گردشگری پایدار جایگزین گردشگری سودمحور
تینا علائی- فعال حوزه گردشگری
هر گردشگری به هر نقطه از طبیعت پا میگذارد، ردپای تخریبی خواهد داشت و این یک مسئله ناگزیر است. با دست زدن به درختی که قارچ دارد و دست زدن به درخت دیگر، آلودگی منتقل میشود و این کمترین تاثیری است که اتفاق میافتد. تاثیر تخریبی زبالههای رهاشده بارها و بهمراتب بیشتر، وضعیت اکوسیستم یک منطقه را دستخوش تغییر میکند. در مثال دیگر، برخی از افراد بهدلیل مسئولیتپذیری در برابر محیطزیست، زباله خود را در طبیعت جمعآوری میکنند و به روستای نزدیک منطقه میبرند اما بهدلیل اینکه آن روستا هم سیستم دفن و دپوی زباله مشخص و مناسبی ندارد، عملا تخریب محیط زیست از یک نقطهبهنقطه دیگر منتقل میشود.
طبیعتگردی پایدار از این میگوید که چگونه میتوان میزان تخریب را به پایینترین حد ممکن رساند و همان تخریبهای خرد را هم بهصورت دیگر جبران کرد تا آثار آنها خنثی شود. بهعنوان مثال، کسی که در طبیعتگردیهای خود همواره اصل حفظ محیطزیست را در نظر دارد، میداند حتی در برابر تخریبهای از پیش ایجادشده نیز مسئولیت میپذیرد. در بعضی از تورهای گردشگری راهنمای تور، بخشی از سفر را به ترمیم و پاکسازی طبیعت اختصاص میدهد. با این حال، نباید از نقش و وظیفه نهادها و سازمانهای بالادستی غافل بود، چراکه اگر قدرت ایجاد زیرساختها و قدرت بازدارندگی آنها اعمال نشود مسئولیتپذیری در برابر محیطزیست تنها در کنشهای فردگرایانه محدود میماند.
نهادهایی که بهطور رسمی در حوزه گردشگری فعالیت دارند، بسیار اقتصادمحور هستند و فعالیتهایی را که سود قابلتوجهی نداشته باشد، کمتر موردتوجه قرار میدهند تا برنامهریزی و بودجهریزی مشخصی برای آنها انجام دهند. به همین دلیل است که هنوز اکوتوریسم و گردشگری پایدار نتوانسته در ایران آنطور که باید همهگیر شود. باید در نظر داشت که مسئله پسماند خود یک اقتصادی دارد که حتی با برنامهریزی و ساماندهی آن میتوان اقتصاد آن را به گردش درآورد.
در حال حاضر، بیشتر افراد بهطور خصوصی در زمینه گردشگری پایدار و اکوتوریسم فعال هستند و سازمان یا نهادی وجود ندارد که بهصورت مشخص و واضح بگوید در این حوزه چه برنامهای دارد و آن را اجرایی کند. همه برنامهها فقط در حد حرف و ایده باقی مانده است.
برخی از کسانی که تورهایی با محوریت اکوتوریسم برگزار میکنند، محیطبانهای مناطق هستند. این افراد بهنوعی محیطبانـتورلیدر شدهاند، چراکه درآمد محیطبانی بهتنهایی کفاف معیشت آنها را نمیدهد. این افراد تورهایی با استانداردهای بسیار خوبی برای طبیعتگردی میبرند و چون با اکوسیستم منطقه آشنایی زیادی دارند، در این مسیر بسیار موفق عمل میکنند. این افراد نهفقط برای جمعآوری زباله، بلکه حتی در سرشماری حیوانات حیاتوحش و آشنایی با حیاتوحش مناطق، برنامههای بومگردی خوبی برگزار میکنند.
در حوزه گردشگری پایدار، فرهنگسازی و آموزش تاثیرگذار است اما گاهی فرهنگهای مثبت و طبیعتدوستی با اقتصاد سودمحور که اقتصاد گردشگری هم بخشی از آن است، در تضاد قرار میگیرد. به هر حال باید فرهنگ بومگردی چه در رسانهها و چه در مدارس آموزش داده شود تا افراد بتوانند حتی برای حفظ محیطزیست خود در برابر اقتصاد مخرب گردشگری قدرت مطالبهگری داشته باشند.
در هر صورت، ایجاد اقتصاد و درآمدزایی اکوتوریسم و همچنین جایگزین کردن با اقتصادهای ناسازگار با شرایط اقلیمی، میتواند تاثیر بسزایی در گسترش آن داشته باشد. نمیتوان مدام افراد را سرزنش کرد اما از آنطرف اقتصاد و فرهنگ را به شکلی ریلگذاری کرد که برای عدهای رهاکردن زباله در طبیعت و تخریب محیطزیست واجد اهمیت نباشد. حفظ محیط زیست نباید زیر سایه سودمحوری اقتصاد گردشگری برود و باید آن شکلی از گردشگری را جایگزین کرد که توانایی پیوند عمیق انسان با طبیعت را دارد.