پای اقتصاد به هنر باز شد
منوچهر محمدشمیرانی کارشناس ارتباطات
دورزمانی، انسان هنرمند، بیشتر در اوقات فراغت و پس از کار روزانه، مینوشت و میسرود و نقاشی میکشید. حاصل کارش هم، در جمعی محدود دیده یا خوانده میشد. البته، اگر هنرمندی درباری بود برای گذران زندگی، میبایست شعری بابطبع حاکم میسرود یا خطی، خوشایند او مینوشت تا صلهای دریافت کند.
اما عصر جدید، عصر عمومی شدن هنر است و با گسترش و توسعه تکنولوژی، دیگر نمیتوان انتظار داشت هنرمند حرفهای، برای مثال در مزرعه کار کند و گاهگداری، تراوش هنری خود را عرضه نماید. هنرمند امروز، برای موفق شدن مجبور است تمامی وقت و توان ذهنی خویش را، در خدمت هنرش قرار دهد و طبیعی است که میبایست از همین طریق، زندگی خود و خانوادهاش را تامین کند.
چند دههای است که پای اقتصاد به هنر باز شده و حتی، اقتصاد هنر بهعنوان یک رشته دانشگاهی موردتوجه قرار گرفته است ـ هرچند، این رشته در ایران دیرتر آمده و کمتر، موردتوجه قرار گرفته ـ اما توانسته است حضوری جدی در اقتصاد کشورها و حتی، تولید ناخالص آنان داشته باشد. اگر در دهههای ۵۰ تا ۸۰ میلادی، رقابتهای جنگ سرد و از سالهای ۱۹۸۵ تا ۲۰۱۵ رقابتهای اقتصادی در جهان مطرح بوده است،اما باید بهیاد داشته باشیم در سند چشمانداز ۲۰۱۵ تا ۲۰۴۰ بسیاری از کشورها، « رقابت فرهنگی »، محور همه امور قرار دارد. هنر، بهعنوان « صنایع نرم » پدیدار شده و بهسرعت، در حال شکل گرفتن است. بههمیندلیل، چون ایران بیش از آن که کشوری صنعتی باشد، کشوری فرهنگی هنری بهشمار میرود، بنابراین مقوله هنر و اقتصاد هنر، میتواند نقش تعیینکنندهای در آینده و توسعه کشور داشته باشد.
پیشینه اقتصاد هنر
بررسی گذشته رشتههای مختلف هنری، بیانگر آن است تا قرنها، هنر کالایی تجملی و متعلق به اشراف تلقی میشد و امکان خرید و فروش عمومی نداشت. در واقع، اشراف با خرید آثار هنری از هنرمندان، تلاش میکردند روحیه اشرافی و برتریجویانه خود را نشان دهند و چه در ایران و چه در جهان، بیشتر هنرمندان در دربارها یا تحتحمایت اشراف کار میکردند. پس از رنسانس در اروپا بود که با بهوجود آمدن مدارس هنری و موزهها، هنر در اختیار مردم عادی هم قرار گرفت.
اقتصاد هنر، شامل جنبههای اقتصادی خلق، توزیع و مصرف آثار فعالیتهای هنری و ادبی میشود. در اصل، شیوههای اقتصاد هنر میتواند هنرمند را در شناساندن اثر و امرارمعاش یاری دهد و به ترویج آن هنر، در سطح جامعه کمک کند. جالب است بدانیم بهدنبال رشد اقتصاد هنر در جهان، هماکنون هنر، بیش از ۹ میلیارد دلار گردش مالی دارد و بهتعبیری ۳ درصد از تولید ناخالص جهانی را شامل میشود.
در سیر تولید، توزیع و مصرف هنر و بهطورکلی روابط اقتصادی هنر، 4 گروه هنرمندان، واسطهها (گالریها، سینماها، ناشران، موزهها، تهیهکنندگان، برنامهگزاران هنری و...)، مردم (بهعنوان مخاطبان و خریداران هنر) و دولتها، نقشی اساسی دارند.
در دنیای امروز و عصر ارتباطات، فضای مجازی بستر مناسبی برای تبلیغ آثار هنری بهحساب میآید و بسیاری از هنرمندان ـ بهویژه تازهکارها ـ با حذف واسطهها، تلاش میکنند آثار خود را بهطورمستقیم تبلیغ و مخاطب خود را جذب میکنند. نقش گالریها، موزهها و واسطهها برای انتقال هنر به مردم، به فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم برمیگردد. در ایران هم، از دهه ۴۰ (دهه طلایی هنر ایران)، گالریها، سینماها و انتشارات متعددی ـ بیشتر توسط بخش خصوصی ـ راهاندازی شد و برای مثال، در دهه ۳۰ و ۴۰ خورشیدی، فقط در تهران ۱۰۴ سالن سینما مشغول به کار بود.
مردم بهعنوان مخاطبان آثار هنری، رکن اصلی پیشرفت اقتصاد هنر محسوب میشوند. اما برای تحقق عمومی شدن هنر و استقبال مردم از آن، میبایست مردم از توان و امنیت اقتصادی مناسب برخوردار باشند، در حالی که کشش تقاضا و مصرف فرهنگی، حلقه مفقوده حوزه فرهنگ و هنر کشور ما بهحساب میآید. طبق آمار ارائهشده در سال ۱۳۹۸ مصرف فرهنگی در ایران، زیر ۲ درصد است که پایین بودن شدید این شاخص را نشان میدهد؛ البته درباره سینما، این استثنا وجود دارد و باوجود آنکه نرخ بلیت سینما از سال ۴۵ تاکنون، بیش از ۲هزار و۵۰۰ درصد رشد داشته، از اینرو ایران در جهان، رتبه نخست رشد نرخ یک محصول هنری را دارد! اما حمایت مردم از هنر سینما و محصولات همراه آن، باعث شده است در اقتصاد هنر کلان، هنر هفتم جایگاه خاصی داشته باشد.
نقش مهم دولت
نقش دولت در تمام کشورها در ارتباط با هنر، نقش بسیار مهم و پررنگی است. در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، دولت فرانسه با تحقق بحث « دموکراتیزاسیون فرهنگی » تاثیر زیادی در گسترش و تعمیق و نهادینه شدن فرهنگ و هنر در کشور فرانسه داشت. در ایران، علاوه بر حمایت نسبی از هنرهای بومی و صنایعدستی، در دورههایی هم، کمکهایی برای سرپا ماندن هنر سینما انجام شده،اما نکته مهم این است که بخش خصوصی، بهتنهایی نمیتواند بحث صادرات آثار هنری را دنبال کند و دولت، میبایست از طریق برگزاری فستیوالها و رویدادهای مشترک فرهنگی، هنر ایران را به جهان معرفی و راه را برای مبادلات خارجی هموار کند.
بنابراین، از آنجایی که کشور ما، قابلیتهای بسیار گستردهای در زمینه هنر سنتی و مدرن ـ چه هنر سفالگری ۷ هزار ساله و چه، آثار سینمایی موردتوجه ـ دارد،باید کاری کنیم تا هنر و هنرمند ایرانی، بتواند سهم کافی از چرخه اقتصادی هنر داشته باشد. رسیدن به این سهم، علاوه بر ایجاد جذابیت داخلی برای حضور هنر در جامعه و بین مردم، اعتماد به نفس هنرمندان را افزایش میدهد تا بتوانند همراه با تبلیغات وسیع سازمانهای مسئول دولتی، مشتریان جهانی را با هنر خود آشنا کنند. این گوی و این میدان، در اختیار دولت چهاردهم و مسئولان مربوطه است تا بتوانند مسیر آینده را، بهنفع هنر و هنرمندان ایرانی تغییر دهند.