میلیاردی کردن ایدهها صحت ندارد
محمد قیصری فعال دانشبنیان
اینترنت اشیا گستردگی موضوعی زیادی دارد. این حوزه تخصص های مختلفی را از جمله الکترونیک، مخابرات، سخت افزار، نرم افزار، هوش مصنوعی و امنیت در خود جای داده است. باوجود چنین گستردگی ایده، رعایت حق معنوی آن دشوار است و دشوارتر از آن، حفظ ایده در این مسیر است. وقتی درباره چنین گستردگی صحبت می کنیم، هرکدام از افرادی که وارد این حوزه می شوند، صاحب ایده هستند که باید حق معنوی آن را به این افراد هم تخصیص داد. اما اگر یک شخص از این تیم جدا شود، در عمل آن حق معنوی و حفاظتی ایده ها، کار سختی می شود. برخی افراد ایده هایی دارند، اما چون جدید است، خود توانایی شکوفایی آن را ندارند و به متخصصان می سپارند. حال وقتی افراد متخصص وارد آن می شوند، با بررسی بازار، روند پیاده سازی آن را پی می گیرند، در واقع با بررسی بازار و مطالعه کتاب در تلاش برای شکوفایی ایده ها برمی آیند. باتوجه به این شرایط، این پرسش مطرح می شود که حق را باید به چه کسی داد؛ به فردی که تنها صاحب ایده بوده یا فردی که با بررسی بازار و مطالعه، سعی و آزمون وخطای زیاد توانسته است ایده را به مرحله ای از شکوفایی برساند؟ این خود چالشی است که در حوزه های مختلف استارت آپ ها نمایان می شود.
به طورکلی در مقیاس کشوری، پیگیری ایده ها به جایی نمی رسد؛ چرا که در بسیاری از موارد، حق صاحب ایده داده نمی شود و دلیل این امر به روندهای گوناگون تقلب در ایده برمی گردد؛ برای مثال تفاوت در کدنویسی ها می تواند یکی از آنها باشد. در کل، قوانین به سود صاحب ایده نیست و نظر سندی حق معنوی به ثبت کننده داده نمی شود. بزرگ ترین چالش در بحث ایده و در شرکت های بزرگ زمانی خود را نمایان می کند که یک تیم از خارج مجموعه ضربه بخورد. فروپاشی استارت آپ ها از درون یک روال معمول است که کمتر به دزدیده شدن ایده می انجامد، اما زمانی که شرکت های بزرگ، شتاب دهنده ها یا سرمایه گذارها با مدل های مختلفی ایده ها را دریافت می کنند، خود منجر به از دست رفتن ایده برای صاحب آن می شود، چرا که بیشتر آن همکاری وعده داده شده، انجام نمی گیرد. در همین راستا، تبلیغات زیادی را می بینیم که به عنوان «ایده های خود را میلیاردی کنید» خواهان دریافت اطلاعات و مدارکی از سوی رهبران و تیم های استارت آپی هستند، اما هیچ کدام ساختار مشخص و واحدی ندارند. به طورمعمول این شرکت ها به قدری مدارک از استارت آپ ها می گیرند که جای اعتراض دارد. بسیاری از استارت آپ هایی که چند سال با سرمایه شخصی سرپا مانده اند و با تیم سازی تا جایی پیش رفته اند، با ارائه این اطلاعات به شرکت های بزرگ، در عمل ایده های شان از دسترس خارج می شود، در واقع توسعه ایده ها جزو ساختار اصلی این شرکت ها نیست، در حالی که در عمل نزدیک به ۱۰۰ ایده دانش محور را دریافت کرده اند که شکوفایی آن از سوی ایده پردازان واقعی شان انجام نمی گیرد. در برخی موارد هم، با همکاری های کوتاه مدت تلاش می کنند اطلاعات بیشتری از استارت آپ ها بگیرند و این هم جزو نقشه های این شرکت ها است که در شرایط همکاری بی فایده، بیشتر رهبران استارت آپ ها وقتی متوجه می شوند، نتیجه مطلوب را نمی توان از این نوع همکاری دریافت کرد، آن شرکت را ترک می کنند، اما در نهایت، ایده، بازگشایی شده است. در کل، از دست رفتن ایده منجر به از دست رفتن انگیزه و امید رهبران استارت آپ عرضه می شود. به اعتقاد من، برای رفع این جریان باید قوانین داخلی کپی رایت تدوین شود تا وقتی یک ایده ای ثبت می شود، بعد از آن افراد بتوانند شرایط و مسیر ایده های شان را رصد کنند. در بسیاری از موارد، ایده هایی که ثبت می شوند، مشابه آن در جاهای دیگر پیدا می شود، اما افراد توانایی پیگیری آن را ندارند، بنابراین نیازمند تدوین قوانین کپی رایت داخلی هستیم. به شدت توصیه می شود که مشاوران حقوقی در کنار تیم های استارت آپی کوچک و خرد قرار بگیرند، چرا که این شرکت ها و تیم های استارت آپی، هیچ مشاور حقوقی ندارند و حتی توانایی مالی لازم را هم ندارند که بخواهند هزینه های ساعتی دریافت مشاور را پرداخت کنند، اما این می تواند یکی از خدماتی باشد که از سوی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری به شرکت های استارت آپی تخصیص یابد یا حتی از سوی وزارت کار یا صنعت، معدن و تجارت به استارت آپ های حوزه های گوناگون داده شود، همچنین برگزاری دوره های مختلف از جمله دوره های قراردادنویسی می تواند به شدت به کار استارت آپ ها بیاید. البته ناگفته نماند که رهبران استارت آپ و تیم های استارت آپی نمی توانند در ابتدای مسیرشان چنین هزینه هایی را متقبل شوند، به همین دلیل این خدمات باید از سوی نهادهای بالادستی با هزینه های اندک و در برخی موارد به صورت رایگان در اختیار استارت آپ ها قرار داده شود. وی افزود: یک قاعده کلی در استارت آپ ها و محصولات استارت آپی در کل دنیا رعایت می شود و آن، این است که استارت آپ ها باید در زمان خود به بازار ورود پیدا کنند و اگر در زمان و مکان نامناسبی باشند، نمی توانند محصولات خود را به فروش برسانند. زمانی که یک استارت آپ می خواهد به یک جامعه خدمتی ارائه دهد، باید متناسب با نیاز بازار و آن جامعه باشد و اگر زودتر این خدمات ارائه شود، با شکست و فروپاشی مواجه می شود. به عبارت دیگر، تولید محصول و خدمات باید در زمان و مکان خود اتفاق بیفتد؛ در واقع زمان ورود یک استارت آپ به بازار جزو مولفه های مهم است. استارت آپی که زودهنگام وارد بازار می شود، باید توان مقابله با قدرت های دولتی و شخصی را داشته باشد. نمی توان شکوفایی یک ایده از سوی شرکت های بزرگ را که در اصل صاحب آن ایده نبودند را به عنوان یک کارشکنی معرفی کرد، چرا که شرکت کوچک قبلی زمان دقیق ورود به بازار یا حداقل های ورود به بازار را رعایت نکرده است، همچنین مذاکراتی را که ضروری است، داشته باشد، انجام نداده است.
در برخی موارد هم، ایده ها باید از سوی یک شرکت بزرگ به شکوفایی برسد، چرا که توانایی مالی منابع انسانی و پشتیبانی لازم برای توسعه آن و توانایی شکوفایی آن را ندارند.