چهارشنبه 05 اردیبهشت 1403 - 24 Apr 2024
کد خبر: 14928
تاریخ انتشار: 1401/02/04 01:35

کارآفرینی نیازمند بسترسازی

ایجاد اشتغال با نام اجتماعی کارآفرینی، یکی از بسترهای خودکفایی و توسعه به‌شمار می‌رود. امروز یکی از معیارهای مهاجرت و سکنی‌ در یک کشور دیگر، میزان کارآفرینی و توانمندی است. کارآفرینی بار کاری دولت را در اشتغالزایی کاهش می‌دهد و علاوه‌بر این، از معضلات اجتماعی می‌کاهد.

هر فردی به‌جای اینکه در انتظار شغلی باشد که بتواند استخدام شود و کسب درآمد کند، می‌تواند با پرورش ایده‌هایش و براساس توانمندی‌ها و علایقی که دارد، بستری برای اشتغال خود و دیگران به‌وجود آورد. اما مشکلات علمی و عملی برای تحقق این مهم در کشور چیست؟ در حوزه کارآفرینی بخش‌های گوناگون به‌ویژه صنعت و دانشگاه چه نقشی می‌توانند داشته باشند؟


چرا کارآفرینی رونق ندارد؟
مسلم خانی، مدرس دانشگاه و مشاور کسب‌وکار و کارآفرینی: روز جهانی مهارت‌آموزی نشان از نقش و جایگاه مهارت در نهادها و الگوهای تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز جهانی دارد. چند نکته برای کارآفرینی همراه با بیان چالش‌ها و راهکارها نیاز است که به آنها اشاره می‌شود. نخست اینکه، کارآفرینی موتور محرک اقتصاد، اجتماع و فرهنگ به‌عنوان واقعیتی غیرقابل انکار است. در تمام کشورها اگر جهشی اتفاق افتاده و پیشرفتی روی داده از مسیر توجه به کارآفرینان و پروبال دادن به آنها و نیز مهیاسازی زمینه برای فعالیت نوآوران و افراد خلاق بوده است. اگر در فنلاند یا اتحادیه اروپا جایگاهی در حوزه رشد و توسعه به‌وجود آمده یا در امریکا به‌عنوان یکی از قطب‌های کارآفرینی در جهان، اتفاقاتی رخ داده، به همین دلیل بوده است. بنابراین اگر جایگاهی در حوزه رشد و توسعه در کشورهای گوناگون شاهد هستیم، یکی از مهم‌ترین دلایل آن، توجه و حمایت بهینه، نهادینه و نظام‌مند به کارآفرینان بوده است. کشور ما هم برای رشد و توسعه راهی ندارد جز اینکه جایگاه و پایگاهی برای نوآفرینان و کارآفرینان و کسب‌وکارهای دانش‌بنیان‌ها و استارت‌آپ‌ها که با رویکرد خلاقانه به مسائل پیرامون می‌نگرند، ایجاد کند. در سال‌های اخیر و به‌ویژه در یک دهه گذشته، در ادبیات ایران، موضوع کار و به‌ویژه کارآفرینی زیاد مطرح شده است؛ هم در قوانین و هم در بخشنامه‌ها و مقررات گوناگون به‌ویژه در ارائه تسهیلات، اما به‌نظر می‌رسد کارآفرینان در کشور آن‌گونه که بایدوشاید جایگاه خود را پیدا نکرده‌اند. در حال‌حاضر حتی یک سازمان مشخص به‌عنوان متولی امور کارآفرینی در ایران نداریم و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی فقط بخش کوچکی از فعالیت‌های خود را به موضوع کارآفرینی تخصیص می‌دهد. نخستین نکته مهمی که در حوزه بسترسازی برای رشد و توسعه کار و کارآفرینی در کشور لازم است به آن توجه شود، ساختارسازی و نهادسازی در حوزه کارآفرینی است. جای خالی یک سازمان و نظام ملی کارآفرینی در کشور محسوس است که البته گرداننده این نظام هم باید کارآفرینان باشند تا براساس واقعیت‌های حوزه کسب‌وکار، این سازمان و نهاد بتواند برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری داشته باشد و علاوه‌بر این به سیاست‌گذاران کمک‌های موثری کند. اصولا ما در ایران قانونی به‌نام قانون کارآفرینی نداریم. درست است در حوزه بخشنامه و آیین‌نامه، شیوه‌نامه و... در نهاد دولت وجود دارد اما اینکه قانونی داشته باشیم به‌عنوان قانون کارآفرینی که اصولا کارآفرین را تعریف و مصادیق کارآفرینی را معین کند یا مشوق‌ها و حمایت‌هایی که نهاد دولت و حکومت باید داشته باشد را نداریم. معمولا فعالیت کارآفرینان، تابعی از سیاست‌های دولت‌ها بوده که برخی از آنها به کارآفرینان بیشتر توجه می‌کنند و در دولت یا نزد وزیری دیگر، اعتقادی به موضوع کارآفرینی وجود ندارد و کارآفرینان عملا در محاق قرار می‌گیرند. کشور به قانونی مدون در حوزه کارآفرینی نیاز دارد تا فارغ از اینکه چه دولتی و با چه دیدگاهی، سر کار است، حمایت‌ها از آن انجام شود. پس بحث دوم درباره چالش‌ها در حوزه کارآفرینی، ریل‌گذاری قانونی و نهاد حمایت از کارآفرینان در حوزه قانون است که امیدواریم در مجلس یازدهم با کمک دولت به‌عنوان موضوعی مهم در دستور کار قرار گیرد. نکته سوم که از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، جایگاه کارآفرینی در نظام آموزش رسمی کشور است. مدرسه و دانشگاه تاثیر شگرفی در پرورش کارآفرینان امروز و فردا و آموزش الگوها و مدل‌های کارآفرینی دارند. در این حوزه در حد پوسته اقداماتی انجام شده است. به‌عنوان مثال در دانشگاه چند واحد درسی محدود کارآفرینی گنجانده‌شده که اختیاری است و در مدرسه دانش‌آموزان با موضوع کارآفرینی در حد چند درس آشنا می‌شوند اما ضرورت دارد این اقدامات گسترده شده و نظام آموزشی به سمت کارآفرینی سوق پیدا کند. چنانچه در بسیاری از کشورها موضوع مدرسه و دانشگاه کارآفرین کاملا عملیاتی شده است. اگر به این سمت حرکت کنیم، می‌توانیم امیدوار باشیم که نسلی از دانش‌آموزها و دانشجویان خلاق را پرورش می‌دهیم که به‌جای اندیشیدن به کارمندی، مزدبگیری و استخدام، به خلق کسب‌وکار و ایجاد الگوهای نوین کارآفرینی می‌اندیشند.


ضرورت شبکه‌سازی
موضوع دیگر، شبکه‌سازی از کارآفرینان است. زمانی که می‌گویم کارآفرینان ما در یک نظام یا شبکه بهم پیوسته کار نمی‌کنند، این یک ضعف است. حال اگر در این زمینه یک شبکه ایجاد شود، قدرت و هم‌افزایی قوی به‌وجود می‌آید که در نظام تصمیم‌گیری، تعرفه‌گذاری و خلق محصولات جدید در الگوی نوآوری باز و نیز ده‌ها موضوع کارآفرینانه دیگر تاثیر خواهد داشت که می‌تواند ما را به یک قطب در منطقه تبدیل کند. باید برای آن بستری دیده‌شده و حمایت‌های لازم در این حوزه هم انجام شود. نکته دیگر که هم چالش است و هم راهکار، این است که ما باید نظام رشد و توسعه‌ای شرکت‌های دانش‌بنیان را به فوریت در کشور ایجاد کنیم. با وجود اینکه قانون حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان را داریم که چندین سال از وضع آن گذشته اما درحال‌حاضر تعداد شرکت دانش‌بنیان به حدود ۶ هزار شرکت می‌رسد. لازم است هم تعداد و هم تنوع شرکت‌های دانش‌بنیان در کشور افزایش پیدا کند و این شرکت‌ها به‌ویژه در حوزه صادرات خدمات فنی‌مهندسی، نمود معنی‌داری داشته باشند که ارزآوری فراوان برای کشور به‌دنبال خواهد داشت. اگر توجه معناداری به شرکت‌های دانش‌بنیان و کسب‌وکارهای استارت‌آپی و نوبنیان داشته باشیم، از طریق صادرات خدمات فنی‌مهندسی به کشور عراق و سایر کشورهای همسایه دست‌کم ۵.۵ تا ۶ برابر درآمد نفتی ارزآوری برای کشور رقم می‌خورد. با اجرای این الگو از حلقه تحریم‌ها هم عبور می‌کنیم. در این میان، توسعه کارآفرینی دانش‌بنیان، یکی از راهکارهای علمی و عملی دور زدن تحریم‌هاست که به‌شدت برای کشور سودآور، ارزآور و عزت‌آفرین خواهد بود.


خانواده، کانون اولیه پرورش
اصولا در راستای ترویج و توسعه کار و کارآفرینی و فرهنگ نوآفرینی باید به سمت خانواده‌های کارآفرین و حامی کارآفرینی حرکت کنیم. فرهنگ غالب بر خانواده‌ها موجب شده دست‌کم درحال‌حاضر ۶۸ تا ۷۰ درصد کارجویان ایران فقط استخدام و مزدبگیری را به‌عنوان گزینه اول در بازار کار انتخاب کنند. کسانی که به سمت خوداشتغالی، ایجاد شغل، کارآفرینی و راه‌اندازی کسب‌وکار حرکت می‌کنند، از ۲۰ تا ۲۵ درصد به‌ندرت تا ۲۷ درصد می‌رسد. از این‌رو نهاد خانواده آن‌گونه که بایدوشاید پشتیبان نیست و اگر فرزندی ایده جدیدی مطرح کند در نخستین برخورد تمام اعضای خانواده با او مخالفت می‌کنند.


کارآفرین کیست؟
بهرام شهریاری- کارشناس اقتصاد: نخست باید تعریف درستی از کارآفرینی داشت؛ اینکه کارآفرین کیست و کارآفرینی چیست؟ آیا هر کسی که یک بنگاه اقتصادی را راه‌اندازی کرد، کارآفرین است؟ کارآفرینی توأم با نوآوری و ایده جدید است. برای رفتن به‌سوی کارآفرینی نیاز به تغییر در نگرش و دیدگاه است که به‌ این زودی محقق نمی‌شود، زیرا نیاز به عقبه، بسترسازی و برنامه دارد. به‌عنوان نمونه درحال‌حاضر در صنعت خودرو برنامه‌ای در حوزه کارآفرینی به‌معنای واقعی نداریم. زمانی‌که خودروساز به‌سوی طراحی مدل‌های جدید داخلی برود، زنجیره تامین هم باید در همان بازه زمانی شروع به خلاقیت و طراحی قطعات کند؛ چه‌بسا در این بستر، کارآفرینی از سطح بنگاه هم فراتر رفته و منجر به سفارش کار به سایر بخش‌ها شود. تیم طراح خودرو، قطعه‌ساز را تشویق به نوآوری می‌کند، زیرا بازار محصولات قطعه‌ساز، خودروساز است. اگر صنعتگران پیش از تحریم به‌طور محدود موفق شده بودند که وارد زنجیره تامین برخی خودروسازان فرانسوی شوند، به این دلیل بود که سفارش کار از طراحی تا تولید و تامین قطعه به آنها سپرده شده بود.
 از این روند می‌توان به‌عنوان زنجیره کارآفرینی و بلوغ در تولید نام برد. از سوی دیگر، زنجیره تامین متعلق به بخش خصوصی است اما چون محدود به بازار داخل شده و در حال‌حاضر تحریم اجازه فعالیت بین‌المللی را به آنها نمی‌دهد و باتوجه به اینکه خودروسازان مونتاژکار هستند، نمی‌توانند در حوزه کارآفرینی و نوآوری فعالیت زیادی داشته باشند. در حال‌حاضر در نهضت ساخت داخل نقشه قطعات در اختیار صنعتگر قرار می‌گیرد و او با مهندسی معکوس قطعه را تولید و تامین می‌کند. قطعه‌سازان در حوزه مهندسی معکوس خوب عمل کردند و موفق هم بودند، زیرا تیراژ تولید را به‌لحاظ کمی و کیفی افزایش داده اما کارآفرینی در این امر اتفاق نیفتاد، زیرا طراحی نداشته‌ایم. این موضوع فقط محدود به صنعت خودرو نمی‌شود و در سایر صنایع داخلی هم همین‌گونه است. در نهایت اینکه مالک یک واحد صنعتی با میزان اشتغال معین که با کپی‌کاری فعالیت دارد، کارآفرین نیست، زیرا آن واحد بهره‌وری ندارد و نمی‌تواند ثروت‌آفرینی کند. مدیریت چنین بنگاه‌هایی در خوشبینانه‌ترین حالت فقط روزمره خود را به‌خوبی مدیریت می‌کند. تفاوت این فرد با کسی که هر سال مدلی جدید را به بازار معرفی می‌کند، چیست؟ او کارآفرین واقعی است و دیگری به روزمرگی افتاده.


سخن پایانی
سرمایه‌گذار برای هزینه‌کرد پول خود در حوزه کارآفرینی یا امور مولد نیاز دارد افقی روشن از وضعیت کسب‌وکار داشته باشد. این موضوع باید از ابتدا آموزش داده شود و نیاز به همراهی تمام نهادها دارد؛ علاوه‌بر این برای موفقیت نیاز به بانک اطلاعاتی جامع از نیازها و کاستی‌ها داریم. تحقق این مهم، سهم افراد کارآفرین را از تسهیلات و کمک‌های مالی دولتی متفاوت می‌کند.



کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/3999jw