سازگاری با کمآبی با روشهای گذشته ممکن نیست
محسن موسوی خوانساری کارشناس حوزه آب
کشور ایران، کشوری خشک و نیمهخشک است و میزان بارندگی آن بهطورمتوسط حدود یکسوم میانگین جهانی است، در حالیکه میزان تبخیر آن بهطورمتوسط 3برابر میانگین جهانی است، اما در حالیکه ۶۰ درصد از مساحت ایران را حوضه آبریز فلات مرکزی ـ شامل شهرها و دشتهای بزرگ ـ تشکیل میدهد، میزان بارش در این منطقه تنها یکچهارم متوسط جهانی است؛ یعنی بارش در این منطقه بسیار پایین و شرایط آن بسیار ویژه است.
سوال قابلطرح این است که آیا اقدامات سازگاری و سیاستهای مشابه میتواند کمککننده شرایط بحرانی کنونی باشد؟ پاسخ منفی است؛ چراکه با افزایش تعداد چاهها، گسترش سطح زیرکشت و همچنین افزایش دما ناشی از تغییر اقلیم، شرایط بسیار نامساعدی در کشور ایران، بهویژه در حوضه آبریز فلات مرکزی، بهوجود آمده است.
اتفاق ناگوارتری که رخ داده، هجوم به منابع آب زیرزمینی طی چند دهه اخیر است؛ بهطوریکه منابع آب زیرزمینی تجدیدپذیر تمام شده و حتی نیمی از منابع آب تجدیدناپذیر که متعلق به نسلهای آینده است ـ حدود ۱۵۰میلیارد مترمکعب ـ نیز از بین رفته است.
بنابراین امروز یک وضعیت کاملا نامتعادل از نظر منابع و مصارف آب بر کشور حاکم است. منابع آبی پاسخگوی نیازها نیستند، سطح زیرکشت افزایش یافته، جمعیت بالا رفته و توقعات مردم نیز افزایش یافته است.
بنابراین، باید چارهای فوری اندیشیده شود.
نکته اصلی این است که آیا میتوان با روشهای معمول سازگاری با کمآبی، به این بحران پاسخ داد؟ باز هم پاسخ منفی است. باید به سند امنیت غذایی مراجعه کنیم. در این سند که در دولت شهید رئیسی تصویب شده و یک سند دانشبنیان است، آمده است که باید میزان مصرف آب در بخش کشاورزی به ۵۰ میلیارد مترمکعب کاهش یابد؛ یعنی باید حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد از مصرف آب کاسته شود. این اقدام میتواند کشور را نجات دهد، بهشرط آنکه همزمان بهرهوری نیز افزایش یابد.
در نتیجه، پاسخ این است که کاهش شدید در مصرف آب ضرورتی قطعی است. آیا روشهای معمول مانند آبیاری تحتفشار یا سیستمهای نوین آبیاری پاسخگو هستند؟ مجدد پاسخ منفی است. این مسیر نیازمند یک «ریاضت آبی» است؛ یعنی ما باید یک سیاست ریاضت آبی را در یک بازه زمانی بلندمدت، برای مثال دهساله، در پیش بگیریم. ریاضت آبی بهمعنای بازنگری شدید در همه مصارف آب است. شاید روشهای نوین آبیاری بخشی از این راهحل باشد، اما تمام راه نیست.
در سند امنیت غذایی، ۲۱ مورد بهعنوان اقدامات اصلی ذکر شده است که باید اجرایی شود. برای مثال، در این سند آمده که برای رسیدن به مصرف ۵۰ میلیارد مترمکعبی، باید سطح گلخانههای کشور 5برابر شود؛ یعنی حدود ۱۵۰هزار هکتار گلخانه باید ایجاد شود تا محصولاتی که در فضای باز تولید میشوند، به گلخانهها منتقل شوند یا در حوزه تولید آبزیان آمده است که تولید باید 2برابر شود؛ یعنی استفاده بیشتر از دریا در راستای اقتصاد مقاومتی و تغییر الگوی غذایی مردم، بهگونهای که فقط گوشت قرمز مصرف نکنند، زیرا گوشت قرمز مصرف آب بسیار بالایی دارد، در حالیکه آبزیان، مصرف آب ندارند.
تمام این موارد در سند امنیت غذایی ذکر شده است و برای هریک باید آییننامه اجرایی تدوین شود و دولت آنها را اجرا کند. اما متاسفانه پس از تصویب این سند در دولت پیشین، هنوز نه دبیرخانهای برای آن ایجاد شده است و نه آییننامههای اجرایی آن تدوین شدهاند.
ما باید بهسمت سیاست ریاضت آبی حرکت کنیم. سازگاری با کمآبی با روشهای گذشته یا حتی طرح تعادلبخشی پاسخگو نیست. ریاضت آبی تنها از طریق اجرای سند امنیت غذایی ـ که در شورایعالی انقلاب فرهنگی تصویب شده است ـ ممکن خواهد بود. اجرای این سند نیز نیازمند تشکیل دبیرخانه و تدوین آییننامههای اجرایی مرتبط است.
در شرایط فعلی، حوضههای آبریز کشور شرایط بسیار وخیمی دارند، بهطوریکه افت سطح آبهای زیرزمینی باعث فرونشست زمین در بسیاری از مناطق شده است. این فرونشستها که در استانهایی نظیر اصفهان، تهران، یزد و کرمان بهوضوح مشاهده میشود، نهتنها زیرساختها را تهدید میکند، بلکه جان و امنیت مردم را نیز بهخطر میاندازد. علاوه بر این، شور شدن منابع آبی باقیمانده نیز، کشاورزی را با چالشهای جدیتری مواجه ساخته است. بنابراین، موضوع مدیریت مصرف آب، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه ضرورتی فوری و حیاتی برای حفظ حیات در سرزمین ایران است.