سازمان اداری و استخدامی کشور و روابط عمومیها
خسرو رفیعی - رئیس انجمن روابط عمومی ایران
چرا پس از گذشت سالها روابط عمومیها سر و سامان ندارند؟
بهترین راه شناخت روابط عمومی چیست؟ اگر آن را راه ارتباطات بدانیم، باید احتمال مطالعه روابط عمومی بهعنوان نمونهای از ارتباطات کاربردی برای آنان که شناختی از روابط عمومی ندارند، آسانتر باشد. باید قادر باشیم تعریف روابط عمومی را برای توضیح و پیشبینی عمل روابط عمومی بهکار بندیم و بهعنوان جایگاهی خاص برای تحول ارتباطات استفاده کنیم. عدمشناخت روابط عمومی موجب شده هر فرد یا هر سازمانی براساس سلیقه و انتظاراتش نقش روابط عمومی را تعریف کند و براساس آن برنامهریزی کند.
برنیز استاد علوم اجتماعی و ارتباطات سالها قبل گفته: «روابط عمومی خیابان یک طرفهای نیست که در آن رهبری، مخاطبان و افکار عمومی را دستکاری کند. روابط عمومی خیابان دوطرفهای است که در آن رهبری و مردم با یکدیگر هماهنگی مییابند و مقاصد و اهداف براساس تقارن منافع عمومی و خصوصی پایهریزی میشود».
دکتر نطقی، پدر روابط عمومی در ایران میگوید: «هیچ شخص یا اشخاص حقیقی یا حقوقی نسبت به محیط خود نمیتواند بیاعتنا بماند. رشته گوناگون ارتباط همه موجودات را چنان به هم پیوند داده است که ترقی و دگرگونی تکلیفهای بازتاب حادثهای در یک گوشه در اندک زمانی که در همه جا فرو میپیچد و همهچیز را کم و بیش تحتتأثیر قرار میدهد جمعآوری اطلاعات (Data) و نتیجهگیری صحیح از آنها ضروری و ناگریز شده است. قبل از هر تغییر و بلکه در ضمن اجرای آن و خلاصه در هر مرحلهای اجرای تحقیق و پژوهش واجب است. وجود دستگاهی که استادانه به چنین تحقیقی اقدام و بهطورصحیح نتیجهگیری کند و با تکیه بر اطلاعات، مدیران را از نتایج تصمیمهای مدیران آگاه سازد، برای مدیریت نعمت بزرگی تلقی میشود. نام چنین دستگاهی روابط عمومی است».
دکتر نطقی میگوید، سعی کنید روابط عمومی جهنم نباشید و شفافیت را در سازمان خود بنا نهید.
دکتر معتمدنژاد میگوید، روابط عمومیها تحتتاثیر رویدادی که از قبل مانده است، تصور میکنند همهچیز سری است، در حالی که همهچیز متعلق به همه و متعلق به مردم است.
دکتر پزشکیان رئیسجمهوری نیز در این موضوع تاکید میکند و در بحث وفاق ملی میگوید باید شفافسازی کنیم.
مشکل اساسی ما آن است که روابط عمومی علم پیچیدهای است و مانند سایر مشاغل ساده نیست. در یک سازمان، امور کارکنان، امور پشتیبانی، امور یا دفتر فنی، قسمت مالی، تدارکات و واحدهای صف و ستاد، بازاریابی و تبلیغات تعریف و راهکار سادهای دارند و نقش و وظیفه آنها روشن است. پزشک یا مهندس، نویسنده یا حسابدار؛ وظیفه برای آنها تعریف شده و جامعه آن را بهخوبی شناخته است و بهراحتی برای آنها میتوان تصمیمگیری کرد. اما بهدلیل عدمشناخت مدیران از روابط عمومی، هر سازمانی برای خودش نقشی از روابط عمومی را تعریف کرده و برای آن جایگاهی در نظر میگیرد. برخی روابط عمومی را بازاریابی تلقی میکنند، برخی آن را خدمات میدانند، برخی روابط عمومی را تشریفات میپندارند و برخی فقط تبلیغات را وظیفه روابط عمومی میدانند و بدتر از همه مدیرانی هستند که روابط عمومی را در خدمت مدیریت دیده و وظایف آن را در دفتر خود تعریف میکنند و با رئیس دفتر یکی میکنند که متاسفانه در برخی از وزارتخانهها و سازمانهای بزرگ دولتی و خصوصی مشاهده میشود و برخی ملایمتر آن را رسانه پنداشته و نام آن را اطلاعرسانی یا مرکز اطلاعرسانی قرار میدهند.
در طول چند دهه گذشته «روابط عمومی» نامهای مختلفی گرفته و ارزش و اهمیت آن را درک نکردهاند که نشان از ناآگاهی یا شاید بهدلیل نیاز در یک دوره خاص اسامی دیگری را به آن اضافه کردهاند. روابط عمومی و ارشاد اسلامی، آموزش همگانی، امور بینالملل، دفتر ریاست و اطلاعرسانی، انتشارات و رسانه، سمعی و بصری و روابط عمومی و بازاریابی، روابط عمومی و تبلیغات و همه این موارد در طول سالهای گذشته نشان از یک سردرگمی و بیاطلاعی است. وقتی اثر روابط عمومی پنهان است، زمانی که کارآیی روابط عمومی روشن نیست، بهطورقطع به همین نقطه میرسیم. سازمانهای خصوصی هم یا روابط عمومی ندارند یا اگر هم دارند، در راستای تامین منافع درآمد بوده و فقط تبلیغات و تشریفات است.
وزارت فرهنگ هم که با نام ارشاد ترکیب شده، کمتر نقش فرهنگ را در خود تعریف میکند. باوجود معاونتهای مختلفی که برای این منظور در نظر گرفته شده است، اگر روابط عمومی را در کشورهای پیشرفته بررسی کنیم، شاید بتوانیم بهتر آن را ببینیم و خود را اصلاح کنیم.
عدمآگاهی، عدماستفاده از استادان توانمند این حوزه و عدمشناخت از وظایف روابط عمومی، مسئولان ما را هم در سازمان اداری و استخدامی به بیراهه برده و نمیتوانند برای روابط عمومی جایگاهی منطقی و مناسب که اهمیت آن را نشان دهد، در نظر بگیرند و نمودار تشکیلاتی و وظایف آن را بهدرستی تعریف کنند. سازمان استخدامی ما نمیداند در روابط عمومی چه دانشی حاکم است و چه کارشناسی باید برای آن در نظر بگیرند. برخی از کسانی که در خارج محیط هستند، با اضافه کردن برخی عناوین به روابط عمومی مانند دیجیتال، هوشمصنوعی، روابط عمومی کاربردی، متاورس یا هر نوع ابزار و فناوری دیگر، فکر مسئولان بهویژه سازمان استخدامی کشور را به بیراهه میبرند. البته روابط عمومیها، برای توسعه ابزار و فناوری مختلفی نیاز دارند مانند سمعی و بصری و فناوری جدید که نباید از آن دور شوند،البته اگر سازمان استخدامی کشور به خود جرأت دهد و از متخصصانی مانند دکتر افخمی و دکتر محسینیانراد که تعدادشان اندک و در قید حیات هستند، مشاوره بگیرد و نه هر استادی که الفبای روابط عمومی را نمیداند و خود را متخصص روابط عمومی معرفی میکند. هنوز دکتر میرسعیدقاضی در قید حیات است اما فراموش شده کتابهای دکتر امینی، نطقی و معتمدنژاد در دسترس است و مسئولان سازمان استخدامی کشور میتوانند برای تبیین نمودار تشکیلاتی روابط عمومیها از آن یاری بگیرند، نه اینکه هر مدیر روابط عمومی بهدلیل نداشتن جایگاه درست در این مسند قرار میگیرد، مینالد، شکوه میکند که چرا وظایف این واحد شناختهشده نیست. خوشخدمتی خوب است اما تا کجا؟
استفاده از ابزار نوین عالی است اما چگونه و چرا؟
پیشنهاد میکنم برای یکبار سازمان استخدامی کشور از دریچه دیگری به این حوزه نگاه کند و این جایگاه ارزشمند را با دقت مطالعه، بررسی و تشکیلات آن را تعریف و ما را از گرفتاری نجات دهد یا بهطورکلی بگوید روابط عمومی برای ایران به درد نمیخورد و تکلیف ما را روشن کند و نام آن را برای تهیه گل، پلاکارد، بنر، تبلیغات، تشریفات و هر آنچه میداند، تغییر دهد. بخش خصوصی هم که چشمش بهدنبال دولت است، روابط عمومی را برای منظورهای دیگر استفاده میکند و تعریف روابط عمومی را نمیشناسد.
اگر این آسمان در هم نمیریزد اگر این کهکشان از هم نمیپاشد
بیا تا ما فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم.
با امید عقل و خرد بیشتر، پس از چندین دهه تلاش برای معرفی جایگاه روابط عمومی.