-

من عاشق توسعه‌ام

محمدرضا نعمت‌زاده

 

نعمت زاده

 

بعضی با عنوان کارشناس بدون تجزیه و تحلیل لازم به وزارت نفت و پتروشیمی آمدند و گفتند که سرمایه‌گذاری در متانول، درست نیست. بهتر است در GTOI-GTPP سرمایه‌گذاری کنیم در حالی که برای چنین سرمایه‌گذاری باید از مسیر متانول گذشت. یعنی گاز باید تبدیل به متانول، متانول به اولفین و سپس به پلی‌اولفین تبدیل شود. مجوزهای متعددی برای GTPO و GTPP و GTX، صادر شد. حال آنکه یک GTPP و GIPO تا امروز تولید نشده است. از ۱۳۸۵ و زمان خروج من از این مسئولیت، چندین سال می‌گذرد اما نه از متانول و نه از اوره خبری نشده است. فقط چند اوره نیمه‌کاره، تکمیل شده چون تجهیزات را خریداری کرده و فاینانس گرفته بودیم؛ مثل واحد سوم پردیس در عسلویه، با واحد سوم در شیراز. ولی باقی پروژه‌ها مسکوت ماندند.

حالا مجبوریم گازمان را در خانه‌ها بسوزانیم و دیگر از آن ارزش‌افزوده خبری نیست. مدتی پیش، یکی از آقایان پیشنهاد کرد، از همین ظرفیت موجود متانول استفاده کرده و مدیران را مجبور به کار با آن کنیم، اما دیگر زمان اعتقادات کمونیستی گذشته است. سرمایه‌گذار باید با رغبت در این بازار کار کند. اگر متانول، راه‌اندازی و بر آن سرمایه‌گذاری شود، باید درباره باقی موارد نیز چنین اجازه‌ای داده شود. اگر چنین اتفاقی رخ بدهد آیا سرمایه‌گذار چنین رغبتی دارد که مثلا در پروژه‌ای یک و نیم میلیارد دلاری سرمایه‌گذاری کند؟ پیش‌تر پروژه‌های بیش از یک و نیم میلیارد دلار هزینه‌بر بود، اما آیا با شرایط امروز چنین سرمایه‌گذاری در بخش دولتی و خصوصی ممکن است؟ بنابراین آن راه امروز مسدود شده است، چون گام نخست برداشته نمی‌شود و با زور و دستور حکومتی نیز نمی‌توان به آن رسید.

شرکتی وابسته به بانک پاسارگاد، دو پروژه در دست داشت که خواستند پس از بازنشستگی‌ام در به نتیجه رساندن آنها کمک‌شان کنم. چند سالی است مدیریت این پروژه‌ها را پذیرفته‌ام در حالی که در شرایط تحریم حداکثری هیچ عاقلی چنین مسئولیتی را نمی‌پذیرد. اما من عاشق توسعه‌ام.

در ابتدا با متانول موافقت نمی‌شد و درخواست شد درباره هر سه مورد، متانول، اولفین و پلی‌اولفین با هم کار شود. اما این امر از لحاظ زمانی ممکن نبود. با موافقت نسبی، گام نخست این دو پروژه در تعیین پیمانکار و مهندس و شروع کار برداشته شده است و چنانچه بتوان برای آن از فاینانس بهره برد. در واحد دوم یعنی واحد MTO باید رفت سراغ اروپایی‌ها که علی‌رغم مذاکره با UOP، به‌خاطر تحریم‌های امریکایی‌ها مقدور نشد. در سفر به چین، کارفرما راضی به خرید تکنولوژی چینی نبود اما راه دیگری وجود نداشت.

با امضای قرارداد دریافت لیسانس و مهندسی پایه از چین برای نخستین بار در تاریخ چین، ضرورت دریافت اکسپورت‌لاینس با مجوز صادرات تکنولوژی در قرارداد گنجانده شد. در حالی بود که ایران با چین هیچ چالشی نداشته است. بیش از شش ماه است این ماجرا به درازا انجامیده است. آخرین مکاتبه نیز هفته پیش انجام شد. اول همه‌گیری کرونا را بهانه کردند، اما با اصرار من، اعلام کردند درخواست صدور مجوز صادرات برای تایید به پکن فرستاده شده که تا کنون نیز موافقت نشده است.

برابر فهرست مورد تایید شرکت ملی صنایع پتروشیمی (NPC)، حدود ۱۶مورد موافقت اصولی GTX صادر شده که حتی تاکنون به نتیجه نرسیده است. یک مورد هم تمام نکردند. در یک مورد، غربی‌ها تا نیمه راه رفته بودند که پس از برجام، متوقف شد. بنابراین ۱۵سال به کشور ظلم کردیم و به جای اینکه اجازه دهیم واحد متانول تأسیس شود و فعالیت کند تا قدم‌های بعدی برای احداث MTO و با MTP برداشته شود، این امکان از ایران دریغ شد. UOP انگلیس که زیر نظر UOP امریکاست، اما شاید اگر آن زمان اقدام می‌کردیم، می‌توانستیم از دانش فنی انگلیسی‌ها استفاده کنیم.

پیش از روی کار آمدن دونالد ترامپ در امریکا، قادر بودیم UOP انگلیس را راضی کنیم تا با ایران قرارداد امضا کند. اما وقتی یک سال و نیم پیش در این باره با آنها صحبت کردیم، امتناع کردند. درباره چینی‌ها هم اشتباه فکر می‌کردیم، چون حالا در دریافت مجوزات صادرات با مشکل مواجه شده‌اند. نزدیک به ۱۵واحد با لیسانس چینی در چین در حال کار و فعالیت است و مورد تأیید هستند، اما خارج از کشور چین، چنین امکانی نداشته‌اند. لذا، این شرکت هم راغب به چنین فعالیتی خارج از مرزهای چین و به شکل بین‌المللی است. اگر اجازه می‌دادیم به موقع واحد متانول احداث شود و شروع به فعالیت کند حالا با چنین مشکلاتی روبه‌رو نبودیم. آن چشم‌انداز که در نظر گرفته بودیم، قابل تحقق بود. ممکن بود در مسیر با مشکلات و سختی‌هایی همراه می‌شد، اما با ۸ سال وقفه‌ای که در دولت‌های نهم، دهم و یازدهم رخ داد، پس از برجام، توسعه صنعت پتروشیمی جدی گرفته نشد. هر چند امروز نیز ناامید نیستیم. اگر چه خواباندن فاز سه پتروشیمی در چابهار، اشتباه بزرگی بود. وزارت نفت مدت‌ها از رسیدن خط لوله گاز به چابهار جلوگیری کرد، هر چند مجوز تخصیص ۲۰ میلیون مترمکعب در شبانه‌روز را در زمان دولت احمدی‌نژاد گرفته بودیم. در آن دوره، ۴۰ میلیون مترمکعب درخواست کردیم که بعدها با استخراج ۱۰میلیون مترمکعب دیگر هم موافقت شد. شرایط اما به‌گونه‌ای رقم خورد که هم در داخل، هم در عرصه بین‌المللی و هم شکل مدیریت، سرمایه‌گذارها را فراری دادیم.

طرح تبدیل گاز به اولفین، باید در شهرک پتروشیمی «نگین مکران» احداث شود. اما فاز نخست آن متانول است. احداث این فاز هم اکنون آغاز شده است. نفوذ همسایه‌های جنوبی در مجموع تصمیم‌گیری‌های داخلی، بی‌تاثیر نیست، از سویی به‌عنوان مدیری که ۵۰سال در این حوزه فعالیت کرده، احساس می‌کنم غربی‌ها در منع ۱۷ساله‌مان در سرمایه‌گذاری اوره و آمونیاک و متانول، بی‌تاثیر نبوده‌اند. چون گاز در کشور ما از نعمت‌های الهی و موجود است.

پس از جریان حمله اسرائیلی‌ها به فلسطین تهییج شده بودیم که برویم و از این کشور دفاع کنیم. اما حضرت امام فرمودند: «راه قدس از کربلا می‌گذرد». یعنی اولویت با صدام است. امام، متخصص نظامی نبود، اما این شم در او زنده بود که اگر شما می‌خواهید به قدس بروید، صدام مشکل‌ساز خواهد شد. بنابراین اول باید این جنگ را به سرانجام رساند. با ره‌یافت به این گفته امام باید گفت که راه GTX از متانول می‌گذرد. هر کس این راه را نپیماید، به اشتباه خواهد افتاد. امیدوارم دوستان فعال در حوزه نفت و پتروشیمی، روزی سر عقل بیایند و این سیاست غلط جلوگیری تبدیل گاز طبیعی به فرآورده‌هایی چون آمونیاک، متانول و صنایع پایین‌دست را که سال‌هاست جلوگیری از آن به ضرر کشور تمام شده است، را اصلاح کرده و در این راه اجازه سرمایه‌گذاری دهند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین