پری صبور هنر تئاتر
ناصربزرگمهر به نام او که هرچه بخواهد همان می شود
من
پری کوچک غمگینی را
میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نیلبک چوبی
مینوازد آرامآرام
پری کوچک غمگینی
که شب ازیک بوسه میمیرد
و سحرگاه ازیک بوسه به دنیا خواهد آمد
پری صابری، کارگردان تئاتر، نمایشنامهنویس و مترجم در اول فروردین ۱۳۱۱ در کرمان متولد و در۲۰ شهریور۱۴۰۳درتهران صحنه زندگی را ترک کرد.
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه خودخواند و ازصحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
من با خانم پری صابری از دهه ۵۰ و شروع کار روزنامهنگاری آشنا شدم، اولین مصاحبه با او را درسال۵۳ انجام دادم.
در این نیم قرن دوستی و ارادت من به او و محبت او به من، بهنظرم مهمترین کارش، حتی مهمتر از کارگردانی، سازماندهی تئاتر دانشجویی و تاسیس تالار مولوی بود.
او در سالهای۴۷ تا۵۷ دردانشگاه تهران مسئول فوقبرنامه دانشگاه بود و توانست زیربنای فعالیتی رادر محیط دانشگاه پیریزی کند که هنوز ادامه دارد و برای همیشه ادامه خواهد داشت.
پری صابری در دهه 40 با تحصیلات تئاتری به ایران برمیگردد و نمایشنامههای خارجی متعددی را ترجمه و اجرا میکند. یکی ازآنها اجرای نمایشنامه مردگان بیکفن و دفن نوشته ژان پل سارتر است.
این نمایشنامه درباره درگیری دوگروه چریکی جنبش مقاومت فرانسه و نیروهای ویشی طرفدار آلمان است که به گفته خانم صابری موافقان و مخالفان حکومت،تصویرخودرا درآن میدیدند.
به گفته ایشان، پیش ازاجرا متن را سازمان امنیت خوانده بود و اجازه کار داده بودند، اما پس از آنکه، نمایش با واکنشهای زیادی روبهرو شد از طرف ساواک تعطیل شد.
او پس ازآنکه ازاداره تئاتر استعفا داد با همراهی در گروه پازارگارد به کارهای تئاتری خود ادامه داد.
ازجمله ترجمه و بازی در نمایش شش شخصیت در جستوجوی نویسنده، نوشته لوئیجی پیراندللو، با بازی فروغ فرخزاد درنقش اصلی بود. خانم صابری بااشاره به بازی فروغ میگوید: تنها کسی که برای کارکردن با او مشکلی نداشتم فروغ بود، چون روند خلاقیت یک اثر را بهخوبی درک میکرد.
او با بیان برخورد تلخ بازیگران حرفهای با فروغ میگوید: آنها باور نمیکردندکه یک بازیگر غیرحرفهای میتواند بهتر از آنها بازی کند.
او در دو فیلم از سینمای متفاوت ایران، شب قوزی ساخته فرخ غفاری و خشتوآیینه کار ابراهیم گلستان هم بازی کرد.
نمایشنامه کرگدن اوژن یونسکو را برای حمید سمندریان، ترجمه کرد که در۱۳۵۰ در دانشگاه تهران بر صحنه رفت.
استقبال ۵۰هزارنفری مخاطبان از تئاتر کرگدن برای او تجربه جالبی بود.
به گفته او در آن زمان مردم ازهرکاری که موضوع سیاسی و اجتماعی داشت استقبال میکردند، ازآن طرف هم درچنین مواقعی فشارهایی برای متوقف کردن کار از سوی حکومت صورت میگرفت.
او پس از انقلاب ۵۷ به خارج از ایران رفت. در این سالها نمایشنامه «من ازکجا، عشق از کجا»را درباره فروغ فرخزاد نوشت و در لسآنجلس اجرا کردکه موفق بود، سپس آن را به انگلیسی درجشن بازیهای المپیک اجرا کرد.
چندسال بعد به ایران بازگشت و فعالیت تئاتری خود را از سرگرفت.
فکر میکنم اولین نمایش او بعد ازانقلاب، من به باغ عرفان، درباره زندگی سهراب سپهری در۱۳۶۷بود. درآن زمان، مسئول هماهنگی مرکز هنرهای نمایشی وتالاروحدت بودم وکتاب یادمان سهراب سپهری را منتشر کرده بودم که بااستقبال بینظیری روبهرو شده بود و پری خانم، خیلی از این همزمانی استقبال و مرا تشویق میکرد.
دهه ۶۰ وقتی برای اولین بارقرارشد باعلی منتظری که رئیس مرکز هنرهای نمایشی بود، دیدار کند، هرچه از برخورد خوب منتظری با هنرمندان گفتم، باور نمیکرد، اصرار کرد که با او همراه باشم.
امابعدها میخندید و بارها از او و حمایتش تعریف میکرد.
دهه۷۰، مدتی باآقایان میردانش و شکوهی به کاخ سعدآباد مامورخدمت شدیم، نزدیک کاخ ولیعهد، محوطهای ویران با یک سن در فضای باز وجود داشت،که بعضی میگفتند طویله اسب بوده است، فکرکردم میشود ازاین فضا، یک تئاترتابستانی درست کرد، شکوهی هم که خودش آهنگساز بود، حمایت کرد، با بانو صابری صحبت کردم، و بعد از مدتی آنجا به ایوان نمایش تبدیل شد و نمایش هفت شهرعشق را در۱۳۷۴درآن محل متروکه اجرا کرد و از آن به بعد آنجا محل نمایش وکنسرت شد و امروز همکسی تاریخچه آن را نمیداند.
دهه۸۰ ازحوزه هنردورشدم، بازنشسته هم شده بودم، یک روزتصادفی درپاریس پری خانم را دیدم. هردو به دیدن نمایشی رفته بودیم، بعد از نمایش در یک کافه، قهوه خوردیم وگپ زدیم و شاید عکس هم گرفته باشیم، اما قرار و مدارهای بعدی شکل نگرفت.
دهه۹۰، علی دهباشی دعوت کردکه به شب بزرگداشت پری صابری بروم، با عشق حضور یافتم، برای من دیدار ارزشمندی بود، عکسی که به یادگار گذاشتهام از آن شب است. پری خانم با مهربانی همیشگی، گله کرد و قراردیدار در تهران و پاریس گذاشتیم، ولی فاصلههای زندگی نگذاشت.
یکی دو سال قبل، زین کردم که به دیدارش بروم، تلفنی با بستگانش صحبت کردم و گفتند حالش برای دیدارمساعد نیست.
یکی دوماه قبل ازمریم معترف خواستم که با هم به دیدارش برویم، گفت، بیماری شدت یافته و خانواده آمادگی ندارند.
حالا استاد پری بانوی صابری هم ازمیان مارفته است و دیدار به قیامت موکول شد.
خانم صابری در 30سال اخیر بیشتر به اجراهایی پرداخت که درباره افسانهها و اسطورههای ایرانی بود.
خودش در مصاحبهای گفته بود: ایران وارث سرمایه بزرگ فرهنگی است و بهنظرم اجرا و ارائه این میراث بزرگ بر تمام هنرمندان واجب است، من چنین کاری را برای خود لازم میدانم و به همین دلیل ۲۵سال است که باچنین هدفی تئاتر کار میکنم.گاهی دلم از بیتوجهی به این بزرگان در سرزمینم میگیرد. این بزرگان جهانشمول هستند و ما بهعنوان مادر وگهواره این بزرگان وظیفه داریم که در شناساندن آنها کوشش کنیم.
ازجمله کارهای او میتوان به لیلی ومجنون، سیاوش درآتش، هفت خان رستم، هفت شهرعشق، من به باغ عرفان، بیژن و منیژه، شمس پرنده، رستم وسهراب، در اندرون من خسته، رندخلوتنشین، یوسف وزلیخا، اسطوره سیاوش، لیلی و مجنون، رستم و اسفندیار و باغ دلگشا اشاره کرد.
پری صابری از جمله هنرمندانی است که برای ماندگار ماندن هنر و بهویژه ادبیات کلاسیک و معاصر ایران برای نسلهای مختلف تلاش بسیار کرد و آثار بسیاری را برگرفته ازاشعارمولانا،حافظ، سعدی، عطار، نظامی، فردوسی و داستانهای اساطیری ایران، به صورت نمایشنامه روی صحنه برد و ازسوی دیگرآثار ارزشمندِ ادبیات فرانسه را به فارسی ترجمه و معرفی کرد.
به گفته خودش نمایش شمسِ پرنده از بهترین کارهایی است که بسیار دوستش داشت.
نشان ابنسینا(یونسکو) و جایزه هنروادب فرانسه و لوح سپاس و تندیس از جشنوارههای بینالمللی فجر را بارها دریافت کرد.