پایان ناکامی تولید
حسین عباسی اقتصاددان
صنعتی شدن موفق فقط زمانی حاصل میشود که برآیند این متغیرها منجر به این شود که بنگاههای اقتصادی کشور بتوانند کالایی «بازارپذیر» برای بازارهای جهانی ارائه کنند.
صنعتی شدن در دنیای امروز الزامات متعددی دارد که متغیرهای اقتصاد کلان، متغیرهای اقتصادی در سطح قیمتها، نحوه مقرراتگذاری بازارها، حکمرانی سیاسی و روابط بینالملل و بسیاری از حوزههای مشابه را در برمیگیرد.
اصطلاح بازارپذیر را از گفتههای سخنرانان محترم همایش چالشهای صنعتی شدن ایران وام گرفته و آن را کمی بسط دادهام. مطالعات ارائهشده در این همایش بسیاری از زوایای تلاش ایران برای صنعتی شدن و علل کامیابی و ناکامی ایران در این مسیر را بازکردهاند. یک نکته کلیدی در میان یافتههای این تحقیق این است که «بنگاه صنعتی باید با بازارها مواجه باشد، نه با دولتها». این نکتهای است که من در این نوشته از زاویهای دیگر به آن میپردازم.
کالاهای صنعتی در بازارهای دنیای امروز فقط محصول فیزیکی نیستند. از دید مشتری، کالاها مجموعهای پیچیده از حجم عظیمی مدارک استاندارد هستند که تمامی جزئیات فنی ساخت کالای تولیدشده را نشان میدهد. ویژگیهای تکتک مواد اولیهای که در هر قسمت استفاده میشود، نحوه ساخت هر بخش، نحوه آزمودن عملکرد هر بخش و دستگاههای استفادهشده در هر بخش، ویژگیهای ماشینهایی که در ساخت هر بخش استفاده میشود و بسیاری موارد دیگر باید با اسناد استاندارد و به زبان شناختهشده برای مشتریان فراهم شود. به این بیفزایید استانداردهای محیطزیستی و انرژی و آلودگی و نیز ملاحظات اجتماعی مانند استاندارد محیط کار و ترکیب و شرایط کارکنان را که هر روز به الزاماتی تبدیل میشوند که بدون رعایت آنها و بهویژه بدون اثبات کردن رعایت آنها به مشتریان، تولید محصول بازارپذیر غیرممکن است. با نفوذ دنیای دیجیتال به تمام زوایای فعالیتهای اقتصادی، استانداردهای ثبت اطلاعات و حفظ آنها و خلاصهسازی و ارائه آنها هم تابع استانداردهای بینالمللی شده است.
در جستوجوی آشنایی با الزامات تولید صنعتی در ایالاتمتحده با تولیدکنندهای در یک بنگاه متوسط گفتوگو کردم تا با برخی جزئیات فرآیند تولید کالا آشنا شوم. تولیدکننده علاوه بر تاکید بر نکات فوقالذکر، بهویژه تاکید بسیار بر مستندسازی تمامی جزئیات بهصورت حرفهای، عنوان میکرد که از تمامی مراحل تولید و تست محصول بهصورت حرفهای فیلمبرداری میشود تا اگر لازم شد، بتوان مدارک لازم برای اثبات صحت عملکرد فرآیند تولید را ارائه کرد. میگفت بسیار اتفاق افتاده که مشتری بعد از مدت زیادی که از خرید محصول گذشته است، درخواست جزئیات بیشتری از یک ماده استفادهشده در تولید یا یک فرآیند خاص یا وسیله استفادهشده در تست بخشی از محصول را کرده است تا بتواند مدارک لازم برای محصولات خود را فراهم کند. توانایی ارائه مدارک و جزئیات فرآیند تولید و اثبات به مشتریان و مقرراتگذاران که تمامی فرآیند تولید محصول تابع قواعد است، شرط لازم بقا در بازار است. این توانایی تقاضای بازار است. هر کس نتواند آن را کسب کند، جایی در بازار ندارد.
راه کسب این توانایی، تمرین آن در بازارهای دنیاست. بنگاه صنعتی ایرانی، برای تولید کالای بازارپذیر باید با بازارها مواجه باشد. باید از دیگران یاد بگیرد و به دیگران یاد بدهد. باید بخشی از فعالیتهایش را به دیگر تولیدکنندگان کالا و خدمات محول کند و بخشی از فعالیتهای دیگر تولیدکنندگان را برعهده بگیرد. برای این کار باید با بنگاههای دیگر بدهبستان مستمر داشته باشد. این فعالیت باید آنقدر وسیع و عمیق باشد که زبان مشترک تولید در دنیای امروز را فراگیرد و بهآسانی با دیگران با آن زبان ارتباط برقرار کند. آنچه قطعی است، این است که دولت نمیتواند این تواناییها را به بنگاههای کشور بدهد. بنگاهها باید آن را در تعامل با رقبا فرابگیرند.
ناکامیهایی که ایران در ورود به بازارهای همسایگان داشته است، نشان میدهد که دور بودن از بازارهای جهانی تا چه حد میتواند مضر باشد. به یاد داریم که در گذشتهای نهچندان دور وقتی بین عربستان و قطر اختلاف پیش آمد و عربستان از ورود کالا به قطر جلوگیری کرد، بسیاری، از فرصت طلایی تسخیر بازارهای قطر سخن گفتند که بهواسطه فاصله نزدیک به ایران گویی برای تولیدکنندههای ایرانی ذخیره شده بود؛ غافل از اینکه برنده این بازارهای خالی، تولیدکنندههایی بودند که زبان مشتری را میدانستند و میتوانستند با او به زبان تولید جهانی سخن بگویند. از دست رفتن بازارها بهواسطه کیفیت پایین کالاهای ایرانی نبوده، بلکه بهدلیل ندانستن زبان تولید و تجارت جهانی بوده است.