نفت و جریان توسعه
این روزها دولت سیزدهم گامهای اولیه را برای پیادهسازی برنامهها و اهداف از پیش تعریف شده خود برمیدارد، در حالی که با کوهی از مشکلات کسب درآمدی مواجه است.
مهمترین این مشکلات دسترسی نداشتن به منابع غنی نفتی و انرژی است که سبقه طولانی در کشور دارد. اگر بدانیم عمده شکنندگیهای اقتصادی ما در یکصد سال گذشته از همین نفت بوده و بسیاری از بارهای گران را همین ماده بر دوش تاریخ معاصر گذاشته دیگر با اشتیاق و علاقه به چاههای نفت خیره نمیشویم.
از طرفی منابع نفتی کشور ذخایر باارزشی هستند که جزو ثروت ملی محسوب میشوند، اما در بسیاری از کشورهای صاحب منابع انرژی، این ماده سبب اختلال در توسعه شده است. کشورهایی که فاقد ذخیره ارزشمندی نظیر نفت هستند مانند کره جنوبی به پیشرفتهای بسیاری نائل آمدهاند، اما بعضی از کشورهای صاحب نفت مانند ایران به لحاظ توسعه اقتصادی از این کشورها عقب ماندهاند.
عقبماندگی نسبی کشورهای صاحب ذخایر نفت را نمیتوان به حساب ذخایر با ارزش آنها گذاشت، بلکه باید مسئله را در چگونگی مصرف درآمدهای نفتی و استراتژی توسعهای متکی به نفت جستوجو کرد.
رابطه معکوس وفور منابع طبیعی و رشد اقتصاد، تضادی مفهومی ایجاد میکند. منابع طبیعی، زمینههای توسعه را فراهم میآورد و قدرت واردات را افزایش میدهد؛ بنابراین انتظار میرود سرمایهگذاری و توسعه را تقویت کند، اما برای کشور ما چنین نشد. توسعهیافتگی در ایران همواره بهعنوان یک مسئله مطرح بوده است.
در میان پژوهشگران، نفت یا اقتصاد نفتی همواره هم بهعنوان کاتالیزور توسعه و هم عامل عقبماندگی محل نزاع و جدلهای فکری بوده است. طی چند دهه گذشته، تمرکز بر تاریخ تولید و فروش نفت و نقش آن در اقتصاد و جامعه ایرانی به یکی از دغدغههای اصلی مورخان و پژوهشگران تبدیل شده است.
بحث این است که رهیافت نظری جامعهشناسان ایرانی چه کمکی به تشخیص دقیقتر معضل نفت میکند. دکتر شروین وکیلی، جامعهشناس معتقد است تعمیم الگویی که کمتر از یک قرن سابقه دارد به کل تاریخ ایرانزمین از نظر روششناسانه نادرست و نوعی سطحینگری است.
وی پیوند میان توسعه و نفت را پیچیده و غیرخطی ارزیابی میکند و بر این اعتقاد است که نفت دستکم در ابتدای کار عامل اصلی توسعه و مدرنسازی در ایران نبوده است. از طرفی نفت به مهمترین منبع درآمدی اقتصاد ایران در دوران معاصر بدل شده است؛ یعنی طی صد سال گذشته منابع نفتی مدارهای قدرت و مسیرهای تولیدی خاصی را پدید آورده که بهتدریج بر اقتصاد و سیاست ما چیره شده است. از آنجا که تماس جامعه ما با مدرنیته و وامگیری گسترده از آن نیز در همین دوران صورت گرفته، طبیعی است که میان نفت و توسعه در معنای مدرنش تقارنی برقرار باشد.
با این همه پیوند میان نفت و توسعه پیچیده و غیرخطی است. نفت منبعی بومی و ملی در ایران بوده که نخستین کارکرد اقتصادیاش را در کشورهای دیگر داشته است.
در بیانی دیگر میتوان گفت دستیابی به توسعه اقتصادی یکی از مهمترین اهداف دولتهاست و این فرصت برای کشورهایی که دارای منابع طبیعی هستند، بیشتر فراهم است. ایران بهعنوان چهارمین کشور نفتخیز جهان در صورت مدیریت صحیح عواید نفتی، میتواند به توسعه اقتصادی دست یابد. حال آنکه چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، نبود مدیریت صحیح نهتنها توسعه اقتصادی را زائل کرده، بلکه وابستگی بیش از پیش به درآمدهای نفتی را به ارمغان آورده و موجب شده در صورت کاهش نرخ نفت از یک سو بودجه دولت با چالش مواجه و در طرحها و برنامههای عمرانی و مالی دولت خلل ایجاد شود و از سوی دیگر بار گرانی و تورم که یکی از پیامدهای اصلی کاهش درآمدهای نفتی است بر دوش افراد جامعه بیفتند. بدون شک وابستگی اقتصاد ایران به نفت یک اشکال اساسی است.
درآمدهای حاصل از فروش نفت باید صرف توسعه اقتصاد کشور، نه تحقق بودجه سالانه شود. از این منظر، متاسفانه بودجه کشور نهتنها یک بودجه غیرتوسعهای، بلکه در مواردی حتی چندتوسعهای بوده است.
نخستین بار پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۵ و بعد از شوک سوم نفتی و کاهش ۵۸ درصدی عواید آن، نیاز جدا شدن از اقتصاد تکمحصولی مبتنی بر نفت برای ادارهکنندگان کشور احساس و پس از خاتمه جنگ و در آغاز برنامه اول توسعه این مورد به مسئله اصلی برای نظام تبدیل شد. نفت در بسیاری از موارد نهتنها فرصت نیست، بلکه تهدیدی اقتصادی برای نظام است؛ بهویژه در سطح بینالملل، قدرتهای بزرگ، همواره از نفت بهعنوان اهرم فشار علیه کشور استفاده کردهاند.
در کلام آخر اینکه وابستگی بودجه دولت به درآمدهای نفتی موجب میشود با نوسان شدید درآمدهای نفتی، مدیریت کلان مالی و اقتصادی کشور دچار اختلال شود؛ بهویژه در زمان کاهش درآمدهای نفتی، هزینههای جاری دولت انعطافپذیری کمتری در برابر کاهش دارند و هزینههای عمرانی دولت بیشتر کاهش مییابد. دلیل این امر هم چسبندگی بیشتر هزینههای جاری نسبت به عمرانی است که در نتیجه باعث طولانی شدن دوره ساخت پروژههای عمرانی میشود. این امر منجر به وابستگی به نفت در اقتصاد شده و مشکلاتی بهوجود آورده است. از این منظر به جریان توسعه باید نگاهی دیگر داشت.