زیربنای مدیریت تخصصی برای گذار به فناوریهای پاک
علی میرزاییسیسان پژوهشگر حوزه خودرو
درک حداقلی عوامل زمینهای و بینش موضوعی برای مدیریت تغییر یک ضرورت است. بهعنوانمثال، یک معمار را در نظر بگیرید که تخمین مساحت میدان آزادی را از او میپرسید؟ شما انتظار جواب دقیق ندارید، اما انتظار دارید یک معمار بینش موضوعی کافی برای حدس زدن این مساحت در مقیاس درست را داشته باشد. در همین راستا داشتن چنین بینشهایی در هر موضوعی تضمین میکند که امکانسنجی موضوعی فناوریهای جدید در ذهن یک سیاستمدار یا یک تصمیمگیری صنعتی بهصورت طبیعی انجام شود. بعد از تخمین اولیه، برآوردهای دقیق در مراحل بعدی نیز برای برنامهریزی بسیار مهم است و به متخصصان موضوع این امکان را میدهد تا بهطور مؤثر نیازها و موارد قابل تحویل را به ذینفعان و مردم منتقل کنند. مهارت تخمینی موضوعی، نهتنها به حل مسئله در مواقعی که دادههای دقیق وجود ندارد کمک میکند، بلکه با نشان دادن درک نیازهای جامعه و زمینههای تاریخی، اعتبار حرفهای یک سیاستمدار را تقویت میکند.
گذار به انرژی پاک نیازمند حداقل آگاهی زمینهای است، بهویژه درباره تخمین در اندازه مقیاس تحولات انرژی و نیازهای زیرساختی. حتی سوالات ابتدایی مانند درک هزینه اضافه کردن «گیگاوات (GW) به شبکه فعلی چیست؟» و «برای نصب یک گیگاوات برق چقدر سرمایهگذاری لازم است؟» سیستم برق متمرکز شبکه کشورها که طی قرنها بهبود یافته، عمیقا در اقتصاد جهانی جا افتاده است.
گزارشی به نقل از شرکت مشاوره مکنزی در سال ۲۰۲۴ حاکی از آن است کهگذار به یک سیستم کم آلایندگی مستلزم استقرار میلیونها تولیدکننده غیرمتمرکز جدید (مثلا پنل خورشیدی یا توربین بادی) در سطح جهان است و در عین حال دسترسی به انرژی را برای جمعیتهای تحت پوشش گسترش میدهد. اما تا به امروز، تنها حدود ۱۰ درصد از استقرار لازم فناوریهای کم انتشار در سراسر جهان بهدست آمده است. پس آنقدر هم که فکر کنیم اینگذار آسان نیست! چرا؟ فعلیت یک سیستم انرژی پاک شامل درک موضوعی و غلبه بر ۲۵ ابر چالش فیزیکی مرتبط به هم در یک اکوسیستم فعلی است، مانند مدیریت سیستمهای قدرت شبکه و استقرار سهم بالایی از انرژیهای تجدیدپذیر متغیر و بکارگیری فناوریهایی مانند جذب هیدروژن و کربن. درک موضوعی این چالشها بهدلیل پیچیدگی و وابستگی متقابل، نیازمند رویکردی سیستمی هستند. سیاستمداران و تصمیمگیرندگان باید درک موضوعی از بازده سرمایهگذاری و مزایای اجتماعی-اقتصادی داشته باشند تا بتوانند حدس اولیه خوبی از نیازها داشته باشند.
تخمینهای اولیه برای تصمیمگیرندگانی که در مسیر گذار انرژی در سطح ملی برنامهریزی میکنند، بسیار حیاتی هستند، چنین مهارتی به آنها کمک میکند فرصتها را شناسایی کنند، تنگناها را پیشبینی و از طریق نوآوری و پیکربندی مجدد سیستم با چالشها مقابله کنند.
گذار به انرژی پاک یک تحول عظیم است که به سرمایهگذاری و زمان قابلتوجهی نیاز دارد. مثلا برآوردها حاکی از آن است که تبدیل شبکه برق ایالاتمتحده به انرژی ۱۰۰ درصد تجدیدپذیر میتواند تریلیونها دلار هزینه داشته باشد و با تلاشهای بیوقفه، دستکم یک دهه برای چنین تغییری لازم است.
در نهایت اینکه درک موضوعی عمیق در تحول صنعتی که بر تفکر استراتژیک متکی هستند، بسیار ضروری است. در گذار از انرژی فسیلی به انرژی پاک، درک مقیاس، نیازهای سرمایهگذاری، تعداد نیروی انسانی متخصص موردنیاز و محدودیتهای زمانی برای دستیابی به مسیری بهصرفه و قابلاعتماد بسیار مهم است. نداشتن چنین بینشی شاید بهدلیل عدمدرک وسعت مشکل است.
همانطور که آلبرت انیشتین میگوید، درک یک مشکل زمان بیشتری از یافتن یک راهحل برای آن مشکل زمان میبرد. این اصل که اغلب در تلاشهای فعلی برای گذار انرژی در کشورمان کمتر مشاهده شده است.
در کشور ما درحالحاضر بحثهای گوناگونی در مورد انواع محصولات میشود، اما درباره خود مشکل کمتر بحث عمیق موضوعی میشود. مثلا ناترازی انرژی کشور، با چه ترکیبی از انرژی متمرکز نیروگاهی و چه مقدار انرژی غیرمتمرکز پاک حل خواهد شد؟ برای حل این موضوع چند سال لازم است؟ با گسترش انرژی غیرمتمرکز چه شهرهایی در ایران را میتوان زودتر از شبکه برق کشور خارج کرد؟
متأسفانه آنچه مشخص شده این است که در کشور ما هیچ نهادی مطالعه دقیق هزینهفایده گذار انرژی را انجام نداده است. مطالعات تا به امروز آکادمیک و پراکنده هستند و حتی، هیچ تخمین قابلقبول رسمی در این زمینه تاکنون در یک گزارش رسمی چاپ نشده است.