خشک مثل ایران
گسترش بیابانها بهواسطه فعالیتهای انسانی معضلی است که در یک یا ۲ سده اخیر گریبان پوشش گیاهی طبیعی را در جهان گرفته است.
این فرآیند در دانش جغرافیا بهعنوان بیابانزایی شناخته میشود و در کمین مناطقی است که زمینی خشک، نیمهخشک و نیمهمرطوب دارند. بیابانزایی با افزایش خشک شدن خاک تشدید شده است و نبود پوشش گیاهی و ریشههای گیاه درون خاک هردو به فرسایش بیشتر خاک کمک میکند. بنابراین، جنگلزدایی یکی از اصلیترین دلایل فرسایش خاک و شکلگیری بیابانها است. در واقع، فرسایش خاک در نتیجه دخالت بیش از اندازه انسان در طبیعت یکی از اصلیترین دلایل بیابانزایی در جهان شناخته میشود، اما شاید فکر کنید که بیابانزایی تنها منجر به خشک شدن قسمتی از زمین میشود، اما پیامدهایی نظیر از بین رفتن پوشش گیاهی، ایجاد گردوخاک زیاد در یک منطقه، کم شدن بارندگی، فرسایش خاک، حاصلخیز نبودن زمین، افت آبهای زیرزمینی و از بین رفتن حیات وحش، تنها بخشی از آثار زیانبار بیابانزایی است، در اصل باید منتظر معضلاتی همچون بیکاری، گرسنگی، فقر و مهاجرت ناشی از بیابانزایی هم باشیم که همه در اثر این پدیده رخ میدهد؛ بنابراین رسالت بشر امروزی این است که بیش از گذشته به فکر زمینهای باقیمانده در پوشش گیاهی باشد و از توسعه بیشتر بیابانها بکاهد. صمت به مناسبت روز بیابانزدایی به اهمیت فرسایش خاک در رشد زمینهای بیابانی پرداخته است.
شرایط فوقبحرانی فرسایش خاک
وحید جعفریان، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری کشور در گفتوگو با صمت یکی از اصلیترین دلایل بیابانزایی را تخریب سرزمینی دانست و گفت: در ادبیات علمی همواره عبارت «مقابله با تخریب سرزمین» در کنار بیابانزایی درج شده، چرا که بهطورعمده پدیده تخریب سرزمین ناشی از عوامل طبیعی و انسانی است که در بیشتر موارد در مناطق خشک اتفاق میافتد. یکی از مهمترین پیامدهای این نوع تخریب، افزایش شدت فرسایش و توفانهای ماسهای است که آثار آن را میتوان بهوضوح در هجوم ماسههای روان به منابع زیست انسانی دید. گفتنی است، راههای جادهای، ریلهای قطار، تاسیسات صنعتی و پالایشگاهی، همچنین اراضی کشاورزی و مسکونی بهشدت تحتتاثیر فرسایش توفانهای خاکی و ماسهای قرار میگیرند. براساس آخرین آمارهای موجود، ۳۰ میلیون هکتار از عرصههای بیابانی تحتتاثیر فرسایش بادی است که از ۱۴ میلیون هکتار آن بهعنوان کانونهای بحرانی فرسایش بادی یاد میکنند. فرسایش بادی در این میزان خسارت زیادی به منابع زیست انسانی وارد میکند.
وی گفت: جز بخشی از نوار شمالی کشور، تمام مناطق ایران در معرض چنین تخریبی قرار دارند، چرا که شرایط تغییر اقلیم تفاوت جدی در تخریب سرزمینی نسبت به دهههای قبل ایجاد کرده است. برخی حوزهها در شرایط فوقبحرانی بهسر میبرند؛ نظیر سرخس، زابل، خوزستان و دریاچه ارومیه. از طرفی، بیابانهایی هم هستند که آسیب کمتری را متحمل شدهاند، اما بهلحاظ واقع شدن در حاشیه مراکز جمعیتی باید به آن توجه بیشتری شود، نظیر مراتع تخریبیافته اطراف مناطق جنوبی استان تهران و مناطقی از استان البرز، قزوین و... که دیگر کارکرد مرتعی ندارند و نیازمند حفاظت جدی هستند.
جعفریان بااشاره به افزایش ۲۷ درصدی خشکسالی در ۲ دهه اخیر در ایران گفت: خشکسالی یکی از عوامل طبیعی تخریب سرزمینی است که متاسفانه در کشورمان شاهد استمرار و افزایش طولانیمدت آن بودیم. این عامل بهشدت زمینه را برای شکلگیری توفانهای ماسهای فراهم و خاک را نسبت به فرسایش آسیبپذیرتر میکند. براساس آماری که از سوی سازمان جهانی هواشناسی اعلام شد و در کنوانسیون مقابله با بیابانزایی هم مورداستناد قرار گرفت، در دهه اخیر، میزان شدت و فراوانی خشکسالیها در کشور نسبت به ۲ دهه قبل، ۲۷ درصد افزایش پیدا کرده است.
بهگفته وی، با در نظر گرفتن این حجم از بیابان در کشور و استمرار خشکسالی، میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که زنگ خطر بیابانهای کشور بهعنوان منبع بسیار وسیعی از تولید گردوغبار و توفانهای ماسهای بهصدا درآمده است و این مناطق هماکنون بهعنوان یک تهدید و عاملی در تخریب سرزمینی شناخته میشوند.
جعفریان بااشاره نقش مخرب بیابانهای اطراف استانهای تهران و البرز و قزوین گفت: اطراف تهران، کرج و قزوین بیابانهایی وجود دارند که امروز میتوان از آنها بهعنوان بمبهای خاموشی یاد کرد که بیخ گوش مناطق جمعیتی کشور قرار دارند.
فرسایش بادی نهتنها خاک سطحی و حاصلخیز اراضی کشاورزی را تحتتاثیر قرار میدهد، بلکه وقوع توفانهای ماسهای به کاهش قابلتوجه کیفیت محصولات کشاورزی میانجامد، همچنین اثرات گردوغبار در فرآیندهای زیستی مکانها امری شناختهشده است. گردوغبار، گیاهان مناطق را نسبت به آفات و امراض آسیبپذیرتر میکند و بههمین تناسب، میزان تابآوری پوشش گیاهی کاهش مییابد.
مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری بااشاره به تخریب ۸۸ درصدی کشور که متاثر از پدیده تخریب سرزمین بوده است، گفت: سالانه حدود یک میلیون هکتار از اکوسیستمهای زمینی کشور تحتتاثیر عواملی نظیر تغییر کاربری قرار گرفته است و دچار تخریب سرزمینی و این عوامل منجر به کاهش حاصلخیزی و قابلیت بیولوژیکی شدهاند. براساس برآوردها، ۸۸ درصد کشور تحتتاثیر پدیده تخریب سرزمینی قرار دارند. این شرایط در حالی وجود دارند که در بهترین شرایط ممکن، تمامی فعالیتهای اجرایی بهمنظور مهار و کنترل پدیده تخریب سرزمین در مناطق بیابانی، بیش از ۳۰۰ هزار هکتار در سال نبوده است.
وجود یک میلیون حلقه چاه غیر مجاز در کشور
حمیدرضا رمضانی، استاد دانشگاه و کارشناس خاک در گفتوگو با صمت بااشاره به ۴ برابر بودن میزان فرسایش خاک در ایران نسبت به میانگین جهانی گفت: سالانه میزان فرسایش خاک در سراسر دنیا در هر هکتار ۴ تن است که این رقم در ایران به ۱۶ تا ۲۰ تن در هر هکتار میرسد. به عبارت روشنتر، میانگین جهانی فرسایش خاک ۴ برابر دنیا است. همین امر کشور را دچار دردسرهای زیستمحیطی و کشاورزی متعددی کرده و منجر به بیابانزایی شده است. باتوجه به اینکه کشور در اقلیم خشک و نیمهخشک کره زمین قرار گرفته، همین امر باعث شده است که مصائب زیستمحیطی کشور بیشتر از کشورهایی باشد که در عرضهای بالاتر جغرافیایی قرار گرفتهاند. در واقع، ۷۰ درصد باران در کمتر از یکسوم وسعت پهنه سرزمینی میبارد و این نشاندهنده آن است که از یک رژیم مطلوب بارشی برخوردار نیستیم. رمضانی بااشاره به میزان فرسایش خاک و ضرر مالی آن گفت: درحالحاضر در مرحله فوقبحرانی در بحث تخریب منابعطبیعی قرار داریم و در حد نرمال سالانه ۲ میلیارد تن فرسایش خاک داریم. ارزشگذاری هر یک تن ۲۸ دلار قیمتگذاری شده است و ۵۶ میلیارددلار در خوشبینانهترین حالت ممکن ضرر میدهیم. هر یک سانتیمتر مکعب خاک ۷۰۰ سال زمان میبرد تا طی یک فرآیند آلی و شرایط اقلیمی مناسب تبدیل به خاک حاصلخیز و زنده شود.
۵۰۰ دشت ایران، درگیر فرونشست
وی افزود: متاسفانه استفاده نادرست از منابع آب و خاک در تمام سال موجب شده است که بسیاری از مناطق کشور دچار فقر منابع آبی و خاکی شوند؛ وقتی سفرههای آب زیرزمینی نابود شوند، زمین دچار مرگ آبخوان میشود و متاسفانه این آخرین مرحله از بیابانزایی در سطح کره زمین است که به آن فرونشست میگویند. در مجموع، ۶۰۹ دشت داریم که متاسفانه ۵۰۰ دشت دچار فرونشست شده است و حدود ۱۰۰۰ دشت داریم که در مرحله بحرانی هستند و بهعنوان دشت ممنوعه شناخته میشوند. کمتر از ۱۰ دشت هم داریم که در وضعیت مانایی و ایستایی قرار دارند. همچنین، بهدلیل حفر بیرویه چاههای عمیق و نیمهعمیق، فرونشست زمین در کشور به مرز بحرانی رسیده و طول دوره بازگشت فرونشست زمین در دنیا ۷۰ هزار سال است. متاسفانه نزدیک به یک میلیون حلقه چاه غیرمجاز در کشور داریم؛ تمام این مسائل منجر به این شده که اراضی زمین غیرقابلکشت و به پهنه بیابانی کشور افزوده شده است. بهگفته رمضانی، یک سفره زیرزمینی یا آبخوان نزدیک به ۵ میلیون سال زمان میبرد تا تشکیل شود. آبخوانهایی که بهشکل مویرگی در داخل زمین وجود دارند؛ اما با بیتدبیری روزافزون نابود شدهاند.
۳۰ هزار آبادی خالی از سکنه
این استاد دانشگاه تاکید کرد: متاسفانه فرونشست زمین به شهرها و روستاها رسیده و واقعیتها را به دلایلی هیچگاه بازگو نمیکنند؛ بیش از ۳۰ هزار پارچه آبادی در کشور خالی از سکنه شده است و اینها موجب افزایش اراضی بیابانی میشود.
مناطق بیقرار ایران
بهگفته وی، سالانه در شهرستان دماوند ۲۰ میلیمتر فرونشست زمین داریم، در حالی که استاندارد فرونشست در جهان سالانه ۱.۵تا ۲ میلیمتر است. همچنین، سالانه در ورامین بیش از ۴۰۰ میلیمتر فرونشست زمین داریم. از سوی دیگر، بسیاری از مناطق ایران را تبدیل به منطقه بیقرار بهلحاظ زیستمحیطی کردهایم؛ مناطقی که دیگر کاربری قبلی خود را ندارند و در آستانه تبدیل شدن به بیابان در چند دهه آینده هستند. وی در ادامه بااشاره به کشت محصولات آببر مناطق خشک کشور که موجب افزایش تنشهای زیستمحیطی میشود، گفت: متاسفانه با جایگذاری صنایع آببر و آببرترین محصولات کشاورزی در خشکترین استانها تیشه به ریشه محیطزیست زده شده است. برای مثال، کشت برنج در اصفهان به ۶ هزار هکتار میرسد، در حالی که میزان بارش متوسط اصفهان ۸۰ میلیمتر است. طبق استانداردهای جهانی، برنج باید در مکانهایی که میانگین بارش سالانه آن حداقل ۷۰۰ میلیمتر و میزان تبخیر آن هم بهطورمیانگین ۷۰۰ میلیمتر در سال باشد، کشت شود، در حالی که کشت برنج در مناطقی که در نهایت میانگین بارندگی سالانه آنها به ۸۰ میلیمتر میرسد؛ یعنی بهازای تولید هر تن برنج در اصفهان بیش از ۳۵ هزار لیتر آب مصرف میشود. وی درباره میزان تخریب جنگلهای هیرکانی گفت: جنگلهای هیرکانی شمال ایران در یک دوره زمانی ۴۰ ساله کاهش اراضی داشته است؛ جنگلهایی که قدیمیترین پوشش گیاهی کره زمین بهشمار میروند و عمر آنها به ۴۵ میلیون سال میرسد؛ یعنی حتی پیش از عصر یخبندان این جنگلها توانستهاند تابآوری خود را حفظ کنند.متاسفانه طی یک بیفرهنگی محض این جنگلها رو به نابودی هستند و متاسفانه در ۲۵ سال اخیر، ۴ میلیون هکتار زمین کشاورزی را در کشور از دست دادهایم و تغییر کاربری پیدا کردهاند که این خود نوعی از بیابانزایی است.
شهرهای بیابانی
رمضانی ویلاسازی در زمینهای حاصلخیز را یکی دیگر از نمودهای بیابانزایی دانست و گفت: با تغییر کاربری زمینهای کشاورزی در مناطق خوش آبو هوا که جای آن ویلا یا ساختمانهای بلندمرتبه ساخته میشود و تبدیل زمین کشاورزی به ویلا؛ مصرف آب آن، ۷ برابر زمین کشاورزی میشود و این اقدامات هم به بیابانزایی میافزاید.
سخن پایانی
بنا بهگفته کارشناسان، ایران کشوری پیشرو در امر بیابانزایی در خاورمیانه و آسیا است. این امر در ایران ۶ دهه قدمت دارد. طبق آمار، ارقام و سوابق گذشته؛ ۳۳.۷ میلیون هکتار از مساحت کشور را بیابانهایی تشکیل دادهاند که منشأ زمینشناسی و اقلیمی دارند. از این مقدار؛ ۱۳ میلیون هکتار بهعنوان مناطق بحرانی شناخته میشدند که ۸.۷ میلیون آن در نیمقرن گذشته مهار و تثبیت شده است که بیشتر این کانونها مستقیما شهرها، روستاها و مناطق مهم ما را درگیر کردهاند.