ارزشگذاری از مسیر تبادلات مالی میگذرد
حامد حافظی-فعال حوزه استارتآپ
اغلب استارتآپها و حتی دانشبنیانها همواره در مسیر و رشد تعالی خود با چالشهای متعددی روبهرو هستند. چالشهایی که میتوانند در نهایت منجر به فروپاشیدن کسبوکارهای آنها در بلند مدت شوند. از اینرو تحلیل وضعیت زیستبوم استارتآپی کشور اهمیت بسیاری دارد تا بتوانیم با ریشهیابی و شناسایی علل ایجاد آن، برای حل یا عبور از این موانع و چالشها راهحلی پیدا کرده و آنها را به هدفهای فرامنطقهای خود نزدیکتر کنیم. طبق پژوهشها بزرگترین چالشی که دامنگیر فضای استارتآپهای ایرانی شده است، بحث تامین مالی و سرمایهگذاری است. این مسئله موضوعی طبیعی برای هر استارتآپ بوده و ممکن است آن استارتآپ به هر دلیلی نتواند به فعالیت خود ادامه دهد و به سودآوری نزدیک شود. از طرفی دیگر پیشبینی چنین موضوعی در هر استارتآپ میتواند سخت و حتی غیرممکن باشد. مشکل دیگر عدم شناخت و آگاهی سرمایهگذاران بخش خصوصی نسبت به فضای کسبوکارهای اینترنتی است که باعث افزایش عدم اطمینان و اعتماد سرمایهگذاران شده است.
بیش از اینکه این معضل مربوط به اکوسیستم استارتآپها باشد، مشکل از شرایط اقتصادی کشور است. این امر باعث شده که نه تنها استارتآپها برای سرمایهگذاران جذاب نباشند، بلکه میزان سرمایهگذاری در حوزههای سنتی اقتصادی هم پایین آمده است.در حوزه اقتصاد، به طور کلی، هر چقدر حوزه پرریسکتر باشد، اقبال برای سرمایهگذاری کمتر میشود. از سوی دیگر تورم بالا و غیر قابل پیشبینی منجر به عدم ثبات اقتصادی شده و در نهایت نتایج سرمایهگذاری قابل پیشبینی نخواهد بود. در این شرایط اغلب سرمایه داران ترجیح میدهند داراییهای خود را در زمینههای کم ریسک نظیر خرید طلا و دلار سرمایهگذاری کنند و سراغ حوزههای خطرپذیر نمیروند. از سوی دیگر برای اشراف به اینکه استارتآپ در چه مرحلهای از تولید قرار دارد، روند ارزشگذاری مهم است. به عبارت روشنتر ارزش استارتآپ را میتوان با این فرآیند در مراحل مختلف تبیین کرد.
استارتآپی در حد ایده یا محصول اولیه با تعداد کاربر کم باشد؛ با آن استارتآپی که تراکنش مالی بالایی دارد و در پختگی به سر میبرد فرق میکند. استارتآپ در واقع باید به جایی برسد که شبیه یک بیزینس سنتی آورده مالی داشته باشد. در نهایت صورتهای مالی، تعیینکننده ارزشگذاری دارایی فکری خواهند بود؛ این در حالی است که به دلیل ماهیتی که استارتآپها دارند، در گامهای نخست فعالیتشان تنها ورود به معاملات مالی مطرح نیست و مولفههای دیگری نظیر تعداد کاربران و بازدید از سایت حائز اهمیت است و جزو معیارهای رشد به حساب میآید.اگر استارتآپ سیر رشد خود را در مسیری درست طی کند در مراحل بعدی میتواند گام به روند ارزشگذاری بگذارد بیشک رهبر یک استارتآپ باید پیشبینی دقیقتری از ورود به مرحله ارزشگذاری داشته باشد. خوب است برای ایجاد یک چشمانداز واقعی، در بدو تاسیس یک کسبوکار، رهبران استارتآپی نیاز واقعی بازار را ببیند چراکه بسیاری از استارتآپها با آنچه که در وهله نخست شکل گرفتند و آن چیزی که بعدها به آن تبدیل شدند، فرق داشتند. برای مثال شاید در ابتدای مسیر پیام رسانی نظیر واتسآپ قصد پیام رسان بودن را نداشتند و رهبران آنها هم نمیدانستند که قرار است یکی از بزرگترین پیام رسانهای جهان را طراحی کنند اما بعدها با دیدن نیاز جامعه خود را با آن وقف دادند.
شرکت آمازون هم نمونه واضحی از این روند است. در گام نخست این پلتفرم تنها برای خرید و فروش کتاب راهاندازی شده بود اما بعدها با تغییر کارکرد، توانست تبدیل به بزرگترین فروشگاه اینترنتی جهان شود. بنابراین درک نیاز واقعی بازار میتواند کمک مهمی برای تحقق اهداف رهبران استارتآپها باشد. بهتر است این افراد در ابتدای مسیر سنگهای بزرگ برندارند و به شاخت بازار بپردازدند و در طول مسیر بهتدریج به فراخور شرایطی که پیش میآید تغییر کنند. بیشک تغییرپذیری هم موضوع مهمی است که هر استارتآپ باید توانایی همسو شدن با آنها را داشه باشد.علاوه بر موارد یاد شده، درحالحاضر تعداد نهادها و اتحادیههای سرمایهگذاری که از سوی دولت پشتیبانی میشوند بسیار کم بوده و پشتیبانی مناسبی در این حوزه صورت نمیگیرد. البته امروزه برای حل مشکلات تامین مالی و سرمایهگذاری اقداماتی در بخش خصوصی رخ داده و شرکتهایی با عنوان «شتاب دهندهها» شکل گرفته و توانستهاند قسمتی از بار فضای کسبوکار استارتآپی را به دوش بکشند. چنانچه امروزه اگر شما به معنای واقعی، ایده نابی داشته باشید، میتوانید از شتاب دهندهها برای اجرای ایدههای خود کمک بگیرید.