مدیریت مصارف بهجای مدیریت منابع اجرا شده است
چند دههای است که آب تبدیل به سرفصل مشکلات محیطزیستی کشور شده و تمام حوزهها بهنوعی درگیر این چالش هستند؛ بهگونهای که در برخی از مناطق، عدم دسترسی به آب کشاورزی را از صرفه خارج کرده است؛ این در حالی است که امنیت غذایی کشورها بهطور مستقیم با حوزه کشاورزی آن در ارتباط است. با این حال بهنظر میرسد در سالهای اخیر دیگر با گذر از چالش به بحران آب رسیدهایم و مشخصا در این روزها از رئیسجمهوری گرفته تا کارشناسان و پژوهشگران حوزه آب بحرانی بودن وضعیت آب را گوشزد و بر ضرورت رعایت مصرف بهینه آن تاکید میکنند. اما چگونه به این وضعیت رسیدهایم و راه گذر از این شرایط چیست؟ این سوالی است که محمدصابر باغخانیپور در گفتوگو با صمت در پاسخ به آن ضمن اشاره به عامل تغییر اقلیم، بر نوع مدیریتی که پیش از این در حوزه آب حاکم بوده تاکید میکند و میگوید: مهمترین مشکل در بحث آب این است که تاکنون سعی شده به مدیریت مصارف در این بخش پرداخته شود، نه مدیریت منابع و حتی مدیریت منابع آن نیز برگرفته از مدیریت مصارف بوده است. بر همین مبنا شرایط کنونی رقم خورده است.

آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی صمت با محمدصابر باغخانیپور، پژوهشگر حوزه آب است.
عموما در بررسی وضعیت فعلی حوزه آب یکی از مسائل مطرح به سیاستگذاریها و نوع مدیریت گذشته بر این بخش مربوط میشود؛ بهاعتقاد شما چند درصد از مشکلات فعلی حوزه آب را میتوان به سیاستگذاری و عملکرد سیستم حاکم بر حوزه آب در گذشته نسبت داد؟
بهاعتقاد من بخش عمده مشکلی که اکنون در زمینه آب وجود دارد ناشی از سیاستگذاریها، راهبردها و مشخصا حکمرانیهای گذشته در این بخش است و اگر بهگونه دیگری عمل میشد، باوجود تغییر اقلیم ما درگیر چنین بحرانی نمیشدیم.
اکنون هر کدام از نهادهای درگیر، توپ وضعیت موجود را به زمین دیگری میاندازد؛ بهطور مثال بخش صنعت، از سیاستهای حوزه کشاورزی گلهمند است و شرایط کنونی را به عملکرد این بخش نسبت میدهد و متقابلا بخش کشاورزی خود را قربانی کمآبی ناشی از عملکرد بخشهای دیگر معرفی میکند و این زنجیره همچنان ادامه دارد. شما این تضاد را چگونه تشریح میکنید و سیاستگذاری در کدام حوزه را مسبب وضعیت موجود میدانید؟
آب موضوعی تکحوزهای نیست و نمیتوان با یافتن یک عامل برای وضعیت فعلی آن درصدد رفع مشکل از همان محل برآمد. مهمترین مشکل در بحث آب این است که تاکنون سعی شده به مدیریت مصارف در این بخش پرداخته شود، نه مدیریت منابع و حتی مدیریت منابع آن نیز برگرفته از مدیریت مصارف بوده است. یکی از ضعفهای اساسی در بخش مدیریت منابع این است که منابع قابلاتکایمان بهمنظور استفاده در حکمرانی آب بهطور کامل شناسایی نشده است. البته ممکن است وزارت نیرو نظر کارشناسی دیگری داشته باشد، اما من معتقدم چنین اتفاقی نیفتاده است.
حالا اگر به فرض اینکه ما اثرگذاری و کارآمدی مدیریت مصارف را نیز در حفظ منابع آبی بپذیریم، مسئله این است که در این بخش نیز مطلوب عمل نشده است. بهطور مثال بخش عظیمی از آب کشور در حوزه کشاورزی مصرف میشود، این در حالی است که ما میتوانیم با تغییر رویه در این بخش، کشاورزی پایدار و حفاظتی با حداکثر بهرهوری و حفظ منابع آبی داشته باشیم، اما متاسفانه براساس برآوردها بیش از نیمی از آب مصرفی این بخش در واقع هدررفت آب است.
دلیل این میزان هدررفت چیست؟
یکی از مهمترین دلایل هدررفت آب در بخش کشاورزی عدم مکانیزاسیون این بخش و توسعه نیافتن کشاورزی و آبیاری هوشمند است. بخش دیگر هدررفت آب در بخش کشاورزی از ناحیه هدررفت محصولات اتفاق میافتد؛ یعنی برای تولید محصول آب مصرف میشود، اما آن محصول بهدلایلی به مصرف نمیرسد و از بین میرود که در نگاه سطحی شاید میزان هدررفت آب از این محل چندان رقم چشمگیری نباشد، اما واقعیت خلاف این است. علاوه بر این مسائل بخش مهمی از هدررفت آب در بخش کشاورزی در مسیر انتقال اتفاق میافتد و شاهد این امر نیز اختلاف آماری است که در زمینه آب رهاشده از سدها و آب دریافتشده در بخش کشاورزی وجود دارد که دلیل این هدررفت کانالهای درجه ۲ و ۳ انتقال آب است.
برداشت من این است که خود شما نیز علیرغم اظهاراتتان مبنی بر تمرکز اشتباه بر مدیریت مصارف بهجای مدیریت منابع، بهنوعی وزن بخش مصرف را نسبت به بخش منابع در شکلگیری وضعیت کنونی بیشتر میدانید؛ آیا این برداشت درست است؟
خیر؛ من در حال اشاره به ضعفهای حوزه آب بودم که به موضوع هدررفت آب در بخش کشاورزی هم اشاره کردم، اما در بخشهای دیگر هم مشکلات مهمی وجود دارد؛ بهطور مثال یک اشکال مهم دیگر در بحث آب بیتوجهی به مسئله بازچرخانی آب است. میزان پساب کشور بهاندازهای است که بهطور قطع میتواند دستکم یکی از اقسام چندگانه مصرف آب را پوشش دهد، اما متاسفانه آنگونه که باید در این زمینه اقدام نشده و هنوز حتی یکپنجم از پساب کشور هم بهمنظور بهرهبرداری از آن در بخشهای دیگر تصفیه نمیشود.
در میان مسائل مربوط به آب، شاید آبخیزداری و عملکرد ضعیف دولتها در این بخش وجه اشتراک اظهارنظرهای کارشناسان حوزه است. شما در این باره چه رویکردی دارید؟
من معتقدم در موضوع ذخیره و نگهداشت آب که بحثی ذیل مدیریت منابع آب است، یکی از مهمترین مسائل آبخیزداری و شیوه عملکرد در این بخش است، اما در دهههای اخیر بهگونهای در این بخش عمل شده که انگار این مسئله محوریت چندانی در حکمرانی آب ندارد، این در حالی است که آبخیزداری در میانمدت و بهویژه در بلندمدت به تامین آب زیرزمینی و پر شدن آبخوانها کمک شایانی میکند و هدررفت بارشها در قالب تبخیرو سیل را کاهش میدهد. در نتیجه همین بیتوجهیهاست که اکنون برداشت از آبهای زیرزمینی در قالب حفر چاه غیرمجاز و... به میزان نگرانکنندهای رسیده است.
آنچه تاکنون بیان شد شیوه عملکرد در حکمرانی بوده و نتایجی که بهدنبال دااشته است؛ در وضعیتی که اکنون در حوزه آب شاهد هستیم تغییر اقلیم چه میزان تاثیر داشته است؟
بهطور قطع یکی از عوامل شکلگیری بحران آبی کنونی تغییر اقلیم بوده و نمیتوان نقش این مسئله را انکار کرد، زیرا با تغییر اقلیم توزیع و نوع بارش تغییر خواهد کرد، اما واقعیت این است که اگر مدیریتی مطلوبتر حاکم بود، حتی با تغییر اقلیم هم وضعی به وخامت فعلی را تجربه نمیکردیم.
نقش صنایع آببر را که گاهی در تیررس انتقادات کارشناسان حوزه آب قرار میگیرند در چالش آبی کشور چگونه تشریح میکنید؟
شکی نیست که ما در جانمایی برخی صنایع به موضوع آمایش سرزمین توجه چندانی نکردهایم و صنایعی آببر را در مکانهایی استقرار دادهایم که منابع کافی برای پوشش نیاز این صنایع را نداشتند و حالا به جایی رسیدهایم که دست به انتقال آب بینحوزهای زدهایم؛ اقدامی که طبق ملاحظات محیطزیستی چندان پذیرفتنی نیست.
اگر قرار باشد آب منتقل نشود بحران کمآبی یا حتی بیآبی برخی از شهرهای کشور را در شرایط غیرقابلسکونت قرار میدهد؛ با این وجود میتوانیم انتقال آب بینحوزهای را رد کنیم؟
مسئله این است که ما آخرین راهکار را بهعنوان نخستین راهکار در دستور کار قرار دادهایم. آیا در همان استانهایی که آب برخی نواحی به آنجا انتقال یافته، تمام پسابها بازچرخانی شده و مورد مصرف قرار گرفته و باز هم آب کم بوده است؟ خیر؛ اینگونه نیست، در حالی که بهتر است ابتدا راههای کمهزینهتری چون بازچرخانی آب را در دستور کار قرار دهیم و در صورت عدم کفایت میتوانیم به انتقال آب بینحوزهای نیز فکر کنیم، زیرا انتقال آب بینحوزهای اقدامی بیضرر نیست و اثرات زیستمحیطی نامطلوب آن در آینده به مشکلات فعلی افزوده خواهد شد.
میخواهم در سوال پایانی به نوع دیپلماسی آب در کشور و پیامدهای آن بپردازیم. چقدر کوتاهی و عملکرد ضعیف در این بخش ما را از حقوقمان در حوزه آب محروم ساخته است.
یکی از مسائلی که در برخی از مناطق کشور بحرانهای محیطزیستی چون گردوغبار و کمبود آب را بهدنبال داشته همین قطع جریان آب ازسوی کشورهایی است که در بالادست ما قرار دارند و حوضه آبخیز مشترک با آنها داریم. نمونه بارز این مسئله چالشی است که با افغانستان در زمینه هامون داریم. یا در ترکیه اکنون پروژههای عظیم آبی و سدسازی در حال اجراست که سبب نرسیدن آب به عراق و سوریه میشود و در نهایت نیز هورالعظیم تشنه میماند. با این وجود در دیپلماسی آب به حدی ضعیف عمل کردهایم که حالا عراق بهجای اینکه ترکیه را مورد بازخواست قرار دهد، ایران را زیرسوال میبرد.
فعال شدن دیپلماسی برای جریانیابی آب در کدام بخش درحالحاضر ضرورت بیشتری نسبت به دیگر بخشها دارد و میتواند دستاورد ملموستری را برای ما رقم بزند؟
حقابه ما از کشورهای دیگر در جای جای ایران دارای اهمیت است و نمیتوان در این زمینه اولویتبندی خاصی در نظر گرفت؛ با این حال اگر قرار باشد از جایی بهصورت جدی وارد شویم بهاعتقاد من باید وزارت خارجه، وزارت نیرو و سازمان محیطزیست با همافزایی در ابتدای امر سراغ ترکیه بروند. این کشور پیش از این پروژه گاپ را در حوزه سدسازی به اجرا رسانده بود و حالا پروژه داپ را در دست اجرا دارد که حوضه آبخیزداری ارس مشمول آن میشود و با اجرای آن ممکن است در آینده دشتهای حاصلخیز اردبیل هم گرفتار کمآبی و بحران شوند.
سخن پایانی
آب شریان اصلی زندگی جهان هستی است و عدم دسترسی به آن در بهترین حالت بقا را تا چند یا چندین ساعت برقرار نگه میدارد و بعد از آن نیستی است. بر این مبنا حفظ و پایداری ذخیره این مایه حیات وظیفه و الزامی است که نوع بشر را گریزی از آن نیست. با این حال بهنظر میرسد در ایران به این الزام توجه چندانی نشده، زیرا چند سالی است که کمبود آب دامنگیر این سرزمین شده و در سالهای اخیر نیز با گذر از شرایط کمبود، به بحران رسیدهایم. در حالی که بهعقیده کارشناسان میتوانستیم با حکمرانی مطلوبتر و اصلاح رویکردهای نامناسب در مدیریت آب از ایجاد وضعیت کنونی جلوگیری کنیم. البته این کارشناسان تاکید دارند همین حالا هم باید برای جلوگیری از وضعیتی بغرنجتر اصلاح حکمرانی آب را در دستور کار قرار دهیم و در نخستین گام به تقویت دیپلماسی آب بپردازیم و برای دریافت حقابههایمان از کشورهای اطراف اقدام کنیم.