جهانی شدن از مسیر زنجیرههای منطقهای
علیرضا مبصر پژوهشگر اقتصادی
در دنیای امروز، رقابت اقتصادی دیگر به مرزهای جغرافیایی محدود نیست. کشورها برای حفظ رشد اقتصادی خود و کسب جایگاه در بازارهای جهانی، بهدنبال راههایی هستند که بتوانند به زنجیرههای ارزش جهانی متصل شوند. این زنجیرهها که تمام مراحل تولید یک محصول از طراحی تا توزیع را در بر میگیرند، در شکلدهی به اقتصادهای مدرن نقش کلیدی ایفا میکنند. اما ورود به این زنجیرهها برای کشورهای در حال توسعه بهسادگی ممکن نیست؛ موانع زیادی از جمله تحریمهای بینالمللی، کمبود زیرساختهای مناسب و رقابت سنگین جهانی از جمله چالشهایی هستند که باید بر آنها غلبه کرد. با این حال، بررسی تجربه موفق کشورهای آسیایشرقی مانند چین، ژاپن و کرهجنوبی نشان میدهد که مسیر ورود به این زنجیرهها از طریق ایجاد زنجیرههای ارزش منطقهای هموارتر میشود.
این کشورها با تقویت اتحادهای منطقهای و استفاده از الگوهایی مانند پارادایم «پرواز غازها» توانستهاند بهتدریج به بخشهای مهم زنجیره ارزش جهانی بپیوندند. اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا میتوان این الگو را به منطقه خاورمیانه تعمیم داد؟ کشورهایی همچون ایران، ترکیه، امارات و عربستانسعودی، با داشتن منابع و ظرفیتهای اقتصادی عظیم، چگونه میتوانند از این تجربه موفق بهره ببرند و به بازیکنان فعال در زنجیره ارزش جهانی تبدیل شوند؟ در این یادداشت، تلاش میکنیم با نگاهی به تحولات اقتصادی شرق آسیا و استفاده از مدلهای توسعه منطقهای، راهکارهایی را برای کشورهای خاورمیانه در مسیر جهانی شدن اقتصادی ارائه دهیم.
توسعه اقتصادی در دهههای اخیر به یکی از اولویتهای اصلی سیاستگذاران و اقتصاددانان جهان تبدیل شده است. در این راستا، بسیاری از کشورهای در حال توسعه با الهام از مدلهای موفق کشورهای آسیایشرقی، از جمله چین، بهدنبال تسریع مسیر رشد خود هستند. چین پس از اجرای اصلاحات ساختاری در دهه ۱۹۸۰، توانست از یک اقتصاد مبتنی بر کشاورزی به دومین قدرت اقتصادی دنیا تبدیل شود.
آمارهای بانک جهانی نشان میدهد نرخ فقر در چین که در دهه ۸۰ میلادی بیش از ۹۱ درصد از جمعیت را شامل میشد، تا سال ۲۰۲۰ به کمتر از ۰.۱ درصد کاهش یافته است. این موفقیت بینظیر عمدتا از طریق مشارکت فعال در زنجیرههای ارزش جهانی (GVC) و ادغام در تجارت بینالمللی بهدست آمد. در کنار چین، سایر کشورهای آسیای شرقی نیز از دهه ۱۹۵۰ تا ۲۰۲۰ نقش خود را در زنجیرههای ارزش جهانی بهطورچشمگیری تغییر دادند.
در حالی که در ابتدای این دوره، این کشورها عمدتا بهعنوان صادرکنندگان مواد اولیه و محصولات کمارزش شناخته میشدند، از دهه ۱۹۸۰ با اتخاذ سیاستهای صنعتی هوشمندانه، به مراکز تولید کالاهای پیچیده و فناوریهای پیشرفته تبدیل شدند.
برای مثال، سهم چین در زنجیرههای ارزش جهانی از کمتر از ۵ درصد در سال ۱۹۹۰ به بیش از ۲۵ درصد در سال ۲۰۲۰ افزایش یافت. ژاپن و کرهجنوبی نیز با افزایش سهم خود در این زنجیرهها، توانستند نقشهای کلیدی را در تولیدات صنعتی و فناوری جهانی ایفا کنند. بهطور متوسط، در دهه ۲۰۰۰، بیش از ۵۶ درصد صادرات کشورهای آسیایشرقی از طریق GVC ها انجام شده است. این تغییرات نشاندهنده اهمیت پیوستن به زنجیرههای ارزش جهانی برای کشورهای در حال توسعه است؛ مسیری که میتواند به تسریع رشد اقتصادی و ارتقای موقعیت جهانی آنها کمک کند. ایران نیز میتواند با استفاده از این تجربیات، مسیر توسعه اقتصادی خود را بهبود بخشد و بهتدریج وارد بازارهای جهانی شود.
این وقایع با اتفاقات مختلفی شدت گرفت؛ بهویژه دوران پساانقلاب صنعتی، تحولات فناورانه در زمینههای مختلف، از جمله حملونقل بینالمللی و فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)، طی ۲۰۰ سال گذشته جهانیسازی را سرعت بخشیده و این تحولات موجب انتقال قدرت و ثروت از آسیا و خاورمیانه به دیگر کشورها شد؛ فرآیندی که مورخان از آن با عنوان «واگرایی بزرگ» یاد میکنند. با کاهش روزافزون هزینهها و شکلگیری سهولت در حملونقل، جابهجایی کالا، خدمات، افراد و اطلاعات در سراسر جهان تسریع شد.
اگرچه امروز فرآیند جهانیسازی بیشتر برعهده فناوری اطلاعات و ارتباطات است، این فرآیند تجارت بینالملل را دگرگون و رقابتهای صنعتی را نیز تقویت کرده که پیش از جهانیسازی به مرزهای ملی محدود بود و اکنون به عرصه بینالمللی کشیده شده است و مرز مشخصی ندارد.