-

اسب آئینه رفتاری انسان است

بابک دوشان - منتقد عکس

اسب آئینه رفتاری انسان است

اسب نمایانگر وازگانی مانند آزادی، انرژی خورشیدی، بخشندگی، پایداری، پیروزی، تحمل، حرکت، حس شنوایی، خیر خواهی، دانش، زمان، سپاس گذاری، سرعت، فراوانی، فهمیدگی، نیرومندی، هوش، جنگ، خیره ‌ سری، سرسختی و لجاجت و غرور... است. نام این حیوان در فرهنگ(ضرب المثل‌ها و اشعار و...) دارای نقش پررنگی است و در اساطیر با عنوان رخش، تروا و در مذهب با عنوان ذوالجناح، دلدل از آن یاد می‌شود. در تاریخ نام‌آور شبدیز، پرستو است و در عصر حاضر نیز ردپایش ازحضور در جهان مسابقات گرفته تا حضور در بخش‌های سرگرمی و تجارت دیده می‌شود. در نهایت با نگاهی نزدیک ‌ تر، اسب حیوانی با بالاترین درک احساسی نسبت به جهان اطرافش است که رفتارش بازتابی از رفتاری که با او انجام می‌شود است.

شاید بتوان گفت اسب آئینه رفتاری خود ماست.

اسب سفید وحشی!

در بیشه‌زار چشمم جویای چیستی؟

عکس نخست: بخشی از چهره و بدن اسب با نمایش مگسی زیر چشم چپ حیوان.

عکس سیاه و سفید با کادر عمودی

عکاس: حسین یونسی

نقد: بابک بهاری منتقد هنری

عکسی مینیمال از دو حیوان، اسب و خاطره همراهیش با انسان در فراز و نشیب تاریخ و گذر زمان و مگس انگاره طرد شدن دایمی‌اش توسط انسان اینک همنشینی‌شان را در یک کادر شاهد هستیم. نخستین نکته تکنیکال همانا قرار داشتن چشم اسب و مگس در نقطه طلایی با کادر عمودی که فشردگی و تمرکز را بر سوژه همچنان نگه می‌دارد. با توجه به شدت نور که به کمرنگ کردن چین‌ها و موهای چهره و پر رنگ شدن خط کناره صورت، کارکرد این شدت نور نمایان می‌شود. بخش سایه عکس از تقسیمات یکسوم و دوسوم می‌باشد. نکته کنایی اثر بهره‌مندی از سایه برای نمایش جزییات است، طره‌های ریخته و ستاره مویین در پیشانی و مگس و غیرو می‌باشد(کنایه کم دیده شدن) و در نهایت مینمالی که به خط‌های قلم مو و طراحی با مداد و ذغال پهلو می‌زند که ارزش دوچندان به اثر و آرامشی به بیننده می‌بخشد. نکته این نیم پرتره و قدرت حضور چشم است که ما را به واکاوی بیشتر به دنیای این همزیسته تاریخی مان فرا می‌خواند.

عکس دوم: کره اسبی تنها نشسته و خیره به دوربین، بخشی از آخور خالی(کمی سفیدروشن همرنگ ساق‌های اسب)، زمین و دیوارها هم رنگ بدن کره اسب.

عکس رنگی با کادر افقی

عکاس: بهنام نجف نیا

انتخاب کادر افقی دو مزیت برای عکس به‌وجود آورده است. نخست نمایشی از وضعیت زیستی سوژه در این لحظه و دوم تنهایی که با همراه شدن نگاه کارکتر به انتقال حس شدید(اکسپرسیون) کمک کرده است. اثر بیشتر پرتره‌ای تمام نما می‌ماند که در همبستگی با فرم نشستن این بیانیه را کامل می‌کند. امر تنهایی و بی‌پناهی با طیف رنگ‌های گرم اما ساکن و غلبه رنگ خاکستری از طریق نور پردازی سرد و کم جان صحنه این صحنه را رقم زده است. تنهایی و بی‌پناهی و کودک بودن سه نکته اصلی این ثبت غریب است که می‌تواند پرتره‌ای باشد برای هرکداممان و بنوعی تداعی جالبی از کودکی و پاکی نیز باشد. توازن صحنه از طریق در مرکز نگاه داشتن سوژه و نگاه مستقیم کارکتر به ما عامل اصلی رفت برگشت‌های دیداری مخاطب با اثر است. ما نمی‌دانیم چه سرنوشتی در انتظار اوست اما او نیز همانند همنوعانش یا جهانی از سرگرمی و افتخار برای ما و صاحبش به ارمغان می‌آورد و یا همانند سایر همزادانش به بارکشی و سایر امور غیر سرگرمی مشغول خواهد شد امری دو گانه که در نگاه این کوچولو شراره می‌کشد و با ما سخن می‌گوید.

عکس سوم: اسب سپید ترکمن( آخال تکه) با زین و یراق مطلا، شخصیتی با لباس خاص(رئیس‌جمهوری ترکمنستان، سه عدد قالی با شکل‌های تکرار شونده، فضای سوار کاری(میدان سوارکاری)، کف فرش سیمانی هندسی.

عکس رنگی با کادر عمودی.

عکاس: مهدیارپیر زاده

عکس در حقیقت هم به نقش اسب در عصر حاضر اشاره دارد و هم نشانه‌های سیاسی (رئیس جمهور)، تجاری(خرید و فروش اسب و مسابقات و...)و فرهنگی(قالی ها، یراق آلات مطلا، فیگور اسب و...) را در خود دارد. فیگور پای برخاسته از زمین علاوه بر نشانه دوستی و احترام اسب نسبت به صاحبش است که این شناسایی تا به‌وجود آمدن واژه تک شناس(تنها به کسی که می‌شناسد سواری می‌دهد) انجامیده است در فرهنگ ترکمن‌ها دلالت به مکان یابی آب توسط اسب‌ها نیز دارد. نقش رنگ در دلپذیر کردن فضا مناسب و در خدمت موضوع در آمده است حضور رنگ سپید در جاهای مختلف از حصار‌های محوطه مسابقه در بالای کادر تا رنگ بدن اسب و کلاه شخصیت عکس در پیشزمینه اثر و زمینه‌های خاکستری و فضاهای سبز(پوشش‌های گیاهی، لباس شخصیت) و رنگ قرمز در بدو ورود نگاه بیننده به درون اثر به همراه نور عصرگاهی همه در به‌وجود آوردن فضایی زنده موثر واقع شده‌اند. عکس در عین متوقف کردن لحظه گردش دیدگانی پر تحرکی را رقم زده است جزییات فراوان و زنده کردن انبوهی از واژگان و اسب‌های تاریخی از شبدیز تا رخش و... را رقم زده است. باری به خوان بعدی رویم تا در گرگ میش محض خوانشی رها را زمزمه کنیم.

عکسی چهارم: با موضوع منظره و اسب از دو اسب سیاه و سفید که به‌صورت قرینه پشت به هم ایستاده‌اند و درختی که درست در نقطه وسط تصویر بین آنها قرار گرفته است.

عکس سیاه و سفید با کادر افقی

نقد: منیره قبادی نژاد

عکاس: سلمان ارباب زاده

خط افق، کادر را به دو قسمت مساوی تقسیم نموده و درست در همین منطقه درختان مه خورده و محو پشت حصار سفید و کوتاه ترکیب بسیار زیبا و کارت پستالی به عکس بخشیده است. در این میان زمین هم رد سیاهی را که از تنک شدن علف‌ها بر اثر خوردن اسب‌ها به وجود آمده در پشت اسب سیاه در مقابل انبوه علف در قسمت پشت اسب سفید تضاد زیبایی به وجود آورده است. به لحاظ زیبایی شناسی عکس دارای نقاط قوت بسیار زیادی از جمله پارادوکس رنگ‌ اسب‌ها و زمین و تقسیم بندی‌های محو و شفاف درون تصویر، درختان از جنس طبیعت در کنار حصارهای فلزی و در عین حال قرینگی‌های بسیار است و تعادل به نحو چشمگیری در عکس مشهود می‌باشد. به لحاظ مفهومی دو اسب که پشت به هم در حال چریدن هستند و سرها از کادر در حال خارج شدن است مجموعه کوچکی از کلونی بزرگ جانداران را نشان می‌دهد که یاد آور تنوع مختلف جانداران در کنار هم‌ است که بی‌توجه به همدیگر در حال تلاش برای زنده ماندن هستند. سردی فضای تصویر نماد دنیاییست که در آن زندگی می‌کنیم ؛ سرد و یخ زده، دور از هم در جست‌وجوی منبعی برای حیات و هر چه می‌گذرد تلاش‌های غریزی و تکاپوها ما را از هم دور و دورتر می‌کند ؛ ضمن آنکه ما را از هم و طبیعت را از ما و در نهایت آنقدر گرفتار تلاش‌های روزمره می‌شویم که از خودمان هم فاصله می‌گیریم. تا جایی که هرکدام به لحاظ حسی در نقطه مقابل هم قرار میگیریم.در عین حال اسب نمادی از دویدن و تلاش و تکاپوی بی‌وقفه در زندگیست، دویدن‌ها، رقابت‌ها، برد و باخت‌های بی‌وقفه زندگی؛رسیدن‌ها و نرسیدن‌ها و در نهایت شاید این عکس تصویری محو از نقطه پایان کوشش همه زندگان طبیعت است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*