معدن مثل هندوانه سربسته است
احسان پیری-رئیس خانه صنعت و معدن جوانان ایران
روش استاندارد اکتشاف معدن، که نخستین حلقه از زنجیره فعالیت های معدنی است، یکی از موضوعات مهم و مغفول مانده در حوزه معدن است. در این زمینه یکی، دو روش استاندارد بین المللی وجود دارد که در آن اکتشاف را به صورت سیستماتیک بررسی و براساس شاخص و الگوریتم آن، روش اکتشافی را تعریف می کنند.
شناخته شده ترین روش در این زمینه، براساس استانداردهای «جورک» تعریف می شود. در ایران هم، چند باری همایش جورک برگزار شد، اما در عمل این استاندارد در کشور ما جاری و ساری نشد. یکی از روشن ترین دلایل این موضوع، قطع ارتباط ما با کشورهای توسعه یافته معدنی است و به این ترتیب نمی توانیم این استاندارد را پیاده سازی کنیم.
موضوع دوم این است که ما در عمل با تکنولوژی روز در زمینه اکتشاف بیگانه هستیم و عقب تر از دیگران حرکت می کنیم. به عنوان مثال، در موضوع مزایده پهنه های معدنی، وقتی به نقشه ها از بالا نگاه می کنیم، چیزی شبیه فرش دستباف پیش چشم گسترده است که در آن پهنه ها و معادن ایران تعریف شده اند، در صورتی که در هیچ یک از کشورهای توسعه یافته به این شکل عمل نمی شود. پهنه ها را حاکمیت تعریف و اطلاعات اولیه آنها را برداشت می کند و براساس داده ها محدوده های اقتصادی و توجیه پذیر را تعریف می کند. به عنوان مثال، کشور عمان که در همسایگی ما است، به این ترتیب عمل می کند و اگر نقشه معادن این کشور را بررسی کنیم، به وضوح روشن است که به صورت سیستماتیک جداسازی و محدوده ها مشخص شده اند. کسی که می خواهد سرمایه گذاری کند، در عمل می داند که در چه محدوده ای، چه نوع ماده معدنی وجود دارد و مواد همراه آن کدام است.
می دانیم که نخستین حلقه اقتصادی معدن، موضوع اکتشاف است و اگر این مرحله به شکل سیستماتیک طی شود، بسیاری از خطاها رخ نمی دهد و بسیاری از سرمایه ها از بین نخواهد رفت. در جامعه معدنی، این اصطلاح رایج است که می گویند معدن مثل هندوانه سربسته است. باید ریسک کرد و ریسک سرمایه گذاری هم بسیار بالا است، بنابراین در کشورهای توسعه یافته، اطلاعات اولیه را دولت یا حاکمیت این حوزه برداشت می کند و اطلاعات و داده ها لایه بندی می شود و در اختیار سرمایه گذاران قرار می گیرد و به این ترتیب کسی که قدم در این مسیر می گذارد، ریسک کمتری را متقبل می شود. در کشور ما به واسطه اینکه برای شرکت های بزرگ توجیه داشت، استانداردها تا حدودی رعایت می شد. آنچه در دانشکده ها به دانشجویان معدن آموزش داده می شود، این است که باید در قدم اول پی جویی اتفاق بیفتد، بعد به ترتیب، اکتشاف ژئوشیمی، ژئوفیزیک و حفاری اکتشافی انجام شود. همه این مراحل در حال حاضر طی می شود، اما تفاوت عمده ای که وجود دارد، مربوط به خطاهای داده های روش مورداستفاده در کشور ما است. البته همان طور که اشاره شد، شرکت های بزرگ معدنی این مسیر را با دقت بیشتری طی می کنند، چون هزینه در این زمینه برای شان توجیه پذیر است، اما برای کسی که محدوده کوچک ۱۰ کیلومترمربعی دارد، برایش از نظر اقتصادی توجیه پذیر نیست که همه این مراحل اکتشاف سیستماتیک را به دقت طی کند و به این دلیل از روش های کم هزینه تر استفاده می کند.
در حال حاضر برای مثال اگر ذخیره یک معدن در پروانه بهره برداری ۲ میلیون تن ذکر شده باشد، نمی توان با اطمینان بالا آن را پذیرفت و به اطلاعات ارائه شده اعتماد کرد و حداقل تولرانس آن مثبت-منفی ۵۰۰ هزار تن است، در صورتی که در کشورهای توسعه یافته چنین اختلاف فاحشی وجود ندارد و ذخیره معدن یا کانسار با اطمینان بالا و در نهایت با تولرانسی در حدود مثبت-منفی ۱۰ درصد، مشخص می شود.
بنابراین در کشور ما برای سرمایه گذاری براساس پروانه بهره برداری، که یک سند دولتی است و همه می توانند بر طبق آن تصمیم گیری کنند، اختلاف نظرهای زیادی به وجود می آید،برای مثال صاحب پروانه مدعی می شود که معدنش ۱۰ میلیون تن ذخیره دارد و به خاطر فرار از حقوق دولتی آن را کمتر اعلام کرده است.از اساس چرا باید چنین اتفاقاتی رخ دهد؟ مگر ما کارشناس نظارتی در این حوزه نداریم که می تواند چنین پروانه ای صادر شود؟
خلاصه اینکه، مشکلاتی از این دست، کم نیست که موجب می شود، نتوانیم طرح فنی و اقتصادی بین المللی تهیه کنیم که سرمایه گذار بتواند به آن اطمینان کند.