راهی جز بکارگیری تجدیدپذیرها نیست
سیدجواد موسوی- نایب رئیس هیاتمدیره انجمن ساتکا
باتوجه به بحران چندساله تامین برق در فصل تابستان و تامین نیاز گازی کشور در فصل زمستان، همچنین دیگر چالشهای جدی تامین سوخت کشور و اینکه امروز شاهد موفقیت بسیاری از کشورها در تامین انرژی از منبع تجدیدپذیرها هستیم، دولت را مجبور به تمرکز بیشتر روی منابع تجدیدپذیر انرژی کرد. حال اینکه زیرساخت لازم برای تامین ۴هزار و۵۰۰ مگاوات انرژی از طریق نیروی خورشید در کشور وجود دارد یا خیر، واقعیت ماجرا وابسته به تامین نیاز فنی و فناورانه است که متاسفانه در شرایط کنونی فقدان فناوری موردنیاز بهشدت احساس میشود، بههمیندلیل برای رفع نیازهای فناورانه باید هزینههای زیادی صرف شود. بهعبارت روشنتر، اگر قرار است یک نیروگاه خورشیدی با مرکز ۴هزار و۵۰۰ مگاوات تاسیس شود، برای تامین پنلها باید از کشورهای صاحب فناوری خریداری شود که همین امر هزینه زیادی را بهدوش دولت میگذارد. سازکار و سیاستهایی که در هیاتدولت و بهطورمشخص در وزارت نیرو بهمنظور تامین انرژی مطرح میشود، نشاندهنده توجه بیش از پیش دولت به تامین انرژی با منبع تجدیدپذیرها است. خوشبختانه دولت به این درایت رسیده است که برای برونرفت از بحران انرژی، راهی جز بهرهبرداری از انرژیهای تجدیدپذیر وجود ندارد.
اقداماتی را هم دولت بهمنظور تامین هزینهها از طریق صندوق توسعه انجام داد، اما اینکه این صندوق تا چه میزان میتواند به تامین هزینهها بپردازد، خود موضوعی پربحث است. برای مثال آیا بهواقع امکان تامین هزینه ۲.۵ میلیارد دلاری این پروژه که در فاز اول و بعد ۵ میلیارد دلاری که در فاز دوم در نظر گرفته شده است، از توان چنین صندوقی بر میآید؟ اگر این ظرفیت مالی در کشور وجود داشته باشد، بیشک فرصت بینظیری برای توسعه انرژی خورشیدی و سرمایهگذاران پروژه نیروگاه خورشیدی ۴هزار و۵۰۰ مگاواتی خواهد بود.
نکته دیگری که در زمینه فناوری باید به آن توجه کرد، شبکه موردنیاز برای اتصال این نیروگاه در کشور است. زیرساختهای مناسبی در بحث شبکه اتصال به نیروگاه از سالهای قبل ایجاد شد، اما اینکه آیا پاسخ درخوری به این پروژه میدهد یا خیر؟ هنوز نمیتوان درباره آن بهطورمشخص و قطعی صحبت کرد، اما شواهد حاکی از آن است که این زیرساختها قابلاعتماد نیستند و نمیتوان روی آن حساب باز کرد. بهعبارتروشنتر، در کنار مسائل مربوط به احداث نیروگاه، اتصال به شبکه برق سراسری هم موضوع دیگری است که باید نسبت به آن برنامهریزی دقیق و جدیتری داشت و باید از طریق احداث پستهای فشار قوی یا ضعیف، بتوان نیاز ساختگاهها و مجموعهها را تامین کرد. بنابراین بهموازات احداث نیروگاه باید زیرساختهای پست و اتصال به شبکه فراهم شود. بهعبارتدقیقتر، نباید یکجانبه به پیشرفت پروژه فکر کرد که فقط نیروگاه احداث و انرژی هم تولید شود، اما بهدلیل معضلات در خط انتقال شبکه سراسری، آن میزان بهرهبرداری مورد انتظار اتفاق نیفتد. در نتیجه تا زمانی که 2 چالش کلیدی یعنی تامین مالی و اتصال به شبکه مرتفع نشود، نمیتوان نسبت به آینده این پروژه خوشبین بود.
ناگفته نماند که معضلات و دستاندازهای گفتهشده زمانی مطرح میشود که زیرساختهای خارج از بخش نیروگاهی و حلشده باشد. بیشک در بحث زیرساختها هم، معضلاتی وجود دارد که مربوط به زمین و امور اراضی یا سایر سازمانها و ارگانهایی است که معمولا در بحث مجوز باید تاییدیه بدهند، بنابراین این چالشها هم تاثیر جدی در سرعت انجام پروژه دارند. آن زمانبندی که در اخبار اعلام شده است که ظرف ۸ ماه تا یک سال نیروگاهها احداث شود، زمانی عملیاتی میشود که تمام پیشفرضهای گفتهشده حل و معضلات موجود رفع شده باشد، همچنین نیاز مالی از سوی صندوق توسعه فورا برطرف شود و همه ظرفیتها و ارگانها آماده به کار باشند که متاسفانه بهواقع چنین شرایطی وجود ندارد.
در نهایت هدف دولت مردمیسازی تامین انرژی از منبع تجدیدپذیرها است، اما در گام نخست با همکاری بخش خصوصی و شرکتها، سرمایهگذار قرار است جلو برود. در کل دولت قصد متولی شدن آن هم بهطورهمیشگی را ندارد و با اشتراک این پروژه به شرکتها همراه با قراردادهای خرید تضمینی، در تلاش برای تسهیل فرآیند کار است.
بهعبارتدیگر، دولت مجموعهها را دعوت به سرمایهگذاری میکند و در کنار تسهیلگری و جذاب شدن سرمایهگذاری معتقد است که بخشی از این سرمایه باید از طریق صندوق توسعه بهصورت وام به شرکتها پرداخت شود، بنابراین اساسا دولت متولی احداث نیروگاه نیست.
اگرچه در بسیاری از کشورهای پیشرفته معمولا وامها نهفقط به شرکتهای سرمایهگذار، بلکه در سطح جامعه تقسیم میشوند. برای مثال، در کشورهایی نظیر آلمان یا استرالیا، استفاده از انرژیهای پاک را در دستور کار دارند و تسهیلات را در اختیار همه آحاد مردم جامعه میگذارند. باتوجه به اینکه نرخ انرژی در این کشورها بالا است، تولید انرژی از طریق نیروگاههای خانگی، صرفه اقتصادی زیادی دارد، اما بهدلیل واقعی نبودن نرخ انرژی در ایران، تامین خانگی آن برای مردم جذابیت چندانی ندارد. حتی اگر هزینه احداث در قالب وام به آنها پرداخت شود، باز هم مجذوب چنین پروژههایی نمیشوند، اما در نهایت هدف غایی دولت مردمیسازی تامین انرژی با منبع تجدیدپذیرها است.