نگاهی بر نمایش «روزی برای آرزو»

نگاهی بر نمایش «روزی برای آرزو»

نگاهی بر نمایش «روزی برای آرزو»

تئاتر روزی برای آرزو به نوشتار و کارگردانی مرتضی سخاوت دریچه‌ای است رو به نگاهی نو و به مهر آمیخته، بازخوانی تاریخ اسطوره و افسانه زیر سایه‌سار اندیشه‌ها، نیازها، دردها و دغدغه‌های همیشگی انسان؛ آزادی، درک، روان، فرهنگ، ریشه و هویت. بازیگرهای پرجنب و جوش روی صحنه در 3 دسته‌بندی بزرگسال، نوجوان و کودک جز یکی همگی بانو هستند. 

نمایش درون داستان نویسنده‌ای رخ می‌دهد که آن را به شایستگی می‌نویسد. او با شخصیت کودک داستانش «آرزو» به گفت‌وگو نشسته تا شاخه معرفت را در دست‌های او بنشاند. 

برای دست یافتن به این شناخت در هر گام دخترک 20 سال از زندگی خود را می‌بخشد، تا جایی که دیگر از زندگی خویش می‌گذرد؛ تماشاگر در این سیر و سلوک همراه آرزو می‌شود و خیلی زود خود را میان خرده‌روایتی مدرن از اسطوره تاریخی آرش کمانگیر می‌بیند. 

جریان میان پرده‌های اجرا چنان جاریست که تماشاگر پایان پرده‌ای و آغاز پرده دیگر را کمتر حس می‌کند؛ از آن‌رو که شخصیت‌های مکمل همزمان که دیالوگ می‌گویند و همخوانی، دکور و نمادهایش را جابه‌جا می‌کنند و تغییر لباس‌ها را به نرمی انجام می‌دهند، گاه ماسک بر چهره می‌زنند و گاه عروسک‌گردانی می‌کنند انگار همه اینها بخشی از ماجراست و نه مسئولیت‌های چندوجهی پشت صحنه و روی صحنه. نکته‌ای که شاید از نیروی اجرا را کمی می‌کاست به چشم آمدن کمبود امکانات اولیه سالن مانند مانیتورینگ بود که کارگردان می‌کوشید جای آن را با عکس و نقاشی بپوشاند. 

نرگس کمانگر با بازی چشمگیر و چندنقشی خود توانست به بسیاری از نمادها و اسطوره‌های باستانی ایرانی جان ببخشد و از لاک فراموش‌شدگی‌شان بیرون بکشد، مادر آرزو، زن چنگ نواز، کمانگر بانو و گوزن شاخ بلند از جمله آنهایند. 

موسیقی رزم با سازهای تاریخ‌ساز و باستانی مانند سرنا و کرنا، پایکوبی نمادین جای صحنه نبرد، آیین سوگ، آیین جوانمردی و پهلوانی، میل و کباده و تخته شنا، تنبک زورخانه‌ای، همزاد و درخت گز، بهره جستن نوآورانه از پیراهن‌ها و نخ ریسنده‌هایی از بالا تا پایین سبز آبی جای چشمه زندگی، سماع، دوک و دار قالی، سربند گُلوَنی و 3 رنگ سبز، سفید و قرمز که مدام دیده می‌شوند، همگی از مهم‌ترین ارکان‌های فضاسازی نمایش هستند. برای انتقال مفهوم از خودبیگانی، مهر به سرزمین مادری، موشکافی حافظه جمعی و هویت فرهنگی، شناساندن باورها، ارزش‌ها، نابرابری بیدادگری و نکوهش جنگ در جامعه امروز. آرش نماد انسان آگاه می‌شود بهنگامی که دیگران از ترس در دل تاریکی فرو می‌خسبند، آرزو ادامه اوست. 

آری، در این آیین، فرهنگ و مفهوم آزادی جنسیتی در کار نیست، جنگجو، جنگجوست. همچنان که فردیت آنگاه می‌تواند فردیت به‌شمار رود که ارزش‌های جمعی و وجدان اخلاقی را بشناسد و نیز بتواند برای معناهایی چون هویت و آزادی در برابر نیست‌انگاری و پوچ‌گرایی از خود بگذرد.

نوشته مهتاب خطیر

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین