قیمت غیرواقعی ارز چرخه اقتصاد را معیوب میکند
حسین پیرموذن-رئیس اتاق بازرگانی اردبیل
نرخ ارز باید براساس نظام عرضه و تقاضا مشخص شود و دستکاری این نرخ ازسوی دولت آسیبهای جدی به ابعاد مختلف نظام اقتصادی، وارد میکند. غیرواقعی بودن نرخ ارز روند تولید را مختل میکند و منجر به افزایش قاچاق میشود. تکنرخی شدن ارز و واقعی شدن آن دو مطالبه جدی فعالان اقتصادی است، چراکه براساس اصول اولیه علم اقتصاد، رعایت نکردن این دو اصل، نظم اقتصادی را بههم میزند. نکته دیگری که درباره ارز باید موردتوجه باشد، حفظ ثبات در بهای آن است. در چند سال گذشته که مدام نوسانات شدید ارزی را تجربه کردهایم، تورم چه در بخش تولید و چه در حوزه مصرف، افزایش یافت و مشکلات بسیاری را بهدنبال داشت.
تورم تولید در واقع تورم پیشران در اقتصاد کشور است، چراکه تغییرات نرخ در سمت هزینه تولید به مصرفکننده منتقل میشود. در واقع اهمیت تورم تولیدکننده در اقتصاد کلان از آن روست که این شاخص پیشرانی برای تورم مصرفکننده است؛ بهعبارتی افزایش قیمتی که در مبدا تولید و ارائه کالا و خدمات رخ میدهد، با یک فاصله زمانی به بازارهای خرد منتقل میشود و مصرفکنندگان آن را حس میکنند.زمانی که روند افزایش نرخ ارز شروع میشود، تولیدکنندگان جزو نخستین گروههایی هستند که اثر آن را در تهیه مواد اولیه، حس میکنند. نکته مهم این است که علاوه بر افزایش نرخ ارز که بهعنوان یک آسیب جدی بر اقتصاد ایران حاکم بوده و استمرار دارد، تولیدکنندگان با عوامل دیگری که روی تورم تولید اثر دارد، مواجه هستند؛ از جمله افزایش عوارض، انواع مالیاتها و... که در جریان واردات مواد اولیه و تجهیزات موردنیاز تولید به آنها تحمیل میشود.
افزایش هزینههای تولید، بهای تمامشده محصولات را بالا میبرد و علاوه بر اثر منفی که روی تقاضا دارد، قدرت رقابت را از صادرکنندگان در بازارهای هدف میگیرد که یک طرف این ماجرا بالا بودن بهای تمامشده کالا و طرف دیگر آن کاهش کیفیت محصولات بهدلیل گران بودن عوامل تولید است.
غیرواقعی شدن بهای ارز، مجموعهای از عوامل معیوبکننده چرخه اقتصاد را در پی دارد که در نهایت با اثرات منفی که روی تولید و تجارت میگذارد، میتواند زمینهساز رشد قاچاق شود؛ بنابراین باتوجه به عنوان سال که بر رونق تولید و مهار تورم تاکید دارد، باید اقدامات لازم برای برگرداندن ثبات به بازار ارز انجام شود.دخالتهای دولت در روند بازار و تعیین نرخ ارز به بهبود شرایط اقتصادی کمک نمیکند و این نوع تغییرات دستوری نمیتواند در مقابله با نوسانات ارزی راهکار جدی باشد؛ بنابراین دولت مجبور است برای مدیریت بازار دست از دخالتهای مستقیم بردارد و اجازه دهد در چارچوب یک تعامل پویا بین عرضه و تقاضا، نرخ ارز در بازار مشخص شود.با اتخاذ چنین رویکردی، تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی، از سردرگمی خارج شده، امکان پیشبینی خواهند داشت و میتوانند برای فعالیت اقتصادی خود برنامهریزی کنند.
نکته مهم درباره ارز، وابستگی آن به موضوع تحریم و FATF است و چنانچه دولت قصد رسیدگی به آن را دارد و برای قدرت بخشیدن به پول ملی، برنامهریزی کرده، باید ابتدا این دو مسئله را حل کند. شاید اخباری مانند برقراری روابط بین ایران و عربستان بهصورت مقطعی مانع از افزایش نرخ ارز شود، اما این مسائل اثر مسکنی و کوتاهمدت دارند و بعد از مدتی بیاثر میشوند. واقعیت این است که مهمترین سیگنال موثر بر بازار ارز، وضعیت مذاکرات هستهای و برجام است.
چنانچه هر وقت بحث رایزنیها برای رسیدن به توافق در مذاکرات مطرح شده، شاهد کاهش نرخ ارز بودهایم. همین ذهنیت مثبت مردم و کاهش نرخ ارز نشان داد احیای برجام میتواند در نرخ نهایی ارز تاثیر داشته باشد. باتوجه به اینکه پس از توافق دسترسی ایران به منابع ارزی افزایش مییابد و تبادلات ارزی روانتر خواهد شد، بهطور قطع این روند در نرخ ارز در بازار ایران اثرگذار است. مردم میدانند که پس از توافق برگشت ارز حاصل از صادرات سهلتر انجام میشود، هزینههای بازگشت ارز به کشور کاهش پیدا میکند و تجارت ایران روانتر میشود. همچنین پس از احیای برجام فروش نفت و مشتقات نفتی افزایش مییابد و با رفع تحریمهای کشتیرانی هزینه حملونقل کالا کاهش پیدا میکند. بهطور کلی هزینههای تمامشده تجارت ایران کاهش پیدا میکند و نرخ ارز هم از این روند و شرایط تاثیر میپذیرد. تنها در یک استدلال برای این مسئله میتوان گفت هرچه میزان صادرات و ورود کالاهای ایرانی به بازارهای بینالمللی افزایش یابد شاهد افزایش درآمدهای ارزی و افزایش عرضه ارز در بازار خواهیم بود. همچنین ایجاد امنیت اقتصادی و ایجاد امنیت روانی و ذهنی بین مردم منجر به کاهش خرید سرمایهای ارز در بازار میشود و در این شرایط با کاهش تقاضا و افزایش عرضه مواجه میشویم که نتیجه آن برقراری ثبات در بازار ارز است.