آیا فرآوری همیشه بهصرفه است؟
خامفروشی مواد معدنی، یکی از شیوههای اقتصادی است که گفته میشود در بسیاری اوقات، میتواند بهنفع کشور باشد. بسیاری از مواد معدنی، این ظرفیت را دارند تا بهصورت خام و بدون هیچ تغییری فروخته شوند. اما چنین امری درباره مس صدق نمیکند و سنگ مس باید حتما به محصول نهایی تبدیل شود. سنگ مس خام، خریداری ندارد و زمانی که به محصول نهایی تبدیل میشود، خریدار پیدا میکند. معادن ایران باوجود چالشهای مالی و محدودیت فناوری، ظرفیت بالقوهای برای خلق ارزشافزوده و توسعه صنایع پاییندستی دارند، کارشناسان معتقدند با حمایتهای هدفمند، جذب سرمایهگذاری و بکارگیری فناوریهای نوین، میتوان معادن کشور را از خامفروشی بهسمت تولید محصولات با ارزشافزوده واقعی هدایت کرد.

چرا بسیاری از معادن خامفروشی میکنند؟
بخش معدن و صنایعمعدنی ایران در سالهای اخیر با چالشهای متعددی روبهرو بوده است. مطالعات اخیر سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایعمعدنی ایران (ایمیدرو) نشان میدهد که کمبود سرمایه، دسترسی محدود به تسهیلات بانکی و فقدان حمایتهای هدفمند دولت باعث شده، بخش قابلتوجهی از معادن کشور همچنان به خامفروشی روی آورند. بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس نیز تاکید دارد که نبود زیرساختهای لازم برای فرآوری مواد معدنی و محدودیت در انتقال فناوریهای نوین، روند توسعه صنایع پاییندستی را بهشدت کند کرده است.
بهگفته کارشناسان، حتی معادن دولتی نیز با کمبود سرمایه روبهرو هستند و این امر مانع از ایجاد کارخانههای فرآوری و تولید محصولات با ارزشافزوده میشود. در شرایطی که برخی کشورها برای حمایت از صنایع داخلی، واردات محصولات میانی و پاییندستی را محدود میکنند و تعرفههای سنگین اعمال میکنند، ایران ناچار است بخشی از مواد معدنی خود را بهصورت خام صادر کند. این وضعیت نهتنها باعث کاهش درآمدهای داخلی میشود، بلکه فرصت بهرهبرداری از فناوریهای نوین و افزایش بهرهوری در معادن کشور را نیز محدود میکند. در بحث خامفروشی و فرآوری مواد معدنی، تحلیل هزینه ـ فایده ابزاری ضروری برای سیاستگذاری آگاهانه است.
این رویکرد علمی به ما امکان میدهد تا تصویری جامع از پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی تصمیمات مرتبط با صنعت معدن داشته باشیم. در سطح اقتصادی، تحلیل هزینه ـ فایده باید از محاسبات ساده سود و زیان فراتر برود. استفاده از روشهای پیشرفته مانند تحلیل ارزش خالص فعلی (NPV) و مدلهای تعادل عمومی محاسبهپذیر (CGE) میتواند دید عمیقتری نسبت به تاثیرات بلندمدت و گسترده سیاستهای خامفروشی ارائه دهد. این مدلها قادرند اثرات متقابل بین بخش معدن و سایر بخشهای اقتصادی را شبیهسازی کنند و تصویری جامع از پیامدهای اقتصادی ارائه دهند.
کلید طلایی عبور معادن از بحران خامفروشی
کیوان جعفریطهرانی، تحلیلگر بینالمللی معدن و صنایعمعدنی با تاکید بر مشکلات مالی و ساختاری این بخش، اظهار کرد: معادن بخش خصوصی در کشور سرمایه کافی برای فرآوری ندارند و تسهیلات بانکی نیز فرآیندی طولانی دارد. همین موضوع باعث شده است که معدنداران ترجیح دهند، سنگآهن به کارخانههای کنسانتره داخلی و خارجی بفروشند. اجبار برای ایجاد کارخانه فرآوری در گام نخست باید با فراهم شدن تمهیدات لازم برای سرمایهگذاری همراه باشد. سرمایهگذار بخش خصوصی تمایل دارد که ارزشافزوده بیشتری با فرآوری داشته باشد، اما حتی معادن دولتی هم سرمایه کافی برای این کار ندارند.
وی با انتقاد از سیاست الزام به صادرات کالا با ارزشافزوده، افزود: اینکه بگوییم بهطورحتم باید کالا با ارزشافزوده صادر کنیم، اشتباه است. بسیاری از کشورها برای حمایت از اقتصادشان، واردات محصولات میانی و پاییندستی را ممنوع اعلام میکنند. برای مثال، عراق برای واردات میلگرد از ایران تعرفه ۳۰ درصدی اعمال کرده که همین عوارض باعث شده است تا تولیدکنندگان رغبتی برای صادرات نداشته باشند.
تحلیلگر بینالمللی معدن و صنایعمعدنی تصریح کرد: وقتی یک کشور برای حمایت از صنایع داخلی خود، عوارض واردات تعیین میکند، ما مجبور میشویم یک محصول قبلتر را صادر کنیم. انعطافی که اقتصاد یک کشور در صادرات کل زنجیره محصول دارد، باعث برنده شدنش میشود و مهم است که تولیدکنندگان ایرانی در دوره پساجنگ به هر طریقی شده نسبت به صادرات اقدام کنند.
تامین مالی؛ مشکل اصلی معدنداران
جعفریطهرانی درباره مشکلات تامین مالی عنوان کرد: یکی از مشکلات این است که پروانه معادن بهعنوان وثیقه برای وام میتواند ارائه شود، اما هیچ بانکی این سند را قبول نمیکند. پس یک معدندار زمانی که میخواهد فرآوری محصولات انجام دهد، وقتی تسهیلات لازم فراهم نیست، شخص نمیتواند شرایط برای فرآوری را فراهم کند. نبود بودجه و سرمایه یکی از عوامل اصلی ضعف یا فقدان صنایع پاییندستی و فرآوری معدنی است که بدون سرمایه مجبور به خامفروشی میشود.
تحلیلگر بینالمللی معدن و صنایعمعدنی با تاکید بر اهمیت فناوریهای نوین خاطرنشان کرد: در صورتی قادر به استفاده از فناوریهای نوین در حل مسئله خامفروشی هستیم که سرمایه داشته باشیم و اگر بتوانیم از تکنولوژیهای نوین استفاده کنیم، میتوانیم مشکل کمبود سنگآهن کشور را با استفاده از تبدیل هماتیت به مگنتیت حل کنیم و انقلاب بزرگی را رقم بزنیم. ذخایر میلیارد تنی هماتیت در کشور بهخاطره نبود فناوریهای نوین دستنخورده باقی مانده است و نتوانستهایم استحصال و فرآوری انجام دهیم.
جعفریطهرانی عنوان کرد: همیشه فرآوری مواد معدنی در داخل کشور مقرونبهصرفه نیست و در برخی موارد واردات آن محصول بهصرفهتر است. نبود سرمایهگذاری خارجی و نبود حمایت بانکهای داخلی نیز یک معضل اساسی در این زمینه محسوب میشود. در نهایت، فعالان حوزه معدن معتقدند که گذر از خامفروشی و توسعه صنایع پاییندستی در ایران نیازمند یک استراتژی جامع است؛ استراتژی که شامل فراهم کردن منابع مالی کافی، جذب سرمایهگذاری خارجی، بکارگیری فناوریهای نوین و تسهیل صادرات زنجیره کامل محصولات معدنی باشد. بدون اجرای چنین برنامهای، ذخایر ارزشمند کشور همچنان دستنخورده باقی ماندهاند و فرصتهای اقتصادی ناشی از فرآوری مواد معدنی از دست خواهد رفت. بنابراین، رفع موانع مالی، تسهیل سرمایهگذاری، حمایتهای دولت از فناوریهای نوین و اصلاح سیاستهای صادراتی، میتواند زمینهساز توسعه پایدار و افزایش ارزشافزوده در بخش معدن و صنایعمعدنی کشور باشد. امید است با تغییر رویکردها و برنامهریزیهای جامع، این گنجهای مدفون به طلایهداران رشد اقتصادی تبدیل شوند و در خدمت توسعه ملی قرار گیرند.
خامفروشی موضوع پیچیدهای است
کامران وکیل، کارشناس معدن در ارتباط با موضوع خامفروشی محصولات معدنی به صمت گفت: معتقد هستم بحث خامفروشی، یک موضوع پیچیده است که به بررسی دقیق نیاز دارد. برای بررسی این موضوع، در ابتدا باید دید که خامفروشی چیست و دامنهاش تا کجاست؟ بحثی در حوزه مواد معدنی مطرح میشود به نام «شعاع اقتصادی» که موضوع بسیار دارای اهمیتی است؛ در این مفهوم بررسی میشود که حمل یک ماده معدنی تا چه شعاعی منطقی است.
وکیل ادامه داد: سنگ مرمر کوپ به ارزش تنی ۲ هزار یورو، حتی اگر برای فرآوری به ایتالیا، کانادا یا امریکا صادر شود، همچنان ارزش و صرفه اقتصادی دارد، اما برای فرآوری سنگ گچ، اگر فاصله معدن تا کارخانه بیشتر از ۱۰کیلومتر باشد، دیگر امری اقتصادی نیست، زیرا باید حجم زیادی از این سنگ ارزان با قیمتهای بالای سوخت و حملونقل جابهجا و سپس فرآوری و دارای ارزش شود.
وی گفت: درباره معادن مس با عیار پایین، فرآوری در محل، امری بسیار مهم و ضروری است. خاک مسی که حاوی ۰.۳ درصد مس است، صرفه اقتصادی حملونقل ندارد و باید در همان مکان فرآوری و به صنایعمعدنی مربوطه مانند کنسانترهسازی و لیچینگ تبدیل شود و سپس در مراحل بعد فرآوری کاتد ساخته شود. در نتیجه شکی نیست که این فرآوری باید در همان منطقه باشد؛ در غیراینصورت، سودآور و اقتصادی نیست.
استفاده از تجربیات کشورها
وی بااشارهای به تجربیات سایر کشورها در این زمینه افزود: استرالیا و برزیل از صادرکنندگان بزرگ سنگآهن هستند. چرا سنگآهن خود را صادر میکنند؟ آیا این دانش را ندارند که اگر سنگآهن را به فولاد تبدیل و صادر کنند، سود بیشتری خواهند برد؟ قطعا این دانش را دارند، اما با بررسی کارشناسانه، متوجه شدهاند که زیرساختهای کافی برای این فرآوری را ندارند. استرالیا بررسی میکند که برای تولید یکتن فولاد، باید میزان قابلتوجهی انرژی با نرخ بالا وارد کند و در این وضعیت، ترجیح میدهد سنگآهن را به همان شکل صادر کند و البته برزیل نیز، شرایطی مشابه با استرالیا دارد.
وکیل خاطرنشان کرد: در برخی موارد، صادرات مواد خام میتواند بهنفع کشور باشد. اگر سوختی را که بهرایگان در اختیار کارخانههای فولاد قرار میدادند و آبی را که صرف تولید فولاد شده و مملکت را با فرونشست دشتها و خشکسالی مواجه کرده است، حفظ کرده و بهجای آن، سوخت و سنگآهن را نیز صادر کنیم، بهنفع کشور خواهد بود تا آنکه با تولید فولاد، بهطور اسمی از خامفروشی جلوگیری کنیم و در حقیقت زیانی بیش از خامفروشی به کشور وارد کرده باشیم.
وی به مشکلات ناشی از سیاستگذاری نادرست در این زمینه اشاره کرد و گفت: در کشور، نرخ تمامشده بسیاری از چیزها محاسبه نمیشود. اگر نرخ تمامشده سوخت، آب، برق، گاز و هزینههای تمامشده صنعت مانند میزان آلودگی، امراض جانبی و... را حساب کنیم، متوجه خواهیم شد که بهنفع ماست که سنگآهن را صادر کنیم. نگاه جزیرهای به جلوگیری از خامفروشی با ایجاد صنایع، بدون در نظر گرفتن زیرساختهای اقتصادی نتیجهای جز ناترازی انرژی، بیبرقی در تابستان و بیگازی در زمستان نخواهد داشت. شعار جلوگیری از خامفروشی درست نیست. در شعاع اقتصادی، در منطقه محروم، خاک مس باید به کنسانتره مس تبدیل شود و برای تبدیل به کاتد، به مناطق دارای زیرساخت برود. اقتصاد با شعار خرابتر میشود و با برنامه توسعه مییابد.
سخن پایانی
آنطور که از آمار مشخص شد،: میزان صادرات مواد معدنی خام در کشور، زیر ۵ درصد است و آنطور که مطرح میشود، در بعضی از زنجیرهها امکان صادرات مواد خام وجود ندارد. ایجاد واحد فرآوری در کنار معادن، یک کار اقتصادی است و در غیراینصورت نمیتوان مواد معدنی را در جای دیگری، فرآوری و کنسانتره کرد.