سه‌شنبه 18 اردیبهشت 1403 - 07 May 2024
کد خبر: 39481
نویسنده: کامیار فکور
تاریخ انتشار: 1402/02/05 04:16
در گفت‌وگوی صمت با یک کارشناس آب بررسی شد

مهاجرت اقلیمی، زاییده مدیریت نکردن منابع آب

حمیدرضا رمضانی، کارشناس آب در گفت‌وگو با صمت می‌گوید: در ایران استان‌ها هر کدام مشکلات خاص خودشان را دارند،اما وقتی به یک‌باره استانی مانند گیلان که پرآب‌ترین استان ایران است، با حجم انبوه مهاجرت از استان‌های خشک و کویری و به‌ویژه استان اصفهان مواجه می‌شود، استان مقصد تاب‌آوری این میزان جمعیت را نخواهد داشت.
مهاجرت اقلیمی، زاییده مدیریت نکردن منابع آب

امکانات استان گیلان به تناسب نرخ جمعیت خود استان تعریف و تهیه شده و اینجا است که کمبود امکانات برای این حجم و سیل جمعیت میتواند موجب نارضایتی و تنش میان ساکنان و مهاجران شود. در چنین مواقعی، مسائلی از قبیل بزه اجتماعی، امنیت اجتماعی، اشتغال، امنیت پایدار غذایی، زمینخواری، کوهخواری، فساد، رانتخواری و درگیریها به اوج خود میرسد.مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.

شرایط میزان بارش در ایران به چه صورت است؟

کشور ایران در زمره کشورهای بهنسبت کمبارش دنیا است. البته نه به این معنا که همه ۳۱ استان ایران بهتمامی کمبارش باشند، بلکه استانهایی مانند گیلان سالانه با بارش بیش از ۱۰۰۰ میلیمتر رکورددار بارش در ایران است و در رتبه دوم استان مازندران با ثبت بارش سالانه حدود ۷۵۰ میلیمتر و در رتبههای بعدی استانهای کردستان و گلستان قرار دارند. تعدادی از استانها هم با متوسط بارش در حد ۲۰۰ میلیمتر مواجه هستند و استانهای مرکزی، شرقی و جنوبشرق ایران از قبیل اصفهان، یزد، کرمان، سمنان، خراسانجنوبی، خراسانرضوی، سیستانوبلوچستان، فارس، هرمزگان و بوشهر با تراز بارش سالانه بین ۹۰ تا ۱۳۰ میلیمتری مواجه هستند. کاملا گویا است که کشور ایران دارای فقر بارشی است. از طرف دیگر، در مناطق مرکزی ایران ما دارای منابع آب پایدار مانند رودها و رودخانههای پرآب نیستیم که همین قضیه بهشدت بر نابرخوردار بودن استانهای نامبرده از جهت فقر آبی دامن زده است.

همه کارشناسان اذعان به این مهم داریم که باتوجه به شرایط، ایران بهسمت حرکت به خشکی مطلق است. حتی سازمان ملل متحد هم این پیشبینی را داشته است که تا سال ۲۰۴۰ ایران در زمره ۲۰ کشور خشک دنیا جای بگیرد. از طرفی، سوءمدیریتها و تغییر اقلیم دست بهدست هم و ایران را در آستانه سقوط آبی قرار دادهاند، در حدی که استان گیلان بهعنوان پربارشترین استان ایران که تراز بارش سالانه آن هر سال بیش از ۱۰۰۰ میلیمتر بود و رشت به شهر باران معروف است در سال آبی ۱۴۰۱ بهطورکلی ۴۳۰.۴ میلیمتر بارش داشته است. البته ناگفته نماند برخورد قهرآمیز با طبیعت مثل تخریب جنگلها، تولید کربن، استفاده از سوختهای فسیلی، گسترش بیرویه شهرسازی و... تاثیر بسزایی بر افت بارشها گذاشته؛ بهحدی که طی ۵۰ سال اخیر، بارشهای استانهای گیلان، مازندران و گلستان بیش از ۳۰ درصد افت کرده است.

آیا نمیتوان با همین مقدار آب، چرخه زندگی را در این مناطق فعال کرد؟

بهطورقطع چنین امکانی میسر است، همانطور که در صدهها و هزارههای قبل، نیاکان ما در مناطق خشک و نابرخوردار با اختراع بزرگ بشریت یعنی قنات یا همان کاریز توانستند پایهگذار بزرگترین تمدنهای بشری باشند و در آن مناطق، از کشاورزی خوب و عالی بهره میبردند، اما اگر امروزه ما با ابربحران آبی مواجه شدهایم به مدیریت نکردن منابع آب در ایران برمیگردد. همین امر در بسیاری از استانها؛ موازنه قدرت، امنیت، اشتغال، غذا و ثروت را بر هم زده و موجب شده است که خیلی از هموطنان ما از سر جبر مجبور به مهاجرت شوند که امروز از این پدیده بهعنوان مهاجرت اقلیمی یاد میکنند.

در حال حاضر در چه استانهایی در ایران پدیده مهاجرت وجود دارد و چه ارتباطی میان مهاجرت و بحران آب این استانها دیده میشود؟

از مجموع ۳۱ استان ایران حداقل در ۲۰ استان سیستانوبلوچستان، خراسانجنوبی، خراسانرضوی، خراسانشمالی، یزد، کرمان، اصفهان، فارس، سمنان، خوزستان، بوشهر، ایلام، کرمانشاه، لرستان، مرکزی، قزوین، قم، آذربایجانشرقی و آذربایجانغربی مهاجرت به دیگر استانها زیاد شده است. دقیقا همین استانهایی که دارای مهاجرت گسترده هستند، دارای مشکل کمآبی جدی بودهاند. مضاف بر اینکه، این استانها بهشدت دارای فرونشست زمین هستند که میتوان نتیجه گرفت، بیآبی یا کمآبی در این استانها ریشه در دهههای قبل دارد و کمآبی موجب شده است، مردم بهسمت برداشت آب از منابع زیرزمینی روی آورند. امروزه تمام این استانها بلااستثنا دارای فرونشستهای طولی و نقطهای بسیاری هستند که در بیشتر مناطق و دشتهای این استانها، دیگر قابلیت ادامه زندگی وجود ندارد که میتوان به فرونشستهای وحشتناک زمین در استان اصفهان و در دشتهای مهیار، نجفآباد، طاهرآبادکاشان، ورزنه، شاهینشهر، زواره و زاویه اشاره کرد. سکونت در این مناطق بهخاطر فرونشست زمین با مشکلات جدی همراه شده است و بههمین دلیل، افراد از صبر و تحمل و تابآوری لازم برخوردار نیستند و مهاجرت میکنند. این نوع مهاجرت، بدترین و آسیبپذیرترین نوع مهاجرت در دنیا است.

چنین مهاجرتهایی چه تبعاتی بههمراه دارد؟

در ایران استانها، هر کدام مشکلات خاص خودشان را دارند،اما وقتی به یکباره استانی مانند گیلان که پرآبترین استان ایران است، با حجم انبوه مهاجرت از استانهای خشک و کویری و بهویژه استان اصفهان مواجه میشود، استان مقصد، تابآوری این میزان جمعیت را نخواهد داشت. امکانات استان گیلان بهتناسب نرخ جمعیت خود استان تعریف و تهیه شده و اینجا است که کمبود امکانات برای این حجم و سیل جمعیت میتواند موجب نارضایتی و تنش میان ساکنان و مهاجران شود. در چنین مواقعی، مسائلی از قبیل بزه اجتماعی، امنیت اجتماعی، اشتغال، امنیت پایدار غذایی، زمینخواری، کوهخواری، فساد، رانتخواری و درگیریها به اوج خود میرسد و عرصه بر جامعه استانهای میزبان تنگ میشود. در یک نمونه بسیار کوچک از تبعات مهاجرت اقلیمی، میتوان به تغییر کاربری ۴ میلیون هکتاری اراضی کشاورزی و مراتع در ۲۰ سال اخیر یا سالانه به ورود ۳۰۰ هزار مهاجر اقلیمی از دیگر استانها به استان تهران اشاره کرد.

در این راستا چه اقداماتی باید در دستور کار قرار بگیرد؟

مسئولان باید بحث کمبود آب و راهحلهای موجودی که در جهان بهخوبی تجربه شده است، مانند بازچرخانی آبهای خاکستری را جدی بگیرند تا بتوانند کمبود منابع آبی را جبران و بهسرعت در تمام شهرهای ایران اجرایی کنند، اما از آنجایی که همیشه مافیای آب در ایران حرفها برای گفتن داشته و دارد، باز شاهد هستیم که در کشور به آنچه باید پرداخته میشد، یعنی بازچرخانی پرداخته نشد و آنچه ابدا نباید پرداخته میشد، یعنی انتقال آب بینحوضهای پرداخته شد. بهعنوان راهکار باید به روشهای دیگری از جمله اصلاح الگوی کشت و الگوی مصرف، اعمال قانون آب مجازی و خاکورزی اشاره کرد.

عدمبرخورداری از سند آمایشسرزمین چقدر بر ایجاد مشکلات آبی در ایران تاثیر گذاشته است؟

عدمبرخورداری از سند آمایشسرزمین و همچنین برخوردار نبودن از سند افق چشمانداز توسعه موجب بیثباتی اجتماعی و اقتصادی در ایران شده است، بهطوری که امروزه شاهد هستیم از ۳ دهه قبل به این طرف آب برترین صنایع دنیا مانند صنایع فولادی، کاشی و سرامیک، نیروگاهی، خودروسازی، صنعت کشاورزی ناهمتراز و... در خشکترین و نابرخوردارترین استانهای ایران به خدمت گرفته و بهدلیل نیاز بیش از حد آبی این صنایع از یکسو و عدمبرخورداری منابع آب پایدار در فلات ایران از سوی دیگر، این صنایع عظیم مجاب به برداشت آب از سفرههای آب زیرزمینی شدهاند. نتیجه کار این شده که از مجموع ۳۱ استان ایران، ۳۰ استان بهدلیل برداشت بدون مطالعه و باری به هر جهت آب از آبخوانها، دچار مرگ آبخوان شدهاند. این رویه نتیجه عدمبرنامهریزی در ایران است. از طرفی، براساس بررسیهای بهعملآمده، بیش از ۸۰ درصد همین مقدار روستاهای باقیمانده، دیگر روستا به معنی واقعی کلمه نیستند، بلکه به مدد برخی  زمینخواریهایی که انجام گرفته، روستاهای گذشته، امروز تبدیل به شهرکهایی شدهاند که برای خوشنشینی شهرنشینان طراحی شده و اگر این روند ادامه یابد، ایران را در سراشیبی بحرانهای زیست محیطی قرار خواهد داد.

تجربه برنامهریزی برای جلوگیری از سیل مهاجرتی در دیگر کشورها چگونه بوده است؟

کشورهای نظیر ژاپن، سوئیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، کرهجنوبی، سوئد، کانادا و... با ایجاد بستههای تشویقی بهصورت واگذاری اراضی فقط برای کشاورزی، بیمه کشاورزی، وام بدون بهره بلندمدت، کشت گلخانهای، در اختیار قرار دادن ماشینآلات کشاورزی، واگذاری کود و سموم و... مردم را ترغیب و تشویق به زندگی در روستاها میکنند. همچنین، مولدسازی روستایی در دستور کار دولتمردان این کشورها است، اما شوربختانه در ایران و در بعد از انقلاب، دولتمردان با ایجاد سیاستهای غلط، عامدانه بهسمت نابود کردن روستاها و بهسمت نابودی کشاورزی روستایی و صنایع روستایی و صنایعدستی و هنرهای درآمدزای روستایی گام برداشتند و از طرفی، با ایجاد و احداث شهرهای جدید بیکیفیت و بدون زیرساخت در همه استانها در عمل مردم را بهسمت شهرنشینی سوق دادند و سنگبنای نابودی روستا و کشاورزی را بنا نهادند. از طرفی، برخی فرمانداریها با حمایت محض از شوراهای روستایی، اراضی روستایی را به اسم جوانان روستا، اما به کام شهرنشینها بین شهرنشینها تقسیم کردند و ایران را بهنابودی کشاندند. همین سیاستهای غلط موجب این شده که طی ۴ دهه اخیر در ایران بیش از ۱۳۰ میلیارد مترمکعب آب از سفرههای آب زیرزمینی اضافهبرداشت صورت بگیرد.

سخن پایانی

در مجموع، برخی نظرهای کارشناسی مبنی بر این است که عدمبرخورداری از سند آمایشسرزمین و همچنین برخوردار نبودن از سند افق چشمانداز توسعه منجر به بحرانهای محیطزیستی از جمله بحران آب شده است. در نبود چنین اسناد بالادستی آب، برترین صنایع دنیا مانند صنایع فولادی، کاشی و سرامیک، نیروگاهی، خودروسازی، صنعت کشاورزی ناهمتراز و... در خشکترین و نابرخوردارترین استانهای ایران به خدمت گرفته شدهاند و بهدلیل نیاز بیش از حد آبی این صنایع از یکسو و عدمبرخورداری منابع آب پایدار در فلات ایران از سوی دیگر، این صنایع عظیم مجاب به برداشت آب از سفرههای آب زیرزمینی شدند. بحران آب خود بهوجود آورنده پدیده مهاجرت اقلیمی در ایران شده است. بهگفته یک کارشناس، برای فائق آمدن بر این بحران بهعنوان نمونه باید بازچرخانی آبهای خاکستری را جدی گرفت تا بتوان کمبود منابع آبی را جبران کرد، اما مافیای آب با قدرتی که دارد، یکی از بزرگترین موانع حل این مشکل است.

 


نویسنده:
کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/3gk8xd