که مجموعه خارجی ثبت کنند و برخی بهدلیل رشد و پیشرفتی که شاهدش هستند، ترجیح میدهند شرکت پایه را آن شرکتی انتخاب کنند که در خارج از کشور تاسیس کردهاند. بیشک کشور توانایی تربیت نیروی کار ماهر و نخبهپروری را دارد، این در حالی است که اشتغال و استفاده از توان علمی این افراد در صنایع و شرکتهای بزرگ آنطور که باید نیست. یکی از ارکان مهم توسعه زیستبوم دانشبنیان، بهرهگیری از نیروی کار ماهر و نخبگان در کشور است؛ نخبگانی که در این مرز و بوم به تحصیل و آموزش پرداخته و مسیر نخبه شدن را پیموده و از منابع این کشور بهره گرفتهاند، اما زمانی که باید به کار بیایند و علمشان را در مسیر توسعه کشور بهکار بگیرند، بهدلیل برخی بیمبالاتیها و نبود زیرساختهای مناسب، بسیاری از آنها ترجیح میدهند در کشوری دیگر فارغ از آزارهای تسهیلاتی و بانکی، به فعالیت بپردازند. کشورهایی که با ویزای طلاییشان، راه را برای فعالان کسبوکارهای نوین هموار میکنند؛ بهزعم دانشبنیانها دریافت ویزای کاری از این کشورها، سادهتر از دریافت تسهیلاتی است که نهادهای دولتی پیشتر قولش را داده بودند.