روزخبرنگار برای خبرنگاران عاشق
ناصربزرگمهر-روزنامه نگار
بارها نوشته و گفتهام که رسانه مکتوب و الکترونیک و مجازی و واقعی با خبرنگار عاشق شکل میگیرد و با او نفس میکشد و زنده میماند.
خبرنگاران و روزنامهنگاران حرفهای و خبرنگار شهروند مبتدی، همگی از رودخانه عشق، آبی را مینوشند که بدون عاشقی، زلال و بیبو و نوشیدنی نخواهد بود. آب خبر همیشه گلآلود، غیرشفاف و گاهی مسموم و بویناک و خطرآفرین است.
صافی ذهن و تلاش خبرنگار و عاشقی او است که این آب ابهامدار را به آبی نوشیدنی یا قابلتحمل تبدیل میکند.
وقتی از رسانهها بهویژه مطبوعات بهعنوان یک اهرم تاثیرگذار بر افکار عمومی نام میبریم و آن را رکن چهارم دموکراسی بهشمار میآوریم، باید بدانیم که این ظرف تنها در نام و عنوان، بهتنهایی نمیتواند دارای چنین ارزشی باشد، این ظرف، محتوایی دارد که خلاف هر شیء زیبا و ارزشمند دیگری، قیمتش در مظروف است.
آنچه به اسم و عنوان و تفاوت رسانهها، اهمیت و ارزش میبخشد، محتوای رسانهای است، ظاهر و لگو و تیتر و عکس و نوع کاغذ و نحوه چاپ و تکنیک انتشار و...درصد کمی را برای جذب مخاطب فراهم میکند.
اما محتوای رسانهای میتواند مخاطب را از یک مشتری رهگذر به مخاطبی وفادار و ماندگار تبدیل کند.
آنها که سالهای طولانی و باوجود همه پیشرفتهای تکنولوژی و فراهم شدن ابزار جدید و برنامههای موبایلها، همچنان به روزنامه و مجله و کتاب وفادار ماندهاند، بهخاطر محتوا و ارتباط عاطفی است که در روح و روان خود به کاغذ و بوی چاپ و تفاوتهای اساسی، محتوای غنی چاه دانش با حوضهای چند سانتیمتری احساس میکنند.
محتوای رسانه با رنگ و روغن و خبرسازی و کپیکاری عمر طولانی نخواهد داشت، محتوای رسانه با حضور خبرنگاران،، عکاسان، طراحان، گزارشگران، روزنامهنگاران عاشق و واقعی و اهالی قلم و اندیشه است که شکل میگیرد.
متاسفانه اکثریت رسانههای امروزی ما و خصوصا رسانههای مکتوب بهجای آنکه تحولگرا و خالق خبر و گزارشهای بکر و ماندگار باشند و به نیازهای مخاطبان توجه کنند، تبدیل به تریبون روابطعمومی سازمانهای مختلف شده و بهجای حرفه خبرنگاری، حرفه خبرگیری را در پیش گرفتهاند.
من هم سالهاست که مثل بسیاری از عاشقان دانش روزنامهنگاری حرفهای، از جایگزینی سیاست و حزببازی در مطبوعات دلزده هستم، تاسف عمیق خود را از نداشتن جریان مشخص روزنامهنگاری حزبی بیان میکنم و معتقدم هرکدام از احزاب باید روزنامه مشخص و با همان نام حزب داشته باشند.
باید شرایط را بهگونهای فراهم کنیم که مطبوعات حرفهای جای خود را به احزاب بسپارند، بلکه هر حزب و گرایش سیاسی باید با تابلوی مشخص و با همان عنوان، برای خودش نشریه داشته باشد که نمونههایی هم در این سالها داشتهایم که متاسفانه بعضی عمر کوتاه داشتهاند.
باید دولت تفاوت نشریات حزبی را با نشریات حرفهای مستقل مشخص کند و از چاپ بولتنهای تبلیغاتی مستقیم سازمانها و وزارتخانهها جلوگیری کند تا باور عمومی از طریق رسانهها رشد نماید.
در شرایطی که ماندگاری و ارزش ظرف در مظروف است، باید دل به روزنامهنگاران جوانی ببندیم که به این حرفه اعتقاد داشته و دارند و در پاکیزه نگه داشتن حرفه روزنامهنگاری و حفظ استقلال آن میکوشند، باید این گروه از روزنامهنگاران و خبرنگاران، از گروهی که خود را تبدیل به کارمندهای خبرگیر و کپیکار یا سیاستباز حزبی کردهاند، فاصله بگیرند. باید خبرنگاران از تبدیل شدن به خبرگیران یا کارمندان قیچی بهدست بخش بریده جراید دیگران و سازمانها و وزارتخانهها فاصله
بگیرند.
روز خبرنگار بر خبرنگارانی مبارک است که دل به دلمشغولیهای مردم خود میسپارند و از دردها و مشکلات و مسائل جامعه خود مینویسند و قلم را در راه بیان خواستههای مردم و نقد و تحلیل و گزارش شرایط جامعه بهکار میگیرند و تبدیل به سوتزنهایی میشوند که در مقابل هر سوءاستفاده، هر روش غلط، هر انتصاب بیجا و هر فرمایش نابجا مقاومت میکنند و سوت خودشان را به صدا درمیآورند.
روز خبرنگار بر همه همکاران عاشق مبارکباد