نیروی انسانی سرمایه اصلی صنعت
مصطفی کرمانی کارشناس حوزه صنعت
نیروی انسانی بهعنوان اصلیترین سرمایه و عامل محرک در فرآیند تولید و توسعه صنعتی شناخته میشود و بدون حضور و مشارکت فعال و متخصص آن، هیچ صنعتی نمیتواند به کارآیی و بهرهوری مطلوب دست یابد. اهمیت سرمایه انسانی در صنعت فراتر از صرف نیروی کار فیزیکی است؛ دانش، مهارت، خلاقیت و توانمندیهای فکری نیروی انسانی، موتور محرک نوآوری، بهبود کیفیت تولید و افزایش رقابتپذیری واحدهای صنعتی است. تجربه نشان داده تزریق سرمایههای مادی بدون بهرهگیری از نیروی انسانی متخصص و کارآمد، نمیتواند توسعه پایدار و واقعی را به همراه داشته باشد. به عبارت دیگر، سرمایه انسانی پلی است که منابع مادی را به تولید ارزشمند و اقتصادی تبدیل میکند. علاوه بر این، مدیریت درست منابع انسانی، آموزش مستمر و ارتقای مهارتها نقش کلیدی در افزایش بهرهوری و کاهش هزینههای تولید دارد. در شرایط کنونی که صنعت کشور با چالشهای متعددی از جمله تحریمها، کمبود فناوری و محدودیتهای مالی مواجه است، سرمایه انسانی توانمند میتواند نقطه قوت و عامل اصلی تابآوری و پیشرفت باشد. بنابراین، حمایت از نیروی انسانی، جذب استعدادهای برتر و ایجاد محیط کاری مناسب، از ضروریات تحقق توسعه صنعتی و اقتصادی کشور است.
چالش کمبود نیروی ماهر یکی از مهمترین مشکلاتی است که بخش صنعت، بهویژه در شهرکهای صنعتی، با آن دستوپنجه نرم میکند. این شهرکها که اغلب در حاشیه شهرها و مناطق کمتر توسعهیافته قرار دارند، به دلیل فاصله جغرافیایی و کمبود امکانات رفاهی، جذب نیروی کار ماهر را دشوار میکنند. نبود نیروی متخصص کافی باعث شده تولیدات صنعتی نتوانند به سطح کیفی و کمی مورد انتظار برسند و این موضوع به کاهش بهرهوری و افزایش هزینههای تولید منجر شود. در این شرایط، کارگران با توجه به کمبود نیروی کار، درخواست دستمزدهای بالاتر و غیرمنطقی مطرح میکنند که پرداخت آن برای کارفرمایان صنعتی دشوار است. در چنین شرایطی بهنوعی تعیین نرخ مزد به جای کارفرما، به کارگران واگذار شده است. علاوه بر این، بسیاری از نیروهایی که توسط واحدهای صنعتی آموزش دیدهاند، به دلیل شرایط اقتصادی نامناسب و فرصتهای بهتر شغلی، واحدهای تولیدی را ترک کرده و به مشاغل با درآمد بالاتر در سایر مناطق مهاجرت میکنند. این روند نه تنها سرمایهگذاریهای انجام شده برای آموزش نیروی کار را هدر میدهد، بلکه آینده صنعت را نیز با خطر جدی مواجه میسازد و ضرورت اتخاذ سیاستهای حمایتی و ایجاد انگیزه برای ماندگاری نیروی کار ماهر را بیش از پیش آشکار میکند.
در حال حاضر، کمبود نیروی انسانی به حدی رسیده که صنعتگران تلاش میکنند با ارائه مزایا و مشوقها، نیروهای موجود را حفظ کنند. اما فعالیتهای آنها تحتتاثیر تورم و نابسامانی اقتصادی قرار دارد و توانایی آنها برای ارائه مزایای بیشتر محدود است. یکی دیگر از چالشها مربوط به دستورالعملهای اداره کار درباره مشاغل سخت و زیانآور است. گاهی اوقات، نیروی کار در مشاغلی که واقعا سخت و زیانآور نیستند، تحت این دستهبندی قرار میگیرد و این موضوع باعث بازنشستگی زودهنگام برخی افراد میشود. البته این مسئله نیازمند بررسی دقیقتری است. نیروهای کار نیز از وضعیت معیشتی خود ناراضی هستند و با توجه به تورم بالا، تامین معیشت برای آنها دشوار شده است. در عین حال، بخش خصوصی نیز محدودیتهایی دارد و نمیتواند بهراحتی نیروی انسانی خود را راضی نگه دارد.
همواره شاهد مشکلات مالی نیروهای کار هستیم. آنها حق دارند نگران تامین معیشت خود باشند، اما متأسفانه بسیاری از کارگران امروز تعهد کمتری به کار دارند و بهرهوری آنها پایین است؛ برخی حتی بهدنبال کسب درآمد از طریق راههای آسانتر هستند. در نهایت، اگر تدابیری برای تغییر این روند اندیشیده نشود، احتمالا در سالهای آینده مجبور خواهیم شد نیروی کار را از کشورهای دیگر جذب کنیم. دولت باید شرایط و زیرساختهایی فراهم کند تا نیروهای فعال در بخش تولید دغدغه کمتری داشته باشند؛ مسکن مناسب برای این قشر تامین کند و یارانههای غیرنقدی برای آنها در نظر بگیرد. عدمتعهد کارگران به کار نیز یکی دیگر از چالشهای جدی صنعت کشور است. اگر نظارت دقیقی بر منابع انسانی و تولید انجام شود، بسیاری از مشکلات موجود قابلحل یا کاهش خواهند بود.
نیروی انسانی یکی از مهمترین عوامل موفقیت در صنعت است و نقش حیاتی در تحقق اهداف سازمانها ایفا میکند. در واقع، بدون وجود نیروی انسانی کارآمد، هیچ سازمانی نمیتواند به بهرهوری و سودآوری مطلوب دست یابد. نیروی انسانی نهتنها بهعنوان عامل تولید، بلکه بهعنوان منبع خلاقیت و نوآوری نیز شناخته میشود. این افراد با مهارتها و تخصصهای خود میتوانند فرآیندها را بهینهسازی کرده و کیفیت محصولات و خدمات را ارتقا دهند. در دنیای امروز که رقابت در بازارها بسیار شدید است، جذب و نگهداری نیروی انسانی ماهر به یکی از چالشهای اساسی مدیران تبدیل شده است. این چالش بهویژه در کشورهای در حال توسعه که با کمبود منابع انسانی ماهر مواجه هستند، بیشتر نمایان میشود. از سوی دیگر، تامین نیازهای نیروی انسانی و ایجاد محیط کاری مناسب برای آنها میتواند به افزایش تعهد و بهرهوری کارکنان منجر شود.
در کشورمان نیز همانطور که گفته شد کمبود نیروی انسانی متخصص و عدمایجاد محیط کاری انگیزشی، از جمله چالشهای جدی هستند که مانع رشد و پیشرفت صنایع شدهاند. با این حال، نمیتوان نقش مثبت و سازنده نیروی انسانی را نادیده گرفت؛ چراکه با برنامهریزیهای دقیق، آموزشهای هدفمند و ایجاد بسترهای مناسب، میتوان این سرمایه ارزشمند را حفظ و تقویت کرد. در نهایت اینکه ضرورت دارد که نگاه واقعبینانه به مشکلات موجود همراه با ارادهای قوی برای اصلاح ساختارها و ارتقای کیفیت منابع انسانی باشد.