سه‌شنبه 18 اردیبهشت 1403 - 07 May 2024
کد خبر: 20498
تاریخ انتشار: 1401/08/28 05:48
در گفت‌وگوی صمت به مناسبت هفته جهانی کارآفرینان مطرح شد

پیوند ضعیف صنعت و دانشگاه

در حالی که اشتغال یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های اقتصاد کشور است، قدم به هفته جهانی کارآفرینان گذاشتیم.

در حالی که اشتغال یکی از بزرگترین دغدغههای اقتصاد کشور است، قدم به هفته جهانی کارآفرینان گذاشتیم. کارشناسان میگویند کارآفرین کسی است که از فرصتهای پیشآمده استفاده کند و با ایجاد تغییراتی، امکانات جدیدی بیافریند و فرصتهای تازهای خلق کند.

 آنها همیشه در جستوجوی تغییر هستند و در یک فرصت استثنایی از آن استفاده خواهند کرد.

اما آیا در کشور ما ظرفیتهای لازم برای شکوفایی استعداد کارآفرینان وجود دارد؟ صمت برای یافتن پاسخ این سوال با فریبرز مسعودی، عضو هیاتعلمی و رئیس قطب و مرکز گوهرشناسی دانشگاه شهید بهشتی به گفتوگو نشست. وی در این گفتوگو به سویه دیگر کارآفرینی هم اشاره کرد که نیاز کشور به تربیت نیروی متخصص و کارآمد است تا بتوانند در زمینههای ایجادشده مشغول به کار شوند و چرخ صنعت را بگردانند.

کارآفرینی معادل اشتغالزایی است؟

همانطور که گفته شد، تصور عمومی از کارآفرینی این است که فردی بیاید و مجموعهای راهاندازی کند و زمینه اشتغال را برای تعداد دیگری از افراد فراهم کند.

با این تفسیر، بیشتر سرمایهگذاریهایی که در راستای حمایت از طرحهای کارآفرین انجام شده، در این مسیر بوده و با سیاست فعلی و تعابیر و تفاسیر موجود، احتمال تغییر مسیر اندک است.

اما باید نگرشها تغییر کند، یک کارآفرین نباید فقط فرصت شغلی پدید آورد، بهعلاوه تربیت نیروی کار هم بر عهده کارآفرین نیست و در حوزه وظایف و مسئولیتهای نهادها و مجموعههای دیگری است.

وقتی کارآفرین فرصتی را در بخش خاصی از زیرمجموعه اقتصادی ایجاد میکند،  توقع نمیرود که نیروی کارآمد برای پر کردن خلأهای موجود را هم تربیت کند.

بهگمان من، کارآفرین باید به بانک نیروهای تخصصی و تکنسینهایی که آماده کار هستند، دسترسی داشته باشد در حالی که جای دیگری پرورش پیدا کردهاند.

این خلأ از کجا ناشی میشود؟

بسیاری از کشورهای پیشرفته برای برطرف کردن این خلأ، مرکز اشتغال یا آموزش حرفهای تاسیس کردهاند تا نیروهای حرفهای و توانمندی که قادر به قبول مسئولیت کاری باشند، تربیت شوند.

ما وظیفه اشتغالآفرینی را هم به کارآفرین میسپاریم.

در صورتی که او تنها باید براساس توان موجود بازار کار، فرصت شغلی ایجاد کند، اما تربیت نیروی توانمند برعهده موسسات و مراکز آموزشی است.

بهگمان من، باید با تغییر سیستم نگرش در آموزش و پرورش، تغییر روشها در آموزش عالی، توسعه بنگاهها و آموزش تخصصی در مقطع فوقدیپلم یا دورههای کارگاهی این خلأ را پر کنیم.

چهبسا موارد زیادی وجود دارد که یک نفر بخواهد کاری را توسعه دهد، اما بهدلیل نبود زیرساخت و نیروی انسانی نتواند این کار را انجام بدهد، بنابراین ما باید این 2 قسمت را از هم مجزا کنیم.

کارآفرین مسئولیتش این است که فرصتی را که دیگران ندیدهاند، ببیند و آن را به کار تبدیل کند.

بهنظر من کارآفرینی یک سیستم است، یعنی اگر آن را بهشکل سیستم ببینیم، دیگر بهسراغ افراد نمیرویم. در حوزه صنعت، کارهای پیشرفته بسیاری انجام دادهایم و دستاوردهای چشمگیری داشتهایم و از نظر توانمندی و فناروی به سطح بالایی رسیدهایم، اما وقتی وارد مرحلهای میشویم که میخواهیم آن را در سطح ملی و بینالمللی توسعه بدهیم و از ثمرات آن استفاده کنیم، با مشکل روبهرو میشویم یا تعداد اندکی از مراکز صنعتی ما میتوانند ارتباط ملی و بینالمللی ایجاد کنند.

بهگمان من، اشکال کار این است که این مراکز هر کدام بهصورت مجزا قابلیتهایی دارند که میتوانند مجموعه خود را پیش ببرند، اما اگر کار سیستمی پیش برود؛ یک نفر ایدهپردازی میکند، یک نفر مدیریت و اجرای آن را برعهده دارد و مجموعهای از افراد دست بهدست هم میدهند و نیروی انسانی آن را تامین میکنند و بخشهای حمایتی دولتی هم قوانین و سازکارهای مناسب را تعریف و تغییر میدهند تا بتوانند کار را پیش ببرند.

بنابراین دیدگاههای موجود در جامعه باید تغییر پیدا کند. کارآفرینی که ما بهعنوان یک فرد میبینیم، بخشی از سیستم کارآفرینی است. اگر سیستم کارآفرینی تعریف شود، نقش هرکدام از مجموعهها در آن مشخصتر میشود.

آیا کارآفرینی در حوزه معدن با سایر حوزههای صنعتی تفاوتی دارد؟

میدانیم که معدنکاری، سختترین شغل دنیا است و فعالیت در این حوزه با دشواریهای ذاتی روبهرو است.

 بر این اساس، کارآفرینی در این حوزه هم دشواریها و اقتضائات خاص خود را دارد.

بهعنوان مثال، میتوان به این نکته اشاره کرد که معادن بهطورمعمول در دورافتادهترین بخشهای کشور قرار دارند و دسترسی معدنکاران به امکانات رفاهی بسیار کم است، بنابراین روشن است که زندگی در این شرایط چندان آسان نیست.

برای مثال یکی از معادن بسیار خوب سنگ ساختمانی کشور که در استان فارس است، در ارتفاع ۳ هزار متری زمین قرار دارد.

معدنکاران علاوه بر دشواریهای ذاتی کار، باید شرایط سخت محیطی و آبوهوایی را هم تاب بیاورند. افرادی که در این مجموعه شاغل هستند، در فصول سرد سال حتی قادر به استفاده از آب جاری نیستند، چون بر اثر سرما یخ میزند، بنابراین ایجاد فرصتهای بیشتر برای کارآفرینی در حوزه معدن، مستلزم آن است که امکانات رفاهی متناسب و بسترهای لازم برای استفاده از تکنولوژیهای نوین فراهم شود تا فشار چندانی به انسانها وارد نشود و به این ترتیب از قدم گذاشتن در این مسیر گریزان نشوند.

علاوه بر این، لازم است عوامل خطرآفرین تا حد ممکن از فرآیند معدنکاری حذف شوند. امروزه دیگر چندان قابلتوجیه نیست که افراد برای معدنکاری با جان خود بازی کنند،پس باید با جایگزین کردن برخی ماشینآلات، استفاده از تکنولوژیهای جدید، تهویه مناسب محیط، هم فرصت شغلی از دست نمیرود و هم ریسک فعالیت کاهش پیدا میکند.

چقدر ظرفیت کارآفرینی در حوزه معدن وجود دارد؟

برای پاسخ به این پرسش باید موضوع را به 2 بخش تقسیم کرد؛ بخش اول طرحها و ایدههای دانشگاهی است که حاصل خلاقیت فارغالتحصیلان یا حتی دانشجویان این رشته است.لازم است، اعتراف کنیم که بسیاری از این ایدهها بسیار درخشان است.

چندی پیش، طرحی بهنام «نوا» و بهمنظور جذب ایدههای جدید در دانشگاه شهید بهشتی بهاجرا درآمد و در قالب آن چیزی حدود ۴۰۰ طرح نوآورانه (که تعدادی از آنها مربوط به بخش معدن بود) ارائه شد.

اما باید به این نکته توجه کنیم که آنچه در کشورهای دیگر مورداستفاده است، مناسب کشور ما نیست و نمیتواند مورداستفاده قرار گیرد. بنابراین بخش دوم در زمینه ارائه طرحها و ایدههایی است که بتوانند مشکل بخش صنعت کشور را حل کنند.

در حال حاضر باید نیازهای بخش معدن کشور را شناسایی کنیم و ایدههایی که در پاسخ به این نیازها هستند، موردحمایت بیشتری قرار
گیرند.

البته ایدهها و روشهای نوینی که در دنیا رایج است یا حتی در ذهن افراد خلق میشود، میتواند بسیار ارزشمند و کارگشا باشد و زمینه ایجاد تحولاتی در بخش معدن را فراهم کند، اما متاسفانه در حال حاضر، بخش اعظم طرحهایی که ارائه میشوند، در دسته فوق قرار میگیرند و ایدههایی که با نگاه به بخش صنعت و حل مشکلات آن خلق میشوند، انگشتشمار هستند.

این مشکل از آنجا ناشی شده است که پیوند ضعیفی میان بخش صنعت و دانشگاه برقرار است و به این جهت نیروهای خلاق بهطورمعمول به حوزههایی میپردازند که برای آنها جذابیت دارد یا در دنیا موردتوجه است.

بنابراین باید روش فعلی اصلاح شود و ۸۵ تا ۹۰ درصد ایدهها در راستای حل مسائل موجود صنعت ارائه شود و ۱۰ درصد به ایدههای بسیار نو و خلاقانه اختصاص پیدا کند.

در حال حاضر موانع پیشروی کارآفرینی در حوزه معدن چیست؟

سالها قبل شرکتهای بزرگ اروپایی و امریکایی در چین سرمایهگذاری میکردند تا از توان و تخصص نیروی انسانی این کشور بهره ببرند.

امروزه چین، بهعنوان کشوری توسعهیافته، بهدنبال آن است که همین سیاست را در کشور ما به مرحله اجرا بگذارد.

امروزه شرکتهای بزرگ چینی علاقهمند هستند که با سرمایهگذاری در ایران از توان علمی و دانش فنی نیروهای متخصصان ما استفاده کنند، زیرا بستر لازم برای انجام کارهای فنی وجود دارد و نیروهای متخصص کشور میتوانند پروژههایی معدنی را بهخوبی پیش ببرند و بهنتیجه برسانند. بهاعتقاد من، مانع اصلی در کشور ما در مرحله تجاریسازی طرحها است، بنابراین لازم است حمایتهای لازم در این نقطه متمرکز شود.

پس مشکل اصلی در حوزه سرمایهگذاری است؟

بهنظر من، مشکل از 2 جا ناشی میشود؛ اول این است که شاید اشتباه در مرحله انتخاب طرح اتفاق افتاده است.

برای مثال شاید در حال حاضر نیاز اصلی صنعت سنگ ما افزایش ۵ درصدی بهرهوری نباشد، زیرا با جهش ناگهانی نرخ دلار، این عدد بهراحتی محقق شد و به این ترتیب طرح، ارزش و اهمیت خود را از دست میدهد، بنابراین شاید در قدم اول نیاز اصلی بهدرستی تشخیص داده و بهتبع آن، راهحل آن هم چندان مفید فایده واقع نشود.

بهنظر من، برای عبور از این مشکل باید برای مدت زمانی مشخص، بخش داوری، تخصیص بودجه و حمایت از ایدهها تعطیل یا حداقل کمتر شود.

در مقابل، لازم است حمایتهای ویژهای برای تجاریسازی ایدهها در نظر گرفتهشود.

چنین طرحهایی بیشتر میانرشتهای هستند، بنابراین باید کارآفرینان رشتههای مدیریتی، اقتصادی، معدن و زمینشناسی با هم کار کنند تا راهحلی همهجانبه برای مشکل موردنظر بیابند.

کارآفرینی در چه زمینهای بیشتر موردنیاز است؟

در حوزههای صنعتی بهطورکلی بیشتر به کارآفرینانی نیاز داریم که بتوانند نیروی کاری را فعال کنند.

منابع انسانی که در حال حاضر در بخش صنعت ما مشغول به کار هستند، به 2 دسته تقسیم میشوند؛ یک دسته نیروهایی که تخصصی هستند و تواناییهای ویژه دارند (که بیشتر در بخشهای مدیریتی و برنامهریزی کار میکنند) و بخش دیگر که بیشتر تکنسینها هستند.

در شرایط امروزی کار، دیگر کمتر جایی به کارگر صفر احتیاج دارد، زیرا کارها دارد بهسوی تخصصی و ماشینی شدن پیش میرود، بنابراین باید همیشه تکنسینهایی داشته باشیم که بتوانند مهارتهای تخصصی حداقلی داشته باشند.

پس در این زمینه، صنعت با چالش روبهرو شده است؟

بله، بهطورمعمول وقتی از کارآفرینی صحبت میشود، منظور بخشهای مدیریتی است، یعنی تصور ما این است که باید سرمایهگذاری زیادی انجام شود تا کارآفرینان بیشتری تربیت کنیم.

 ما به این افراد، کارآفرین اجتماعی یا سرمایههای کارآفرین اجتماعی میگوییم. نیاز کشور به این افراد محدود است.

نباید این نکته فراموش شود که اگر ما یک کارآفرین نیاز داریم، در ازای آن، باید 100 نفر دیگر کار کنند و بنابراین نیازی نیست که هر فرد فعال در حوزه صنعت، از توانایی و استعداد کارآفرینی برخوردار باشد.

متاسفانه در حال حاضر، تصوری که در جامعه ما وجود دارد، این است که همه فکر میکنند باید در ردههای بالای مدیریتی قرار بگیرند، شرکتی تاسیس، تشکیلاتی درست و تعداد زیادی نیرو زیر دستشان کار کنند، اما به نیرو و سرمایه کاری که باید بیایند و مشغول باشند و بدنه اصلی صنعت ما را بچرخانند،توجه چندانی نشده است.

میتوانید نمونهای از فعالیت کارآفرینان حوزه معدن را معرفی کنید؟

در حال حاضر شرکتهایی آغاز به کار کردهاند که فعالیتشان در حوزه مدلینگ است. بهعبارت دیگر، با استفاده از فناوریهای GIS و نرمافزارهای متداول در معدنکاری، مدلهای اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری بهینه را برای معادن گوناگون مشخصمیکنند.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/27qwvd