-
کارشناس حوزه صنعت در گفت‌وگو با صمت تاکید کرد:

آسیا در مسیر بازآفرینی نظم جهانی است

کشورهای شرق آسیا، به‌ویژه در دهه‌های اخیر، با اتخاذ راهبردهای صنعتی پایدار و هوشمندانه، توانسته‌اند تحولات چشمگیری را در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی تجربه کنند این راهبردها نه‌تنها به رشد اقتصادی این کشورها کمک کرده، بلکه به ایجاد یک مدل توسعه پایدار نیز منجر شده که می‌تواند برای کشورهای دیگر، از جمله ایران، الگو قرار گیرد. برای بهره‌برداری از این تجربیات، ایران باید به تجدیدنظر در سیاست‌ها و برنامه‌های اقتصادی خود بپردازد و رویکردی جامع و پایدار اتخاذ کند. و البته این در حالی است که ایران با موانع جدی در سیاست‌های اقتصادی خود مواجه است. صمت درباره وضعیت آسیا، قاره‌ای کهن که نقش مهمی در نظم جدید جهانی خواهد داشت و مواجهه ایران با تحولات و تعاملات جهانی با علی میرزایی‌سیسان، پژوهشگر و صاحب‌نظر حوزه صنعت گفت‌وگویی داشته که در ادامه می‌خوانید.

آسیا در مسیر بازآفرینی نظم جهانی است

در میانه دگرگونی‌های عمیق در ساختار اقتصادی و ژئوپلتیک جهان، قاره کهن آسیا در حال عبور از مرحله‌ای سرنوشت‌ساز است. چه ارزیابی از این موضوع دارید؟

قاره آسیا که همواره نقشی کلیدی در اقتصاد جهانی ایفا کرده، اکنون شاهد بازتعریف جایگاه خود و ترسیم نقشه‌ای نوین برای آینده است. نمود بارز این تحولات را می‌توان در نزدیکی دوباره سه قدرت بزرگ شرق آسیا، چین، ژاپن و کره جنوبی، مشاهده کرد؛ کشورهایی که با کنار گذاشتن برخی اختلافات دیرینه، در پی یافتن راهکارهایی مشترک برای مقابله با فشارهای خارجی، به‌ویژه سیاست‌های تجاری تهاجمی ایالات‌متحده هستند. در واپسین روزهای مارس ۲۰۲۵، مقامات ارشد اقتصادی چین، ژاپن و کره جنوبی پس از ۵ سال وقفه، در سئول گرد هم آمدند تا درباره آینده همکاری‌های اقتصاد آزاد منطقه‌ای گفت‌وگو کنند. تهدید تعرفه‌های جدید امریکا، به‌ویژه در حوزه خودرو، این سه بازیگر اصلی را به تسریع مذاکرات توافق تجارت آزاد سه‌جانبه و اجرای کامل مشارکت جامع اقتصادی منطقه‌ای واداشت؛ توافقی که از حیث جمعیت و تولید ناخالص داخلی، بزرگ‌ترین پیمان تجاری جهان به‌شمار می‌رود. بیانیه مشترک این نشست، بر ایجاد فضای باثبات و قابل پیش‌بینی برای تجارت و سرمایه‌گذاری و واکنش هماهنگ به چالش‌های اقتصادی جهانی تاکید داشت. درحالی‌که رسانه‌های رسمی چین این نشست را نماد اتحاد در برابر تعرفه‌های امریکا دانستند، مقامات کره جنوبی با نگاهی محتاطانه‌تر، بر استمرار همکاری و گفت‌وگو تاکید کردند.

با وجود این فضای تازه، مسیر همگرایی اقتصادی میان این سه کشور همچنان با چالش‌هایی جدی روبه‌رو است. اختلافات تاریخی و مناقشات ارضی بارها روند مذاکرات تجارت آزاد را متوقف ساخته است؛ از جمله محدودیت‌های صادراتی ژاپن علیه کره جنوبی و اقدامات متقابل چین در واکنش به تنش‌های امنیتی. با این حال، سایه سنگین حمایت‌گرایی امریکا، سه کشور را ناگزیر به اتخاذ رویکردی عمل‌گرایانه و جست‌وجوی منافع مشترک سوق داده است.

در واقع در تحلیل تنش‌های اقتصادی و صنعتی بین‌المللی، ارزیابی داده‌های واقعی و آماری به مراتب معتبرتر از تکیه بر تیترهای رسانه‌ای است؛ به‌ویژه آنکه جریان غالب رسانه‌ای عمدتا در اختیار غرب قرار دارد. درک واقعیت‌های ژرف این عرصه، امروز بیش از هر زمان دیگری در گرو شناخت نقش چین است؛ کشوری که نه‌تنها قدرت بلامنازع تولید و سرمایه‌گذاری صنعتی را در اختیار دارد، بلکه سلطه‌ای بی‌رقیب بر منابع کلیدی و مواد اولیه حیاتی، به‌ویژه عناصر کمیاب خاکی، یافته است.

درحالی‌که ترامپ عمدتا به دادوبیداد رسانه‌ای برای موضع‌گیری‌های سیاسی خود روی آورده است، چین با اقدامات هدفمند و عملی، و بدون هیجان معادلات جهانی را دگرگون کرده است. نمونه بارز این رویکرد، اعمال محدودیت‌های جدید بر صادرات عناصر کمیاب خاکی از سمت چین به غرب در واکنش به دور اخیر تعرفه‌های امریکا است. در ۴ آوریل ۲۰۲۵، دولت چین صادرات هفت عنصر راهبردی را منوط به دریافت مجوز ویژه کرد؛ اقدامی که هرچند کمتر در رسانه‌های غربی بازتاب یافت، اما به‌سرعت زنجیره‌های تامین جهانی را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد. این عناصر که شاید نامشان برای عموم ناآشنا باشد، برای فناوری‌های پیشرفته حیاتی هستند؛ از صنایع دفاعی و هوافضا تا خودروهای برقی و هوشمند انرژی‌های تجدیدپذیر، تلفن‌های هوشمند و تجهیزات پزشکی، همگی به این مواد وابسته‌اند. وابستگی ایالات‌متحده در این حوزه چشمگیر است: حدود ۷۰ تا ۹۸ درصد واردات عناصر کمیاب امریکا از چین تامین می‌شود و چین حدود ۷۰ درصد استخراج و ۹۰ درصد فرآوری جهانی این عناصر را در اختیار دارد. هرگونه اختلال در صادرات، به سرعت موجب کمبود و تأخیر در تولید صنایع پیشرفته در سراسر جهان می‌شود.

مقررات جدید، صادرکنندگان چینی را ملزم به دریافت مجوزهای خاص کرده و این موضوع باعث توقف عمده ارسال محموله‌ها تا زمان صدور مجوز شده، فرآیندی که ممکن است هفته‌ها یا حتی ماه‌ها به طول انجامد. این اقدام، واکنشی مهم و مستقیم به افزایش تعرفه‌های امریکا تلقی می‌شود و نقطه عطفی در تشدید جنگ تجاری کنونی به شمار می‌آید. برخلاف تهدیدهای گذشته، این‌بار محدودیت‌ها به‌صورت فراگیر و جهانی اجرا می‌شود و نه‌تنها امریکا، بلکه اروپا و سایر اقتصادهای بزرگ را نیز دربر گرفته است.

صنایع اروپایی که به‌شدت به عناصر کمیاب چینی وابسته‌اند، اکنون با خطر کمبود منابع و افزایش هزینه‌ها مواجه هستند. پرسش اصلی برای اروپا دیگر این نیست که آیا می‌تواند چین را به عقب‌نشینی وادارد، بلکه این است که آیا توانایی لازم برای تامین زنجیره‌های تامین خود را در این فضای ژئوپلتیک متغیر دارد یا خیر. پیامدهای راهبردی این تحولات می‌تواند بسیار عمیق است.

برای امریکا، این محدودیت‌ها تهدیدی جدی برای صنایع کلیدی از جمله دفاعی و انرژی پاک به‌شمار می‌رود و می‌تواند موجب نوسانات بازار و تأخیر در تولید شود. با شدت گرفتن جنگ تجاری بین چین و امریکا، تسلط چین بر عناصر کمیاب خاکی و زنجیره تامین جهانی به عاملی تعیین‌کننده برتری صنعتی بدل شده است؛ عاملی که می‌تواند برای سال‌ها چشم‌انداز فناوری و امنیت جهانی را دگرگون سازد. افزون بر این، هم‌افزایی قدرت صنعتی چین با توان فناورانه کره جنوبی و ژاپن و بازار گسترده آسیا، برتری راهبردی آسیا در برابر امریکا را در این منازعه تجاری تقویت کرده است.

درحال‌حاضر ما شاهد طلوع قدرت‌های نوظهور آسیایی هستیم که به‌ویژه در قرن حاضر عرض‌اندام می‌کنند. این وضعیت چه تاثیری بر تعاملات جهانی دارد؟

فراتر از تنش امریکا و چین و تحولات شمال‌شرق آسیا، سایر اقتصادهای منطقه نیز با شتابی چشمگیر در حال رشد و تحول هستند. هند، با سرعتی بی‌سابقه در مسیر تبدیل شدن به سومین اقتصاد بزرگ جهان تا سال ۲۰۲۷ پیش می‌رود. این جهش عمدتا مرهون توسعه بخش تولید، افزایش صادرات خدمات و رشد اقتصاد تولید محور خود است. تایوان نیز به‌عنوان قطب جهانی تولید نیمه‌هادی‌ها و فناوری‌های پیشرفته، جایگاه خود را تثبیت کرده است. پیش‌بینی می‌شود ارزش صنعت نیمه‌هادی این جزیره تا آخر سال ۲۰۲۵، رشدی چشمگیر داشته باشد؛ رشدی که عمدتا ناشی از تقاضای فزاینده برای هوش مصنوعی و محاسبات پیشرفته تکنولوژی‌های جدید است. ویتنام نیز با تکیه بر زیرساخت‌های تولیدی قوی و جذب سرمایه‌گذاری خارجی، در زمره سریع‌ترین اقتصادهای رو به رشد آسیا قرار گرفته است. انتظار می‌رود نرخ رشد تولید ناخالص داخلی این کشور را افزایش قابل‌توجهی بدهد و ویتنام را در میان اقتصادهای آسه‌آن به جایگاهی ممتاز برساند.

در صورت تحقق توافق تجارت آزاد سه‌جانبه میان چین، ژاپن و کره جنوبی، پیامدهای آن برای ساختار اقتصاد جهانی به‌ویژه برای ایالات‌متحده و سایر کشورهای آسیایی بسیار قابل‌توجه خواهد بود. امریکا که سال‌ها بازار اصلی صادرات این سه کشور بوده، اکنون با کاهش جذابیت بازار روبه‌روست. چنین توافقی نه‌تنها پیوندهای اقتصادی درون‌قاره‌ای را تقویت می‌کند، بلکه نقش امریکا در تعیین قواعد تجارت جهانی را به چالش می‌کشد. از سوی دیگر، هم‌افزایی فناوری و ظرفیت‌های تولیدی این سه کشور، به‌ویژه در حوزه‌های نیمه‌هادی، باتری و خودروهای نسل جدید، می‌تواند جایگاه آنها را در صنایع کلیدی از جمله خودروسازی جهان تثبیت کند و رقیبی ویرانگر برای شرکت‌های غربی پدید آورد. بازتاب این تحولات تنها به شرق آسیا محدود نمی‌شود. در جنوب‌شرقی آسیا، کشورهایی که تا پیش از این عمدتا پیرو چین بودند، اکنون در واکنش به تغییر رویکرد امریکا، راهبردهای خود را مخفیانه بازنگری می‌کنند و بیشتر به چین متمایل می‌شوند. فاصله گرفتن دولت ترامپ از چندجانبه‌گرایی و تاکید بر توافقات دوجانبه، فضای تازه‌ای برای چین ایجاد کرده تا با سرمایه‌گذاری و گسترش همکاری‌های منطقه‌ای، جای خالی امریکا را پر کند. کشورهای آسه‌آن، نگران گرفتار شدن در رقابت میان دو ابرقدرت، به ابتکارات تحت رهبری چین روی آورده‌اند.

در غرب آسیا نیز احتمال رفع تحریم‌ها علیه ایران و تمایل کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس به اصلاحات اجتماعی و فناورانه، چشم‌اندازهای جدیدی را رقم زده است. رفع تحریم‌ها نه‌تنها اقتصاد ایران را تقویت می‌کند، بلکه می‌تواند با کاهش نرخ نفت و اجرای پروژه‌های زیرساختی عظیم، معادلات اقتصادی منطقه غرب آسیا را دگرگون کند.

در همین حال، طرح‌های بلندپروازانه عربستان و امارات برای توسعه فناوری و همکاری با چین، نشانه‌ای از حرکت به سوی نظم جدید منطقه‌ای است. جنوب آسیا نیز با انقلاب صنعتی و پذیرش فناوری‌های نوین، در حال بازتعریف جایگاه خود در اقتصاد جهانی است.

به‌طور کلی وضعیت قاره آسیا را در تغییر و تحولات بزرگی که شاهد آن هستیم، چگونه می‌دانید و چه پیش‌بینی برای آینده این قاره دارید؟

آسیا در مسیر بازآفرینی نظم جهانی است. در نهایت، احتمال تحقق توافق تجارت آزاد میان ژاپن، چین و کره جنوبی می‌تواند نقطه عطفی در ساختار تجارت بین‌الملل باشد و توازن قدرت اقتصادی را به‌طور بنیادین تغییر دهد. این سه اقتصاد بزرگ، با تکیه بر بازار عظیم، توانمندی فناورانه و ظرفیت‌های تولیدی خود، قادرند معادلات سنتی اقتصاد جهانی را بازنویسی کنند. تحقق چنین توافقی، نه‌تنها پیوندهای اقتصادی و صنعتی منطقه را تقویت می‌کند، بلکه می‌تواند جریان تجارت را از ایالات‌متحده منحرف و نقش آن کشور را در زنجیره تامین آسیا کاهش دهد. هم‌افزایی فناوری و قدرت صنعتی این سه کشور، به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند خودروسازی و فناوری‌های نوین، چالشی جدی برای صنایع امریکا ایجاد خواهد کرد. اتخاذ سیاست‌های هماهنگ و منطقه‌ای نیز می‌تواند کارآمدی ابزارهای تعرفه‌ای و سیاست‌های تجاری غیرقابل پیش‌بینی امریکا را کاهش دهد و حتی بنیان اتحادهای سنتی تحت رهبری واشنگتن را متزلزل سازد.

در این میان، سیاست‌های اخیر دولت ترامپ در قبال چین بیشتر به یک قمار اقتصادی شباهت دارد تا راهبردی مبتنی بر آینده‌نگری. احتمال رویارویی نظامی بین چین و امریکا بسیار زیاد است ولی تا کنون چین درایت کرده است و امریکا ریسک تجاری. ولیکن فشارهای اقتصادی و اقدامات قهری امریکا، قواعد همکاری در تجارت فناوری را دگرگون ساخته و مرزهای سنتی را جابه‌جا کرده است. امروز آسیا از شرق تا غرب، در حال ایفای نقشی محوری در شکل‌دهی به نظم نوین اقتصاد جهانی است و افق‌های تازه‌ای را پیش روی جهان گشوده است. لحن چین نسبت به ایالات‌متحده امریکا روزبه‌روز قاطع‌تر و چالش‌برانگیزتر شده و به‌طور مستقیم اقدامات تجاری و اظهارات اخیر امریکا را به‌شدت به چالش می‌کشد. معاون رئیس‌جمهور چین با اشاره به تاریخ پنج‌هزار ساله این کشور، بر پایداری و توانایی ملت چین برای مقاومت در برابر فشارهای خارجی تاکید کرد. رهبران چین تصریح کردند که این کشور می‌تواند بدون وابستگی به ایالات‌متحده، به‌راحتی به بقای خود ادامه داده و پیشرفت نماید. و این انعکاسی از روحیه و غرور آسیایی است. در نهایت، عقلانیت و درایت آسیا و حرکت آن به سوی فرصت‌های نوین، بیش از هر زمان دیگری تقویت شده است. همگرایی اقتصادی کشورهای آسیایی، فشارهای بیرونی و فرصت‌های فناورانه، این قاره را به عرصه‌ای پر امید ولی پرچالش وارد کرده است. همکاری عمیق میان چین، ژاپن و کره جنوبی که زمانی دور از ذهن بود، اکنون به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر اقتصادی برای این‌کشورها بدل شده است. از هندِ در حال شکوفایی تا تایوانِ پیشتاز در فناوری و ویتنامِ در حال جهش تولیدی، آسیا گام در عصری تازه نهاده است. کاهش تنش میان کشورهای عربی و ایران عصری که سرشار از فرصت‌ها را در غرب آسیا به‌وجود آورده است.

بدون تردید، ظرفیت این قاره کهن برای سازگاری و نوسازی، خطوط اصلی اقتصاد جهانی قرن بیست‌ویکم را ترسیم خواهد کرد. البته باید دقت داشت که ریسک رویارویی نظامی بین امریکا و ایران هنوز از بین نرفته. حتی اگر توافقی صورت بگیرد، هنوز چالش‌های متنوع راهبردی ایران در عصر تحولات صنعتی جهان و آسیا همچنان ادامه دارد. ایران نباید هیجانی بشود و توهم رفع یک‌شبه چالش‌ها را آرزو کند. ایران همچنان با چالش‌های ساختاری عمیقی در مسیر توسعه روبه‌روست؛ فقدان راهبرد منسجم و بلندمدت در حوزه صنعت و اقتصاد، همراه با کمبود هوشیاری راهبردی در میان تصمیم‌گیران کشور، می‌تواند به از دست رفتن فرصت‌های ارزشمند و غیرقابل‌جبران منجر شود.

در شرایطی که کشورهای شرق آسیا به پیشرفت‌های چشمگیری دست یافته‌اند و ایران همچنان در این مسیر با موانع جدی مواجه است. ارزیابی شما از سیاست‌های اقتصادی کشور چیست؟

در شرایطی که کشورهای شرق آسیا با تدوین و اجرای راهبردهای صنعتی پایدار به پیشرفت‌های چشمگیری در شاخص رقابت‌پذیری صنعتی دست یافته‌اند، ایران همچنان در این مسیر با موانع جدی مواجه است. سیاست‌های اقتصادی کشور عمدتاً بر رویکردهای کوتاه‌مدت استوار بوده که به دلیل عدم هماهنگی با نیازهای واقعی بنگاه‌های صنعتی، سطح رقابت‌پذیری ملی را به‌طور فزاینده‌ای کاهش داده است.

این وضعیت، ضرورت درایت و هوشیاری استراتژیک در حکمرانی اقتصادی را بیش‌ازپیش آشکار می‌سازد، به‌ویژه در عصری که تحولات سریع و گسترده در منطقه آسیا، موازنه قدرت اقتصادی جهان را به شکل بنیادین دگرگون کرده است. بهره‌گیری هدفمند از تجربیات موفق کشورهای شرق آسیا در زمینه استفاده از فناوری‌های نوین، توسعه نوآوری و گسترش اقتصاد تولید محور، می‌تواند راهگشای ایران در این مسیر پرچالش باشد. یک دگردیسی اساسی در پارادایم حاکمیتی کشور در حوزه سیاست‌گذاری اقتصادی-صنعتی و نحوه تعامل انعطاف‌پذیر با نظام در حال تحول بین‌الملل، پیش‌شرط ضروری برای غلبه بر چالش‌های راهبردی کنونی و دستیابی به جایگاه شایسته در اقتصاد و صنعت منطقه‌ای، آسیایی و جهانی است.

مهم آن است که در معادلات تحولات جهانی و آسیایی، جایگاه ایران را خوب بشناسیم و خود جایگاه بعدی را ترسیم کنیم، نه آن‌که چشم‌انتظار باشیم تا دیگران برای ما موقعیت و منزلتی رقم بزنند. شایسته است با تدبیر و دوراندیشی، جایگاهی درخور شأن ایران ترسیم کنیم؛ اما تحقق این مهم نیازمند مطالعات راهبردی عمیقی است، مطالعاتی که تاکنون در کشور ما کمتر موردتوجه و علاقه قرار گرفته است. به زبان ساده، منزلت جهانی بدون زحمت به‌دست نمی‌آید حتی در دوره پسا تحریم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین