چالشی به نام حملونقل
تقی نبئی کارشناس و فعال معدن
برای صادرات مواد معدنی بهترین شیوه استفاده از امکانات حملونقل دریایی است. دلیل عمده برتری این شیوه نسبت به شیوههای دیگر این است که مواد و محصولات معدنی معمولا از حجم و تناژ قابلتوجهی برخوردارند و حملونقل غیردریایی اغلب آنها امکانپذیر نیست. از طرف دیگر، حملونقل دریایی، به مقاصدی که امکان انتقال از طریق دریا وجود دارد نسبت به سایر روشهای ترابری سریعتر و سهلالوصولتر است، بنابراین بیش از ۸۵ درصد حملونقل خروجی و ورودی کشور از طریق دریا اتفاق میافتد. کشور ما بیش از ۳ هزار کیلومتر مرز دریایی دارد که مزیت بزرگی بهشمار میرود، البته بهشرط آنکه امکانات حملونقل دریایی بهبود یابد و برای توسعه آن سرمایهگذاری شود. متاسفانه در یک دهه گذشته بهواسطه تحریمهای شدیدی که بر بنادر و کشتیرانی ما تحمیل شد، بخش زیادی از شرکتهای خارجی امکان همکاریهای ترانزیتی دریایی با ایران را از دست دادند و بخش زیادی از ظرفیت شرکت کشتیرانی داخلی هم تحتتاثیر تحریمها قرار گرفت. البته باید اعتراف کرد که در بهترین حالت، ظرفیت حملونقل دریایی ما هم قابلقیاس با کشورهای توسعهیافته نیست، چراکه بنادر متناسب با حجم واردات و صادرات توسعه پیدا نکرده است. در جنوب کشور عمده فعالیتها از طریق چند بندر از جمله اسکله شهید رجایی انجام میشود که برای ترخیص و بارگیری مواد معدنی با محدودیتهای زیادی روبهرو هستند. اگر کل ظرفیت بندرگاهی کشور را برای مثال با امارات مقایسه کنیم، شاید تنها یکچهارم امکانات آن کشور را در بخش تخلیه و بارگیری در اختیار داشته باشیم. این شرایط البته به همه فعالیتهای صادراتی آسیب میرساند،اما در حوزه معدن این صدمه جدیتر است، زیرا مواد و فرآوردههای معدنی حجم زیادی دارند و مشکلات و محدودیت حملونقل دریایی در کشور ما هم زیاد است و به این ترتیب بخش عمدهای از توان صادراتی و امکان تامین مواد اولیه تحتتاثیر قرار میگیرد. درباره حملونقل ریلی باید بر این نکته تاکید کرد که بهتازگی خطوط ریلی در چند نقطه به کشورهای همسایه از جمله افغانستان، ترکیه و... متصل شده و به این ترتیب از این ظرفیتهای ریلی هم استفاده میشود، اما این ظرفیتها قابلمقایسه با ظرفیت حملونقل دریایی و مزیتهای آن از نظر حجم، سرعت و هزینه نیست، هرچند دستاوردهای توسعه ریلی در سالهای بعد از انقلاب بالا و قابلتوجه است، اما بهعلت پهناور بودن کشور، این توسعه هنوز از میانگین بینالمللی فاصله دارد. برای اثبات این ادعا اگر ملاک سنجش را نسبت توسعه خطوط ریلی به مساحت کشور در نظر بگیریم، خواهیم دید کشور آلمان در این زمینه حدود ۱۹برابر توسعهیافتهتر از ما است. ایران چیزی در حدود ۱۴ تا ۱۵هزار کیلومتر خط ریلی دارد که در قیاس با وسعت کشور و پراکندگی سکونتگاهها، مراکز فعالیت اقتصادی، شهرکهای صنعتی و بندرگاهها (که در سرتاسر سرزمین پراکنده و گاه در فواصلی بعید از هم قرار گرفتهاند)، عدد قابلتوجهی نیست. علاوه بر این، باتوجه به اینکه مدیریت کلان همین ظرفیت هم در اختیار دولت است، متاسفانه از آن بهشکل بهینه استفاده نمیشود، همچنین لکوموتیوها و واگنهای ما از نظر لجستیکی هم در حد استاندارد نیست و فاصله زیادی با امکانات کشورهای توسعهیافته دارد. بهعنوانمثال در ایران هر قطاری بهطورمیانگین میتواند حدود ۲ هزار تن مواد معدنی را حمل کند، در صورتی که در کشورهای توسعهیافته این میزان به عدد قابلتوجه ۳۰ هزار تن میرسد. از سوی دیگر، شبکه ریلی ما تاب تحمل وزنهای بیش از ۲ هزار تن را ندارد.
علاوه بر این، بسیاری از خطوط هم تکلاین است که به خودی خود موجب توقف و کاهش سرعت حملونقل میشود و این مشکلات هم باز به زیان معدنکار تمام میشود. مهمتر اینکه در همه دنیا برای حملونقل مواد معدنی، بهویژه در بخش داخلی، از شبکه ریلی استفاده میشود، اما در کشور ما این حوزه همکاری لازم را با بخش معدن نداشته و جز در چند مورد استثنایی در بیشتر موارد، معدنکار ترجیح میدهد برای حملونقل داخلی بهجای استفاده از امکانات ریلی از حملونقل جادهای استفاده کند. در زمینه ترابری جادهای هم باید این نکته را در نظر داشت که یکی از دلایل مشکلات حملونقل جادهای درون کشور به این دلیل است که ایران یکی از کشورهای پهناور جهان بهشمار میرود. از اینرو مناطق معدنی ما عموما فاصله زیادی تا محل فرآوری یا استفاده دارد که یکی از تبعات عدماستفاده از آمایش سرزمین در جانمایی فعالیتهای صنعتی است.