تویوتا در عراق مونتاژ ژاپنی در قلب خاورمیانه
رضا آریاراد تحلیلگر صنعت خودرو
شرکت تویوتا ژاپن با سرمایهگذاری ۲۲ میلیون دلاری، گام بلندی در مسیر توسعه صنعت و بازار خودرو کشور عراق برداشته است. این همکاری را میتوان نقطه عطفی در روابط اقتصادی عراق و ژاپن و همچنین در آینده صنعت خودرو منطقه بهشمار آورد.
پروژه جدید تویوتا در عراق شامل تأسیس خط مونتاژ خودرو، مراکز خدمات پس از فروش، انبار قطعات، و زیرساختهای زیستمحیطی مانند: انرژی خورشیدی و بازیافت آب، قرار است با هدف تامین بازار داخلی عراق و صادرات به کشورهای حوزه خلیجفارس در منطقهای نزدیک بغداد راهاندازی شود.
در بیانیه رسمی تویوتا تاکید شده که این پروژه بخشی از استراتژی جهانی شرکت برای گسترش تولید منطقهای، کاهش هزینههای حملونقل، و افزایش انعطافپذیری زنجیره تامین است. عراق با جمعیت جوان، نیاز روزافزون به حملونقل مدرن و موقعیت جغرافیایی استراتژیک، گزینهای جذاب برای سرمایهگذاری صنعتی معرفی شده است.
یکی از ویژگیهای برجسته این همکاری، تمرکز بر انتقال فناوری و آموزش نیروی انسانی محلی است که در این زمینه تویوتا اعلام کرده که در کنار مونتاژ خودرو، برنامههایی برای آموزش تکنسینها، مهندسان، و مدیران عراقی در نظر گرفته است.
ازاینرو، این رویکرد عراق را میتواند از یک بازار صرفا مصرفکننده به یک شریک تولیدی تبدیل کند.
بنا بر اعلام تویوتا، در این پروژه، از فناوریهای نوین در حوزه مونتاژ، کنترل کیفیت، و مدیریت انرژی استفاده خواهد شد؛ بهویژه، با بهرهگیری از انرژی خورشیدی و سیستمهای بازیافت آب، نشان از تعهد تویوتا به پایداری زیستمحیطی در پروژههای بینالمللی دارد.
اما بهواقع ورود تویوتا به عراق را نمیتوان بدون در نظر گرفتن رقابت منطقهای تحلیل کرد، چراکه در سالهای گذشته، ایران خودرو و سایپا نیز تلاشهایی برای حضور در بازار عراق داشتهاند، که پروژه خط تولید بابل عراق، با مشارکت طرف ایرانی، یکی از مهمترین آنهاست که به دلیل ضعف در انتقال فناوری، نبود برنامهریزی بلندمدت، و چالشهای سیاسی، در این پروژه تاخیر افتاد. ترکیه نیز با برندهایی مانند توفاش و رنو، حضور فعالی در بازار عراق داشت؛ همچنین چین نیز با برندهایی مانند: چری و فاو، از طریق واردات و مونتاژ محدود، در حال گسترش نفوذ خود بود. که تویوتا با اعتبار جهانی، کیفیت بالا، و رویکرد مشارکتی، توانست از همه رقبای خود پیشی گرفته و جایگاه ویژهای در این رقابت کسب کند.
اما پیامدهای فراملی که در این زمینه برای خودروسازان کشور متصور است را نمیتوان نادیده گرفت، چراکه بازار عراق، با اشتراکات فرهنگی، نزدیکی جغرافیایی، و سابقه همکاری، این ظرفیت را دارد که به یکی از پایگاههای صادراتی ایران بدل شود و با توجه به ظرفیتهای فنی، نیروی انسانی متخصص و تجربه تولید انبوه خودرو که در کشور وجود دارد؛ همکاری مشترک خودرویی عراق و ژاپن بهمثابه یک زنگ هشدار تلقی میشود، تا دولتمردان و بهویژه خودروسازان داخلی نسبت به تدوین یک استراتژی صادراتی منسجم، الزام توجه به برندینگ و رفع هرچه سریعتر چالشهای سیاسی، فرصتهای منطقهای همچنان به قوت خود باقی بماند.
اگر بخواهیم این همکاری را از زاویهای نمادین تحلیل کنیم، میتوان آن را به «قطاری» تشبیه کرد که از ایستگاه ایران عبور میکند، اما یک کشور فرا منطقهای بر آن سوار است. تاکنون خودروسازان ایرانی، با نگاه کوتاهمدتی و تمرکز بر فروش صرف، نتوانستهاند جایگاه خود را در این بازار بزرگ تثبیت کنند.
این رویکرد، نشاندهنده نوعی غفلت راهبردی در سیاستگذاریهای صنعتی، دیپلماسی اقتصادی، و تعامل منطقهای میتوان برشمرد.
به هر ترتیب باید مدنظر داشت که عراق، بهعنوان کشوری در حال بازسازی، بهدنبال شرکایی است که نهتنها محصول، بلکه دانش و زیرساخت ارائه دهند؛ بنابراین اگر این همکاری موفقیتآمیز باشد، عراق میتواند به یکی از قطبهای مونتاژ خودروهای ژاپنی در خاورمیانه تبدیل شود. نزدیکی به بازارهای خلیجفارس، دسترسی به نیروی کار جوان، و حمایت دولت عراق از سرمایهگذاری خارجی، زمینهساز توسعه بیشتر این صنعت خواهد بود. این چشمانداز، عراق را از یک واردکننده خودرو به یک بازیگر منطقهای در صنعت خودرو تبدیل میکند.
صنعت خودرو ایران با تمام ظرفیتهایش، نیازمند بازنگری در سیاستهای صادراتی، برندینگ، و دیپلماسی اقتصادی است.