شاغلان غیرمتخصص و درد بیدرمان بیکاری
در گذشته اغلب مشاغل، آزاد بودند و بیشتر افراد با سرمایه شخصی، شغل خانوادگی خود را ادامه میدادند.
در گذشته اغلب مشاغل، آزاد بودند و بیشتر افراد با سرمایه شخصی، شغل خانوادگی خود را ادامه می دادند. این رویکرد با گذشت سال ها تغییر کرد و با ایجاد سازمان های دولتی و خصوصی، انتخاب شغل آزاد یا کارمندی، به یکی از دو راهی های مهم زندگی شغلی افراد تبدیل شد. این در حالی است که هنوز افراد زیادی به انجام شغل آزاد تمایل دارند. نکته مهم این است که فعالیت در مشاغل آزاد، نیاز به حرفه و آموزش دارد، در غیر این صورت، درآمد خوبی از آن به دست نمی آید. بنابراین مهارت آموزی یکی از مهم ترین راه های کاهش نرخ بیکاری در جامعه است. با ورود هر فناوری به عرصه علمی کشور، فرصت های شغلی زیادی ایجاد می شود؛ بنابراین باید به تقویت آموزش های مهارتی با رویکرد فناوری ها و مشاغل نو نیز توجه کرد. صمت در گفت وگو با خسرو ابراهیمی نیا، نایب رئیس دوم اتاق اصناف تهران به بررسی مشکلات موجود در آموزش اصناف پرداخت است.
درد بزرگ این روزهای جامعه
دستیابی به یک شغل با درآمد مناسب به یکی از مشکلات اصلی جوانان تبدیل شده است. این روزها که به قول معروف «هزار تومانی را باید از زیر پای فیل کشید» برای کسب درآمد باید به سراغ راه های گوناگونی رفت. با نگاهی به کوچه و خیابان های این شهر افراد زیادی را می بینید که به فعالیتی مشغول هستند که با رشته تحصیلی آنها متفاوت است. به عنوان نمونه، ممکن است در سطح شهر رانندگان تاکسی را بینید که مهندس هستند یا فروشندگانی که در رشته دانشگاهی خوبی تحصیل کرده اند. یا حتی با افراد شاغل در منصب های دولتی و خصوصی مواجه می شوید که در شغلی برخلاف تحصیلات مشغول به فعالیت هستند.
این موضوع درد بزرگ این روزهای جامعه است که با وضعیت بد اقتصادی بیشتر نیز می شود. از سوی دیگر، بی ثباتی در اقتصاد باعث ورود افراد به مشاغلی شده که ظاهرا با کمترین سرمایه و تخصص می شود به آنها پرداخت.
براساس آخرین آمار منتشر شده، ظاهرا تمایل افراد برای مشاغل خدماتی بیش از سایر حوزه ها مانند تولید و صنعت است. چرا جوانان بیشتر به سمت مشاغل خدماتی می روند که به تخصص ویژه ای نیاز ندارند؟
بسیاری از جوانان پس از پایان تحصیلات با دست خالی و بی مهارت وارد بازاری بزرگ برای کسب درآمد می شوند. در این شرایط، دو حالت وجود دارد؛ برخی افراد دارای مشاغلی خانوادگی هستند یا خانواده آنها کسب وکاری در بازار کار دارند که در این صورت، فرد در آنجا مشغول به کار می شود. برخی دیگر نیز به دلیل نیاز مالی و نداشتن تخصص به بازار کار وارد می شوند و برای آنها اهمیتی ندارد، فعالیت موردنظر تولیدی باشد یا خدماتی. در این بین هستند جوانانی که تنها به فکر کسب درآمد زیاد در کمترین زمان هستند. یکی از دلایل اصلی این موضوع، اقتصاد بی ثبات است. فرض کنید جوانی با محاسبه میزان درآمد برنامه ریزی می کند که پس از گذشت چه مدت می تواند با این درآمد خودرو خریداری کند، اما با توجه به نوسان بازار، هنگامی که لحظه موعد سر می رسد، قیمت ها زمین تا آسمان متفاوت است و حتی نرخ خودرو به حدی بالا رفته که دیگر امکان خرید وجود ندارد. در موارد دیگر، ممکن است فرد برای خرید مسکن یا راه اندازی شغل و... برنامه ریزی کرده باشد. در تمام موارد یادشده، نبود ثبات اقتصادی، برنامه ریزی ها را بهم می ریزد. اگر فرض را کسب درآمد بالاتر به نسبت مشاغل اداری در برخی از شغل ها بگذاریم، ممکن است فرد تمایل بیشتری به شروع کار در این حوزه داشته باشد. به علاوه اینکه لازمه شروع این کسب وکار الزاما داشتن مهارت خاصی نیست.
با این توضیح، نقش آموزش را در شکل گیری مشاغل خدماتی چطور ارزیابی می کنید؟
در دنیا افزایش مهارت ها در دستورکار بنگاه های اقتصادی قرار گرفته و کشورها به دنبال رشد اقتصادی از این مسیر هستند. ضعف در آموزش های لازم موجب شده افراد و به ویژه جوانان به سمت کارهای خدماتی بروند. این موضوع هم افزایی در یک بسته ای است که پایه اقتصادی کشور، آموزش و.. را تحت تاثیر قرار می دهد. در قانون نظام صنفی، آموزش در اولویت قرار دارد و متاسفانه کشور ما در موضوع آموزش صنفی، ضعیف عمل کرده است. اگر بخواهیم واقع بینانه تر نظر دهیم، در چارچوب آموزش فوق العاده ضعیف عمل کرده ایم. البته این موضوع مطلق نیست و نسبی است و سازمان فنی وحرفه ای وزارت کار در این زمینه در تلاش است، اما نکته مهم این است که باید کسب تخصص اجباری شود. اگر توزیع نباشد، تولید نیز نقشی ندارد و این موضوعات نیاز به زیرساخت آموزش دارد. امروزه تجارت الکترونیک، فضای مجازی و... بسیار پرکاربرد است.
آیا اتاق اصناف تاکنون برای آموزش مشاغل برنامه ای داشته است؟
در قانون نظام صنفی ذکر شده اگر فردی قصد دریافت جواز کسب دارد، ابتدا باید در آزمون رشته موردنظر شرکت کند. در اصل این آزمون ها برای سنجش میزان اطلاعات فرد برگزار می شود تا اطمینان حاصل شود متولی شغل از حداقل مهارت لازم بهره مند است. این در حالی است که به گفته بسیاری از کارشناسان، برخی از این آزمون ها صوری است. مشکل بعدی این است که نباید این آزمون ها فقط برای مشاغل فنی برگزار شوند و در اصل راه اندازی مشاغل خدماتی نیز نیازمند مهارت و آموزش است. در غیر این صورت، ورود افراد بدون داشتن مهارت به بازار کار مشکلاتی به همراه خواهد داشت. مانند قوانین راهنمایی رانندگی که بسیاری از افراد با وجود اینکه گواهینامه دارند، اصول رانندگی را بلد نیستند.
به نظر شما، پایه ریزی آموزش در مشاغل صنفی و خدماتی از چه دورانی باید آغاز شود؟ نظر شما در این زمینه چیست؟
تا چندی پیش، دانش آموزان در سال های تحصیل مکلف به گذراندن دوره های فنی بودند که زیرمجموعه دروسی مانند «طرح کاد» یا «حرفه وفن» تدریس می شد. به عنوان مثال، پسران برای کسب مهارت در یک مکانیکی مشغول به کار می شدند و پس از آموزش و با گذشت سال ها، فرد با توجه به علاقه مندی خود، واحد صنفی جداگانه ای برای خود ایجاد می کرد. دانش آموزان دختر نیز آموزش هایی مانند خیاطی، گلدوزی، آشپزی و... می دیدند. این آموزش ها پایه ریز بسیاری از مشاغل آینده می شد. در حال حاضر بهتر است به عنوان مثال، اگر شخصی تصمیم به فروشندگی در نمایشگاه خودرو دارد، یک دوره کارآموزی را در مراجع علمی که زیر نظر اتحادیه اتاق اصناف است، بگذراند. اکنون میلیون ها پرونده مربوط به املاک در دادگاه هاست که دلیل آنها، وجود نیروی بدون تخصص در این حوزه کاری است که در نتیجه آن بسیاری از مردم دچار دردسر می شوند. در هیچ کشوری، افراد بدون تخصص امکان ارائه خدمات ندارند.
در کل موضوع آموزش را در بستر مدارس و دانشگاه ها چطور ارزیابی می کنید؟
در حال حاضر جوانان در دوران تحصیل تنها برای کسب نمرات به زور درس می خوانند. در دانشگاه ها نیز تمام فکر دانشجویان به برگزاری و نحوه امتحان است. از سوی دیگر، هنگام تحصیل نیز کارهای عملی به این افراد آموزش داده نمی شود و یک سری آموزش بر مبنای کتاب درسی داده می شود. برای درک بهتر این موضوع مثالی را از شرایطی که خود تجربه کردم، بازگو می کنم. من دکترای حقوق دارم و در تمام مدتی که مشغول تحصیل بودم حتی برای یک بار نیز پرونده ای دادگاهی به دست من نرسید تا از نزدیک بررسی کنم یا در یک جلسه دادگاه برای آشنایی با آن محیط حضور داشته باشم. به نظر من، این نقص در آموزش ما وجود دارد.
اگر کارفرما برای آموزش نیروی خود زمان بگذارد، چه تضمینی وجود دارد نیروی کار در آن مجموعه باقی بماند و برای کسب حقوق بیشتر به محل کار دیگری نرود؟
در این صورت، چند مشکل وجود دارد. مشکل اول این است که ممکن است کارفرما به نیروی خود آموزش دهد و هزینه زیادی را صرف این موضوع کند و در انتها آن نیرو برای کسب درآمد بیشتر از مجموعه او برود. دوم اینکه کارگر در صورت بروز مشکلات کوچک نیز برای شکایت به وزارت کار می رود. بابت ضمانت کاری نیز دریافت چک و سفته موجب اتفاق خاصی نمی شود. شاید یکی از راهکارها این است که اتحادیه ها اطلاعاتی حاوی تخصص و اخلاق کاری افراد داشته باشند تا در صورت نیاز قابل ارائه به کارفرمایان متقاضی باشد.در این صورت هم صنفان با کسب اطلاعات و شناخت نسبی افراد می توانند تصمیمات منطقی تری برای شروع همکاری با متقاضی کار بگیرند. تدوین و اجرای این قوانین ایراد داشته و نیازمند زیرساخت مناسب است. ایجاد امنیت شغلی برای کارفرما و کارگر موجب می شود کارفرما به راحتی برای آموزش کارکنان خود زمان بگذارد و در مقابل کارگر نیز از آینده شغلی و حقوق خود مطمئن شود. این روند می تواند در آینده کشور اثرگذار باشد..
نقش دولت در این رویکرد چیست؟
حاکمیت باید تورم را کاهش دهد. همچنین امنیت شغلی را برای کارفرما و کارگر فراهم کند که این مسیر در نهایت به موفقیت ختم شود. زمانی که جوانان با تخصصی که سال ها برای آموزش آن زمان گذشتند سر کار نمی رود، رسیدن به موفقیت امکان پذیر نیست و این موضوع باید ریشه یابی شود. هیچ امکانی، شانسی به دست نمی آید، بلکه هر فرآیندی با بسترسازی اتفاق می افتد. متاسفانه اتحادیه ها و اتاق اصناف در بخش آموزش ضعیف عمل کردند. حتی در دوره ای اتاق اصناف اقدام به دریافت مجوز برای تاسیس دانشگاه کرد که با بدسلیقگی مدیران وقت موفق به راه اندازی نشد.
سخن پایانی
آموزش مناسب برای مشاغل می تواند از بسیاری از مشکلات جلوگیری کند. اینکه شاهد قطع دست کارگران توسط دستگاه های تولیدی هستیم، شاید ۵۰ درصد به ناآگاهی در استفاده از دستگاه مربوط باشد. برخورد بد در برخی بنگاه های اقتصادی نیز می تواند به بی مهارتی فروشنده در این شغل بازگردد؛ در نتیجه با یک آموزش درست و زیرساخت مناسب می توان جوانان را از دوران تحصیل به سمت مشاغلی هدایت کرد که به آنها علاقه مند هستند. همچنین برگزاری کارگاه های مشاغل گوناگون در دوران مدرسه می تواند به جوانان برای انتخاب شغل موردعلاقه آنها کمک کند. در صورت ایجاد این روند، تعداد واحدهای اقتصادی با برنامه ریزی افزایش یافته و می توان به آینده اقتصادی کشور امیدوار بود.