پیچیدهترین مشکل اقتصادی
مهسا مستشارنظامی کارشناس اقتصادی
تقریبا ۴۰ سال پیش بود که گروه کوچکی از دانشمندان و سیاستگذاران متوجه شدند که رشد اقتصادی، اکوسیستم شکننده سیاره ما را تهدید میکند. برای نخستینبار در شهر استکهلم در سال ۱۹۷۲ کنفرانس سازمان ملل متحد درباره زیست انسانی (UNCHE) برگزار شد. ابتدا نگرانی از این بود که مواد معدنی یا سنگهای معدنی تمام میشوند و کمبود ناشی از آن فعالیتهای اقتصادی را تحتتاثیر قرار میدهد. آنچه در سال ۱۹۷۲ موردتوجه قرار نگرفت، این بود که کمبود مواد معدنی محدودیت واقعی ما نیست، بلکه عملکرد اکوسیستم زمین، تنوع زیستی و توانایی جو برای جذب گازهای گلخانهای که از سوختهای فسیلی و سایر فرآیندهای کشاورزی و صنعتی ایجاد میشود، محدودیت اصلی ماست. در جهان هرگز هیچ مشکلی اقتصادی به پیچیدگی تغییرات اقلیمی وجود نداشته است. سختترین سیاست عمومی بشر تاکنون این موضوع بوده، چراکه اولا این یک بحران کاملا جهانی است، با تهدیدهایی گوناگون که به نسلهای بعد نیز منتقل میشود. دوم اینکه چالش بزرگ، همراه کردن جهان برای انجام اقدامات اصلاحی است؛ چالش با کشورهایی که برخی ثروتمند هستند و برخی فقیر، با علایق و اختلافنظرهای شدید. سوم، نسلهای مختلف را در برمیگیرد. چهارم، این انتشار بهدلیل هسته اصلی اقتصاد مدرن رخ داده است. پنجم، این رخداد یک بحران کند است. ششم، راهحل آن ذاتا پیچیده است و لابیهای زیادی در اقتصاد مدرن مانع آن میشود. تغییرات اقلیمی بهدلیل افزایش دما در سطح جهانی رخ داده است.
افزایش دما تا پایان قرن میتواند به ۴ تا ۷ درجه سانتیگراد بالاتر از زمان صنعتی شدن برسد. اما این افزایش دما چه اثراتی خواهد داشت. اگر این افزایش دما بیش از ۴ درجه باشد، یخچالها ناپدید میشوند، رطوبت خاک بهدلیل تبخیر آب آن از بین میرود، بارندگی در مناطق خشک کاهش مییابد و در مناطق گرمسیری موجهای گرمای عظیم، خشکسالی، سیل و توفانهای شدید افزایش مییابد. اگر دمای هوا ۵ درجه یا بیشتر افزایش یابد، آب دریاها، شهرهای بزرگ ساحلی مانند لندن، شانگهای، نیویورک، توکیو و هنگکنگ را با تهدید جدی مواجه خواهد کرد.
در هر صورت این تغییرات در حال رخ دادن است و در سالهای اخیر با افزایش دمای تابستانها آن را بهصورت کاملا ملموسی تجربه کردهایم. از اینرو باید به راههای سازگاری با این تغییرات و راههای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، هردو با هم بیندیشیم. حدود سهچهارم از افزایش تشعشعی گازهای گلخانهای انسانی ناشی از co2 است که یکی از موارد آن از سوختهای فسیلی نشأت میگیرد. دومین مورد که به انتشار گاززco2 میانجامد، تغییر کاربری زمین و جنگلزدایی است. اولویت سوم کاهش انتشار ch4است که از چند فرآیند کشاورزی و غیرکشاورزی ناشی میشود. اولویت چهارم نیز کاهش انتشارno2است.
در حقیقت تا سال ۲۰۵۰ باید انتشار گازهای گلخانهای را بیش از ۵۰ درصد سطح امروزی کاهش دهیم که بزرگترین مانع بر سر این راه کشورهایی هستند که لابی قدرتمندی در اقتصاد مبتنی بر سوختهای فسیلی دارند؛ مانند ایالاتمتحده، کانادا، چین، روسیه و اقتصادهای خلیجفارس. مواضع آنها سیاستهای داخلی این کشورها را نشان میدهد که مانع بزرگی بر سر راه دنیای کمکربن است. کربنزدایی برای کاهش شدید co2 بهازای هر دلار از تولید ناخالص داخلی دنیا و باقی ماندن در محدوده ۲ درجه سانتیگراد و کمتر ضروری است. از آنجا که بیشترین انتشار این گاز از سوختن سوختهای فسیلی ایجاد میشود، تمرکز بر تکنولوژهایی که از سوختهای تجدیدپذیر برای فرآیندهای خود استفاده میکنند و بالا بردن بهرهوری انرژی ضروری بهنظر میرسد. یکی از سیاستهای کاملا موفق در کاهش مصرف انرژی، اعمال استانداردهایی در لوازمخانگی مصرفی بود که به بهرهوری انرژی و کاهش مصرف آن انجامید. این رویکرد را میتوان بر کیفیت مصالح ساختمانی و ویژگیهای عایق و تهویه، انتخاب سیستمهای گرمایشی و سرمایشی و منابع ایجاد برق نیز متمرکز کرد تا بهرهوری انرژی را در ساختمانها نیز بالا ببریم. البته در سالهای اخیر اقدامات قابلتوجهی در سطح دنیا در این زمینه انجام گرفته است.
رویکرد دیگر برای انرژی کمکربن استفاده از سلولهای فتوولتائیک هستند که توانایی تبدیل انرژی پرتوهای نور (فوتون) را به انرژی الکتریکی دارند. اگرچه آلبرت انیشتین در سال ۱۹۰۵ برای نخستینبار این اثر را معرفی کرد، اما همچنان فناوری لازم برای ذخیره انرژی ایجادشده توسط این سلولها برای زمانی که نور در دسترس نیست، بسیار محدود است. اگرچه همچنان یکی از بختهای گذار به انرژی کمکربن استفاده از انرژی خورشیدی است.
مورد دیگری که در برخی مناطق رقیبی برای انرژی آبی محسوب میشود، استفاده از انرژی بادی است که در مناطق بادخیز بسیار کمککننده است. توربین بادی از القای الکترومغناطیسی (چرخش یک سیمپیچ از مواد رسانا مانند مس در یک میدان مغناطیسی) برق تولید میکند. البته حتی در این مناطق نیز ساعتها و روزهای بدون باد فراوانی وجود دارد. انرژی دیگر، انرژی زمینگرمایی است که در مناطق خاصی از آن استفاده میشود. انرژی زمینگرمایی به این صورت است که در بخشهایی از لایههای زیرزمین که به یکدیگر میرسند، گرما وجود دارد. از این گرما میتوان برای جوشاندن آب و چرخاندن توربینهای بخار و تولید برق استفاده کرد. در حال حاضر بسیاری از انرژی ایسلند از این روش تولید میشود. انرژی دیگر، سوختهای زیستی مانند زیستتوده است که برای تولید سوخت مایع استفاده میشود. مسیرهای بیولوژیک زیادی وجود دارد که میتوان از طریق آن زیستتوده را رشد داد و به سوخت تبدیل کرد. اما مشکل سوختهای زیستی این است که در بسیاری از موارد، تولید مواد اولیه زیستتوده با تولید مواد غذایی رقابت میکند.