-
صمت از مسیر آینده صنعت خودرو می‌گوید

ضرورت تقویت تاب‌آوری در زیست‌بوم خودرویی

مدت‌هاست با موج پرسش‌ها درباره بازار و صنعت خودرو ایران مواجهیم که پاسخ به آن‌ها از جنبه‌های مختلف قابل تامل و البته کمی پیچیده است. فعالان صنعتی نگران‌اند، مصرف‌کنندگان سردرگم، بازار متلاطم و در میان این همه ابهام، یک سؤال بنیادین بر همه سایه افکنده است: آینده این صنعت چگونه پیش‌بینی می‌شود؟ در چنین شرایطی، طبیعی است که ذهن ما به‌دنبال یک پاسخ قاطع باشد؛ پاسخی که بتواند این ابهام را برطرف کند. این در حالی است که سیاستمداران با اطمینان از نبود موانع سخن می‌گویند، و صنعتگران از غافلگیر شدن ناگهانی. به گفته کارشناسان اما در پس این عکس‌العمل‌های ظاهری، حقیقتی علمی نهفته است و هیچ قطعیتی در پیش‌بینی آینده خودروسازی ایران وجود ندارد. در ادامه گزارش صمت دراین‌باره را می‌خوانید.

ضرورت تقویت تاب‌آوری در زیست‌بوم خودرویی

ماتریس عدم‌قطعیت‌های جهانی

محیط جهانی کنونی با ماتریسی از عدم‌قطعیت‌های فراگیر در حوزه‌های مالی، تجاری، فناوری و اقتصاد کلان مشخص می‌شود. این فضای بی‌ثباتی که اصطکاک‌های ژئوپلتیکی محرک اصلی آن هستند، به‌شدت در مناسبات تجاری شرق و غرب نمایان و پیامدهای آن در صنعت خودروی بین‌المللی کاملا آشکار است. برای درک سناریوهای پیش‌روی صنعت خودرو ایران، نیز تحلیل هم‌زمان اقتصادهای چین، امریکا و اروپا و قواعد نوین تجارت بین‌الملل الزامی است.  صنعت ما هنوز ابعاد گوناگون سیاست و صنعت چین را درک نکرده است. چین به‌عنوان بازیگری مهم در صنعت خودرو جهانی ظهور کرده و هم‌زمان کانون حیاتی زنجیره تامین و پیشگام در پذیرش فناوری است. در مقابل، سیاست تجاری ایالات‌متحده که از تعرفه‌ها و تحریم‌ها علیه متحدان و رقبا استفاده می‌کند، اختلالات سیستماتیک را در سراسر زنجیره‌های تامین و بازارهای اعتباری گسترش می‌دهد.  این تنش‌های دوجانبه که با درگیری‌های ژئوپلتیکی منطقه‌ای تشدید می‌شوند، شکنندگی پیش‌بینی‌های علمی را افزایش داده و نشان می‌دهد پیامدهای اقتصادیِ عدم‌قطعیت پایدار در سیاست‌گذاری، مخرب‌تر از تأثیر مستقیم هر اقدام منفرد مانند تحریم‌های یک‌جانبه است. 

این بی‌ثباتی بر شاخص‌های کلان نیز سایه افکنده است. کاهش قابلیت اعتماد شاخص‌های سنتی مانند تولید ناخالص داخلی و وخامت پویایی‌های بدهی، چشم‌انداز اقتصاد کلان جهانی را تیره کرده است. براساس مطالعات اخیر اس-پی-گلوبال، بازار و صنعت جهانی با ماتریسی از عدم‌قطعیت‌های فراگیر در حوزه‌های مالی، تجاری، فناوری و اقتصاد کلان شناخته می‌شود. این فضای بی‌ثباتی که اصطکاک‌های ژئوپلتیکی محرک اصلی آن هستند، در مناسبات تجاری شرق و غرب کاملاً نمایان است و پیامدهای آن زنجیره‌های تامین جهانی را مختل کرده است. در این میان، اقتصادهای بزرگ با چالش‌های متمایز اما به‌هم‌پیوسته روبه‌رو هستند. براساس گزارش‌های جهانی، بهبود اقتصادی در اروپا با ضعف اعتماد مصرف‌کننده محدود شده و پیش‌بینی می‌شود رشد اقتصاد چین نیز تا حدی کند شود. این وضعیت، چشم‌انداز شکننده رشد بین‌المللی را برجسته‌تر می‌کند. چنین تغییراتی بی‌تردید بر سیاست‌های خارجی کشورهای مختلف اثر می‌گذارد. 

پیش‌بینی آینده خودروسازی در ایران: طالع‌بینی یا آینده‌نگاری؟

علی میرزایی‌سیسان، کارشناس و پژوهشگر حوزه خودرو نیز پیش‌بینی آینده صنعت خودرو در ایران را پر از عدم‌قطعیت می‌داند. وی در این‌باره با اشاره به وضعیت پیچیده خودروسازی در ایران به صمت اظهار کرد: کشورمان در حال حاضر مملو از عدم‌قطعیت است و این عدم‌قطعیت‌ها نه‌فقط بازتاب پیچیدگی‌های سیاسی و اقتصادی ایران است، بلکه ریشه در ماهیت خود، پیش‌بینی علمی و صنعتی دارد. هر ادعای قطعیت در این پیش‌بینی، بیش از آنکه به قلمرو تحلیل علمی تعلق داشته باشد، به حرفه فال‌بینی نزدیک است. اگرچه مانند فالگیران، پژوهشگران نیز از واژه پیش‌بینی بهره می‌برند، اما رویکرد آنها بر پایه آینده‌نگاری علمی استوار است؛ رویکردی که بر سناریوهای روشن، مفروضات شفاف و مدل‌های احتمالاتی تکیه دارد، نه بر ابهام و حدس. همان‌طور که می دانید مرز میان پژوهش علمی و خیال‌پردازی را تسلط بر علم احتمالات، شفافیت پیش‌فرض‌ها و اتکا به برآوردهای تخصصی تعیین می‌کند. بااین‌حال، تجمیع دانش تخصصی به‌تنهایی دقت آینده‌نگاری را تضمین نمی‌کند؛ فهم روندهای کلان (مگاترندها) و تحلیل‌های بین‌بخشی نیز ضروری است. این روندها نیروهای عمیقی هستند که به‌تدریج مسیر اقتصاد، فرهنگ و جامعه را بازآفرینی می‌کنند و درک آنها تحلیل آینده صنعت خودرو را از سطح واکنش انفعالی به کنش آینده‌نگر ارتقا می‌دهد. 

وی ادامه داد: محیط جهانی صنعت خودرو با ماتریسی از عدم‌قطعیت‌های مالی، تجاری، فناوری و اقتصاد کلان مشخص می‌شود که ناشی از اصطکاک‌های ژئوپلتیکی میان شرق و غرب است. چین به‌عنوان بازیگر حیاتی زنجیره تامین و پیشگام فناوری، نقش کلیدی دارد، درحالی‌که سیاست‌های تجاری امریکا با استفاده از تعرفه‌ها و تحریم‌ها، اختلالات سیستمیک ایجاد کرده است. این تنش‌ها پیش‌بینی‌ها را ناکارآمد کرده و تأثیرات اقتصادی پیچیده‌تری نسبت به تحریم‌های یک‌جانبه دارند. کاهش اعتماد مصرف‌کننده در اروپا و کند شدن رشد چین، چشم‌انداز شکننده‌ای برای اقتصاد جهانی رقم زده است

چرا غرب تهاجمی‌تر شده است؟

شکی نیست که رفتار اروپاییان نسبت به ایران تهاجمی‌تر شده است؛ اما آیا واکاوی کافی کرده‌ایم تا بدانیم این رفتار اروپاییان با تحولات ژئواکونومیک این قاره رابطه دارد یا خیر؟ آیا به اندازه کافی اثر تحولات اقتصاد چین بر اروپاییان و حتی کشور خودمان را مطالعه کرده‌ایم؟ آیا مطالعه عمیقی در مورد بده‌بستان‌های امریکا با کشورهای جنوبی خلیج‌فارس انجام داده‌ایم؟ تا چه اندازه مطمئنیم که ارتباط ژئواکونومیک و ژئوپلتیک اروپا و امریکا و جنگ روسیه و اوکراین بر تصمیمات سیاسی اروپاییان در بکارگیری مکانیسم ماشه تأثیر داشته است؟ آیا کمیت‌سازی اثر تحریم‌ها بر صنایع کلیدی خود را انجام داده‌ایم؟ ما برجام را ده سال داشتیم، آیا این زمان کافی نبود برای مطالعات سناریوبندی تا تشخیص اولویت‌بندی سیاسی-اقتصادی؟ سال‌ها پیش باید برای تاب‌آوری امروز برنامه‌ریزی می‌کردیم. سوال اینکه چه میزان از این فرصت‌ها برای مطالعات تاب‌آوری استفاده کرده‌ایم؟ میرزایی‌سیسان این پرسش‌ها را مطرح کرد و در پاسخ به آنها گفت: این پرسش‌ها نه به‌منزله برجسته‌سازی قدرت غرب، بلکه تذکری است که بسیاری از اختلالات و نوسانات امروز، محصول مکانیسم ماشه نیست؛ بلکه ریشه در مشکلات ساختاری دهه‌های گذشته دارد، زمانی که می‌توانستیم بدون اضطراب سیاسی و اقتصادی به آن‌ها بپردازیم. حقیقت دیگر آن است که ما غالبا تلاش می‌کنیم تحولات صنعتی را جدا از سیاست و اقتصاد ببینیم و تمرکز را تنها بر چرایی رشد یا رکود یک صنعت بگذاریم. وی ادامه داد: برای صنعت خودرو ایران، تحریم‌ها این فشارهای جهانی را تشدید کرده‌اند، اما واقعیت این است که ماشه بیش از آنکه علت بحران باشند، کاتالیزوری بوده که ضعف‌های ساختاری این صنعت را آشکار کرده‌اند. فقدان راهبرد کلان و منسجم در حوزه‌های حمل‌ونقل و انرژی و بی‌توجهی به پیوند آن با اقتصاد ملی، سال‌ها تحت‌فشار سیاسی «تولید به هر قیمتی» نادیده گرفته شده است. انفعال تاریخی تصمیم‌گیران در برابر این مسائل بنیادین، آسیب‌پذیری صنعت را در برابر شوک‌های خارجی دوچندان کرده است. 

تاب‌آوری و زیست‌بوم خودرویی

میرزایی‌سیسان در ادامه به تاب‌آوری صنعت خودرو در شرایط سخت کنونی پرداخت و گفت: این روزها به‌واسطه تحولات مربوط به مکانیسم ماشه، بحث تاب‌آور شدن خودروسازان بسیار مطرح است، اما متأسفانه در درک ماهیت تاب‌آوری ضعف داریم. بی‌شک ضرورت تقویت تاب‌آوری در زیست‌بوم خودرویی به یکی از چالش‌های راهبردی تعیین‌کننده در عصر کنونی بدل شده است. اما تاب‌آوری در این صنعت نه به‌صورت منفرد، بلکه به‌مثابه خاصیتی برآمده از تعامل میان سازمان‌ها و محیط پیرامون آنها در یک زیست‌بوم پدیدار می‌شود. افزون بر این، معنا و صورت‌بندی تاب‌آوری در جغرافیاها و انواع سازمانی گوناگون متفاوت است و به فشارهای زمینه‌ای و ظرفیت‌های نهادینه در شبکه‌های محلی عرضه وابسته می‌ماند. پیچیدگی زنجیره‌های تامین امروزِ خودروسازی، رویکردی یکپارچه و چندسطحی را ایجاب می‌کند؛ رویکردی که هم‌بستگی دوسویه میان تاب‌آوری سطح بنگاه و توان سازگاری زیست‌بوم پیرامونی را به رسمیت بشناسد. پژوهشگر حوزه خودرو افزود: مطالعات شرکت BCG در بحران‌های کلان نشان می‌دهد بخش قابل‌توجهی از اختلالات زنجیره تامینی در تامین‌کننده‌های دوم و پایین‌تر از زنجیره اول رخ می‌دهد؛ واقعیتی که ضرورت مدیریت ریسک در سطح زیست‌بوم را گوشزد می‌کند. بااین‌همه، دوراندیشی تحلیلی برخی سازمان‌های باتجربه در ترسیم پیوندهای چندلایه عرضه، گاه زیر سایه خوش‌بینی مدیریتی یا فشار برای نمایش اطمینان نسبت به نتایج مالی پنهان مانده و به‌نوعی اطمینان کاذب در برابر ریسک‌های سیستمیک دامن می‌زند. در چنین فضایی، نظام‌های مدیریتی صرفا درون‌گرا پاسخ‌گوی پویایی‌های توزیع‌یافته و مخاطرات برون‌زا نیستند. پارادایم نوین اقتضا می‌کند که بنگاه‌های خودرویی از هدف تبدیل شدن به تولیدکننده عددی فراتر روند و به «معمار زیست‌بوم» تبدیل شوند؛ بدین معنا که هم‌زمان توان راهبردی برای نظم‌دهی شبکه‌های پیچیده زنجیره تامین را پرورش دهند و فرهنگ‌سازمانی متکی بر یادگیری مستمر، سازگاری تدریجی و تجربه‌اندوزی از نوسانات را نهادینه کنند. موفقیت در این دوگانگی مکمل، یعنی معماری شبکه‌ای بیرونی و تحول فرهنگی درونی، به‌گونه‌ای فزاینده، مرز تمایز آینده تاب‌آوری و رقابت‌پذیری صنعت خودرو را تعیین خواهد کرد. وی تاکید کرد: باید دقت داشت که الزامات گذار به آینده‌نگاری راهبردی صنعت خودرو محدود به «ساخت فیزیکی خودرو» نیست؛ این صنعت یکی از مهم‌ترین میدان‌های تقابل میان تنش‌های سیاسی، زیست‌محیطی، اجتماعی و اقتصادی است. شتاب نوآوری، خودروسازی را پیوسته دگرگون می‌کند و این تحول حاصل هم‌گرایی فناوری، اقتصاد و ژئوپلتیک است. درک این پیچیدگی، تحلیل صنعت را از نگاهی تک‌بعدی به دانشی راهبردی برای دستیابی به توسعه پایدار ارتقا می‌دهد. آینده‌نگاری ابزاری برای سازگاری منفعلانه نیست، بلکه امکانی برای شکل‌دهی فعال به آینده فراهم می‌کند. در عصری که مقیاس و اعتبار برند تاریخی دیگر حتی برای بقا خودروسازان آلمانی کافی نیست، برندگان خودروسازی کسانی هستند که میان میراث صنعتی خود با چابکی و تاب‌آوری پیوندی هوشمند برقرار کنند.  میرزایی‌سیسان با اشاره به اینکه انفعال تصمیم‌گیران صنعتی و سیاسی کشور در دهه‌های گذشته در این حوزه نیازمند اقدامی اصلاحی است، گفت: هرگاه بحث چشم‌انداز و مشکلات ریشه‌ای صنعت خودرو مطرح شده، صاحبان صنعت و سیاست‌مداران با این بهانه که «اکنون زمان مناسبی نیست» از پرداختن به آن سر باز زده‌اند. این تعلل ریشه در ناتوانی تصمیم‌گیری کلان تحول‌آفرین یا ترس از آشوب بازار و افزایش قیمت‌ها داشته است. برای قانون‌گذار، آزاد کردن واردات بدون شرط به‌عنوان راه‌حلی موقتی جذاب‌تر از اصلاح ریشه‌ای ناهماهنگی عرضه و تقاضا بوده است. همین امر سبب شده تا امروز، تحریم‌ها بیش از آنکه اثری آنی بر تولید داشته باشند، مشکلات مزمن ساختاری را برجسته‌تر کند. اکنون زمان آن فرارسیده که مسئله «فقدان راهبرد برای تاب‌آور ساختن صنعت» به‌دوراز هیجان، اما با نگاهی هوشمندانه و هدفمند، به گفتمانی جدی در حوزه راهبرد خودروسازی بدل شود. باید پذیرفت که موفقیت نه از مسیر مهندسی منزوی و تنظیم‌گران منفعل، بلکه از مسیر ائتلاف‌های کارآمد میان نهادهای کلان کشور حاصل می‌شود؛ نهادهایی که با دوراندیشی تحولات جهانی و محلی را رصد می‌کنند. میرزایی‌سیسان در پایان تاکید کرد: با آینده‌نگری، صنعت خودرو ایران می‌تواند آینه‌ای از اراده و هوشمندی امروز ما برای ساختن فردایی متفاوت باشد. در این مسیر، نقش تنظیم‌گر اقتصادی – سیاسی (دولت و مجلس) بسیار مهم است. مداخله عمیق نهاد تنظیم‌گر در امور روزمره خودروسازان، رویکردی غیرمتعارف و با منطقی مبهم است. تمرکز صرف تنظیم‌گر بر جزئیات خطر آن را دارد که منابع از وظیفه مهم‌تر تدوین چارچوب‌های مقرراتی کارآمد، که وظیفه اصلی قانون‌گذار است، منحرف شود. صنعت خودرو ملی ایران، صنعتی بالغ است که توانایی طراحی راهبردهای مهندسی و عملیاتی خود را دارد. آنچه این صنعت نیاز دارد، معماری مقرراتی است که با تحولات جهانی سازگار شود و جهت‌گیری راهبردی روشنی ارائه کند، به‌ویژه در شرایط فشارهای بیرونی همچون تحریم‌های بین‌المللی. ارزشمندترین نقش نهاد تنظیم‌گر، ترسیم چشم‌انداز کلان و تضمین انسجام سیاستی است؛ درحالی‌که باید اختیار و خودمختاری لازم را به خودروسازان بسپارد تا آن چشم‌انداز را در عرصه عمل صنعتی متجلی سازند. در دوران پرتنش تحریم‌ها، اعتمادسازی میان صنعت و حاکمیت برای افزایش خودمختاری عملیاتی اهمیتی دوچندان دارد و سرعت واکنش به گسست‌های تولیدی را افزایش می‌دهد.

سخن پایانی

بنابر این گزارش و به گفته کارشناسان، تلاش برای پیش‌بینی آینده صنعتی هر کشور بدون برخورداری از راهبردی منسجم، چیزی جز گمانه‌زنی و طالع‌بینی نیست. پیش‌بینی باید بر بنیان‌های علمی استوار باشد و بر پایه دانش رشته‌های گوناگون – به‌ویژه اقتصاد و سیاست – و با فرض سناریوهای محتمل انجام شود. برای موفقیت صنایع خودمان، باید درک عمیقی از محیط پیرامون خود داشته باشیم، تعاملات پیچیده را به‌طور شفاف و انتقادی تحلیل کنیم و براساس آن سیاست‌ها و برنامه‌ها را طراحی کنییم. تنها با هم‌سوسازی ظرفیت تحلیلی با چشم‌انداز کلان کشور و تحولات بین‌الملل می‌توان گمانه‌زنی‌ها را به پیش‌بینی علمی و مبتنی بر شواهد تبدیل کرد؛ پیش‌بینی‌ای که در خدمت اهداف توسعه بلندمدت صنعت کشورمان خواهد بود. در نهایت اینکه آینده صنعت خودرو ایران، چه در دوره تحریم و چه در دوره غیرتحریم، نه از مسیر پیش‌بینی‌های قطعی، بلکه از راه آینده‌نگاری راهبردی قابل مدیریت است.  این صنعت، سال‌هاست زیر فشار عدم‌قطعیت‌های پیچیده جهانی و ضعف‌های ساختاری و نهادی داخلی، بار رهبری صنعتی ضعیف را بر دوش می‌کشد؛ و تحریم‌ها بیش از آنکه علت اصلی بحران باشند، این مشکلات ریشه‌ای را آشکار ساخته‌اند. در چنین شرایطی، بقا و رشد صنعت نیازمند گذار از واکنش‌های انفعالی به کنشگری فعال است؛ امری که از مسیر پیوند هوشمندانه تاب‌آوری، نوآوری فناورانه و تدوین راهبردی منسجم برای مواجه با چالش‌ها تحقق می‌یابد البته پس از درکی دقیق از تحولات کلان سیاسی و اقتصادی  جهان. 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین