مدیریت اقتصاد زیر سایه سیاست
یحیی آلاسحاق ـ رئیس اتاق مشترک ایران و عراق
در یک نگاه اولیه اقتصاد ما با چالشهای مشخصی روبهرو است؛ از جمله این چالشها نامناسب بودن وضعیت معیشت مردم و کاهش قدرت خرید بهویژه طبقات متوسط به پایین، حدود ۶۰ درصد مردم درآمدشان با هزینه زندگی همخوانی ندارد و این موضوع مورد اذعان رئیسجمهور و سایر مقامات است.
مسئله بیکاری و اشتغال، وضعیت نظام بانکی، وضعیت کسری بودجه، عدمهمخوانی درآمدها و هزینههای دولت با یکدیگر، محیطزیست، مسئله روابط تجاری با کشورهای دیگر، تورم، فساد حاکم بر اقتصاد و حجم سنگین نقدینگی است.
این چالشها برای همه معلوم است و میتوان فهرستی از آنها تهیه کرد، یک سلسله از این چالشها مزمن است و برخی از آنها به پیشینه تاریخی برمیگردد و نتیجه سیاستها و تدبیر ماست و برخی نیز تحتتاثیر عوامل داخلی و خارجی است.
نقاط قوت اقتصاد ما شامل آوردههای اقتصادی نسبت به کشورهای همسایه، جوان بودن کشور، منابعطبیعی بالای کشور، ذخایر نفت و گاز، موقعیت ژئوپلتیک و تابآوری اقتصادی در قبال تحریمها است.
اقتصاد و بازیگران ناوارد
بازیگران موثر این موضوع، یکسری عناصر خارجی هستند و تهدید و تحریم و جنگ اقتصادی را رقم زدند و برخی از امور نیز مرتبط با نظامات داخلی شامل تدبیر و مدیریت و سیاستهای اجرایی و سوءرفتارها است که اجازه نمیدهند شرایط اقتصاد بهثبات برسند؛ زیرا بقا و حیاتشان وابسته به این آشفتهبازار است.
اگر نظام ارزی سامان پیدا کند، آنها نمیتوانند سوءاستفاده کنند. ما یکسری جریانات بازدارنده و سوءاستفادهکننده داریم. آنچه از بیرون بر چالشهای ما افزوده است، بیش از ۳۰درصد نیست و ۷۰ درصد مرتبط به روابط و مدیریت و الگوی اقتصادی و نظام تدبیر اقتصادی است.
حال خوب اقتصاد ممکن است
سوالی که مطرح میشود، این است که آیا در این وضعیت ما ناگزیر به ادامه مسیر بههمین ترتیب هستیم یا امکان بهتر شدن آن وجود دارد؟ طبیعتا در این چهل و چند سال باتوجه به شرایط خاص جنگ تحمیلی و... داستان تحریم همواره بوده است و ما با امکانات بسیار ضعیفتر و تهدیدات شدیدتر بهویژه در زمان جنگ ایستادگی کردیم و فشار اقتصادی بهاندازه امروز به جامعه وارد نشده بود.
در شرایط خاص نظام مدیریتی، الگوهایی را داریم که بهتر از وضع موجود از عهده اداره امور برآمدهاند. وضعیت فعلی نشاندهنده این است که ما از تجربه گذشته استفاده نکردهایم و ریشه این موارد در این است که اقتصاد زیر سایه مسائل سیاسی مدیریت شده است و این اقتصاد، سیاستزده بوده و هست. برای سامان دادن به وضع موجود، باید ابتدا اقتصاد را با شاخصهای اقتصادی نگریست و اقتصاد نیاز به وحدت و انسجام و فرماندهی منسجم دارد تا زمانی که وحدت رویه در این زمینه اتفاق نیفتد و نیروها همجهت نباشند، نهضت اتلاف سرمایه و انرژی و توان خواهد بود. این نوع مسائل اولیه اگر حل شود، مشکلات اقتصادی نیز حل خواهد شد.