-

دور، دور جوانان است

منوچهر محمدشمیرانی - کارشناس ارتباطات

دور، دور جوانان است

همین روزها، کابینه دولت چهاردهم به مجلس معرفی می‌شود و پس از دریافت رأی اعتماد، می‌رود تا به پشتوانه رأی مردم و دیدگاه‌های اعلام‌شده رئیس‌جمهوری در دوران انتخابات، برای گشودن گره‌های فراوان اقتصاد و سیاست و تولید و معیشت و حقوق اجتماعی و انسانی مردم ایران تلاش کند.

بدون‌شک، انتخاب و انتصاب مسئولان رده‌های مختلف اداری و اجرایی، یکی از مسائل مهم و ضروری کشور و از عوامل اصلی دوام و برقراری یک نظام و حکومت است؛ اگر مسئولانی شایسته در جایگاه‌هایی درست قرار گیرند، می‌توانند محور اصلی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور محسوب شوند. به‌همین‌دلیل است که در دنیای سرشار از تلاطم کنونی، تمامی کشورها تلاش می‌کنند فرصت‌های موجود را از دست ندهند و با استفاده از نیروهای کارآمد و کاردان، بیشترین بهره‌وری و بهره‌برداری را از قابلیت‌ها و توانایی‌های کشور و مدیران خود، در راستای ارتقای رشد و توسعه کشور و مردم خود داشته باشند.

لزوم جوان‌گرایی

در این میان، طبیعی است که هیچ کشوری خود را از تجربه مدیران ارزشمند خود محروم نمی‌کند،اما از آنجا که با افزایش سن، انعطاف و میل به نوآوری و اجرای روش‌های نوین، جای خود را به کاهش جسارت و پافشاری بر ایده‌ها و فکرهای کهنه داده و با افزایش میزان محافظه‌کاری، امکان نواندیشی و بکارگیری حرکت‌های نوین و موثر را کاهش می‌دهد، بسیاری از کشورها، سکان هدایت وزارتخانه‌ها و جایگاه‌های مهم خود را به جوانان می‌سپارند؛ تجربه‌ای که نتایج بسیار مثبت و قابل‌لمسی، برای این کشورها به‌دنبال داشته است. خوشبختانه، در این عرصه نیز جوانان ایرانی خوش درخشیده‌اند و کشورهایی مانند امارات، نروژ، سوئد و چندین کشور دیگر، وزارت یا مسئولیت‌های مهمی را به جوانان ایرانی سپرده‌ و کارنامه خوبی نیز از آنان دیده‌اند.

یکی از مشکلات اصلی کشور ما که موجب رمیدن بسیاری از جوانان کاردان و متخصص شده، همین است که نسل مدیران قبلی، گویی بنای آن ندارند تا دور را، به جوانان واگذار کنند. فراموش نکنیم پس از سال ۵۷، جوانان بسیاری مجال آن را یافتند تا در جایگاه‌های مهمی قرار بگیرند. بسیاری از مدیران کنونی با سن بیش از ۶۰ سال، اگر به‌خاطر بیاورند در سنین جوانی، به آنان اعتماد شد و بسیاری از پست‌ها و شغل‌ها به آنان داده شد؛ هرچند آزمون و خطاهایی هم وجود داشت، همین جوانان آن زمان، که حالا سنی را گذرانده‌اند، دست و دل‌شان می‌لرزدتا جای خود را به جوانان امروز بدهند و در نهایت، نقش راهنما و مشاور را برای‌شان برعهده گیرند. دولت چهاردهم، در ابتدای فعالیت خود دست به ابتکاری زد که شاید، برای دولت‌های بعدی هم قابل‌استفاده باشد. رئیس‌جمهوری از همان ابتدا، با تاکید بر سپردن کارها به‌دست کارشناسان، یک شورای راهبری تشکیل داد و این شورا هم تلاش کرد با بررسی اشخاص مناسب برای هر جایگاه، فهرستی را به رئیس‌جمهوری ارائه دهد.

ویژگی کار شورای مذکور، این بود که براساس شیوه‌نامه آن، قرار بود به کسانی که جوان‌تر هستند و سابقه وزارت ندارند، امتیاز بیشتری اختصاص دهند. همچنین، برای زنان و اقلیت‌های دینی هم این مسئله در نظر گرفته شده بود. همین سازکار، باعث شد بسیاری از افرادی که تاکنون شناخته شده نبودند، موردتوجه قرار بگیرند و به این ترتیب، یک بانک اطلاعاتی از مدیران شایسته کشور تهیه شد که حتی می‌تواند برای انتخاب مدیران در وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها، مورد استفاده قرار بگیرد.

به هر روی، چیزی که به‌شکل واضح به‌چشم می‌خورد، این است که در سال‌های اخیر، شاهد افزایش قابل‌توجه میانگین سنی کابینه و مسئولان ارشد دولتی هستیم. این وضعیت، از یک‌سو کارآمدی دولت را به‌چالش می‌کشد و از سوی دیگر، چالش شکاف بین‌نسلی دولت و مردم (جوانان) را بیشتر می‌کند. تئوری‌های گوناگون مدیریت و راهبری جوامع، بر اصول راهبردی همچون خلاقیت و نوآوری، کارآیی و اثربخشی، تطبیق با تغییرات سریع جهانی، تحول آفرینی و... تاکید دارد که همگی این اصول، با تحول بین‌نسلی و جوانگرایی در مدیریت‌ها ارتباط دارد.

نقش موثر جوانان

همین اصول راهبردی، حاکی از آن است که تغییر نسلی و جوانگرایی در مدیریت رده بالای دولتی، کاملا ضروری است. جوانان، به‌دلیل توانایی‌های خود در عرصه خلاقیت، نوآوری، تطبیق با تغییرات و دسترسی بهتر به توسعه پایدار، می‌توانند نقش موثری در بهبود عملکرد و استراتژی‌های دولت ایفا کنند. حضور آنها در عرصه مدیریت دولتی و کلان، می‌تواند به تحقق اهداف راهبردی و ارتقای کارآیی و اثربخشی دولت در زمینه‌های گوناگون کمک شایانی بکند؛ تجربه‌های جهانی هم نشان از آن دارد که جوانگرایی در سطح بالای مدیریت، قادر خواهد بود در بهبود کارآیی و موفقیت دولت موثر باشد. کشورهایی که توجه لازم رابه این موضوع داشته‌اند، توانسته‌اند بهبود قابل‌توجهی را در سیاست‌ها و عملکرد دولت خود مشاهده کنند. تجربه کشورهایی چون نروژ، سوئد، کانادا، کره‌جنوبی، استرالیا و... نشان می‌دهد استفاده از جوانان توانسته است باعث کارآمدی بیشتر این دولت‌ها شود. روند پیر شدن دولت‌های ایران در سال‌های گذشته، همیشه سیر صعودی داشته است و در تلاقی با چالش‌های اجتماعی و سیاسی مختلف، شکاف بین‌نسلی مدیریت کشور و جمعیت بالای جوان کشور را به‌شکل فاحشی برجسته کرده؛ خیلی از کارشناسان عقیده دارند این شکاف، اثربخشی حکومت را تضعیف کرده و موجب شده است حکومت، حرف‌ها و زبان جوانان را به‌خوبی درک نکند و کار به جایی برسد که در بسیاری از موارد، حکومت با خواسته‌ها و حرف‌های جوانان بیگانه باشد و بخش قابل‌توجهی از شهروندان، به‌ویژه جوانان را، نسبت به ساختار سیاسی و حکمرانی کشور بیگانه سازد. بنابراین، باید گفت نیاز جدی کشور، این است که برای افزایش تمایل جوانان به مشارکت در فرآیندهای گوناگون کشور، لازم است حتما صدای آنان در میان بافت حکومت و قدرت شنیده شود تا بتواند اعتماد به حکومت را افزایش دهد. شکی نیست که غفلت از حضور جوانان در کابینه و دیگر سطوح مدیریتی، عدم‌فهم تغییرات فرهنگی و اجتماعی و فاصله گرفتن روزافزون دولت، چالش‌های اجتماعی گوناگونی را موجب می‌شود و رهبران و مدیران جوان، باتوجه به آشنایی بیشتری که با مسائل اجتماعی و فرهنگی روز دارند، می‌توانند با دیدگاه‌های تازه و ایده‌های نوآورانه خود، تغییر مناسبی را در کشور و شیوه حکمرانی کنونی کشور به‌وجود آورند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین