اهمیت امنیتآفرینی با سرمایهگذاری خارجی
مسعود پزشکیان در جریان نشست دوجانبه خود با ولادیمیر پوتین، همتای روسی خود در حاشیه برگزاری نشست سران بریکس در کازان، بر پیگیری شخصی مسئله همکاریهای ایران و بریکس تاکید کرد. ولادیمیر پوتین نیز در این سخنان، بر عزم روسیه برای ساخت فازهای دوم و سوم نیروگاه هستهای بوشهر و تکمیل کریدور ریلی شمال - جنوب تاکید کرد.
بسیاری از کارشناسان تاکید دارند حضور روسیه در پروژههای زیرساختی ایران از جمله کریدور شمال - جنوب، نه تنها مسکو را به حفظ امنیت ایران پایبند خواهد کرد، بلکه قدرت چانهزنی ایران در مذاکره با غرب را نیز افزایش خواهد داد.
موضوع ورود روسیه به ساخت کریدور شمال - جنوب، طی ماههای گذشته به یکی از موارد حساس در بخش توسعه زیربناهای اقتصادی کشور تبدیل شده است. در حالیکه بدنه دولت سیزدهم و چهاردهم از تکمیل این پروژه توسط روسیه حمایت کرده اند، برخی از کارشناسان، ورود روسیه به این پروژه را چندان مطلوب ندانسته و معتقدند که دسترسی مسکو به زیرساختهای زیربنایی کشور، موجب تسهیل در دسترسی آنها به شبکه ریلی شده که میتواند حفرههای امنیتی مهم و چالشبرانگیزی برای ایران ایجاد نماید. اما سوال اینجاست که آیا سرمایهگذاری روسیه در بخشهای زیرساختی ایران به سود کشور تمام خواهد شد و یا آسیبی جدی برای ما به حساب میآید؟
تامین امنیت ملی از طریق سرمایهگذاری خارجی
پیش از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که سرمایهگذاری هر کشور خارجی در کشور ثانی، امنیتآفرین خواهد بود. چراکه ورود سرمایه یک کشور به کشور دیگر، به ویژه اگر دو کشور یاد شده مانند ایران و روسیه، همسایه یکدیگر باشند، منجر به همگرایی بیشتر آنها نسبت به یکدیگر خواهد شد. به ویژه درباره روسیه باید گفت اگرچه تاریخ جنگهای میان دو کشور دید چندان مثبتی برای ایرانیان نسبت به روسیه ایجاد نمیکند، اما باید این نکته را نیز مد نظر قرار داد که ورود چنین سرمایهای به کشور، نهایتا میتواند احتمال میزان تنش را کاهش دهد. دلیل این امر نیز واضح است؛ فرض کنیم روسیه برای ساخت خط رشت - آستارا، حدود ۲۰ میلیون دلار هزینه نماید. بدیهی است که در صورت ازدیاد چنین حجمی از سرمایه گذاری، روسیه دستکم به منظور حفظ ارزش داراییهای مورد سرمایهگذاری خود در ایران، فکر درگیری شدن در جنگهای احتمالی با ایران را از سر کرده و برعکس، برای جلوگیری از تنشهای آینده میان ایران و غرب یا اسرائیل، نقش سازنده تری ایفا خواهد کرد.
فاصله گرفتن از بلوک غرب به صورت طبیعی منجر به نزدیکتر شدن مواضع و همگرایی میان تهران و شرق شد که عضویت ایران در اتحادریه اقتصادی اوراسیا و بریکس یا افزایش نقشآفرینی ایران در سازمان همکاریهای شانگهای را میتوان به عنوان اثبات این مدعا دانست.
به عنوان مثال، ساعاتی پیش از تجاوز نظامی اسرائیل به خاک کشورمان در بامداد روز شنبه، خبرگزاری روسیه از اعزام هیات ویژه این کشور به تل آویو برای رایزنی با مقامهای ارشد رژیم صهیونیستی خبر دادند. پس طبیعی به نظر میرسد که افزایش سرمایهگذاری خارجی روسیه در ایران، میتواند چتر امنیتی گستردهتر و قدرتمندتری برای ایران ایجاد نماید. اهمیت چنین چتری البته در بروز بحرانهای جدی مانند تنش امرزی میان ایران و اسرائیل، تا حد زیادی خودنمایی خواهد کرد.
پس در مجموع میتوان گفت که علیرغم تمامی بدبینیهای مطرح شده نسبت به روسیه، ورود این کشور به موضوع سرمایهگذاری در ایران، فی نفسه امری مثبت محسوب میشود و باید آن را به فال نیک گرفت. تلاش دولت نیز باید بر این محور متمرکز شود که حتی المقدور اقدامی مشابه را با طرف چینی نیز انجام دهد. هرچند، وجود تحریمهای سفت و سخت غرب علیه ایران، چینیها را از ورود جدی و سنگین به عرصه سرمایهگذاری روی زیرساختهای ارتباطی و مواصلاتی کشورمان تا حد زیادی محدود ساخته است.
افزایش قدرت چانهزنی با غرب
متاسفانه رویکرد غیر سازنده دولت ترامپ در خروج از توافق هستهای با ایران، منجر به ایجاد فاصلهای معنادار میان تهران و غرب طی سالهای اخیر شده است. بدبینی ایجاد شده میان
دو طرف نهایتا با بروز جنگ در اوکراین و افزایش تنش در خاورمیانه همراه شد تا میزان تنش میان ایران و غرب نیز به حداکثر ممکن افزایش یابد. این فاصله گرفتن از بلوک غرب به صورت طبیعی منجر به نزدیک تر شدن مواضع و همگرایی میان تهران و شرق شد که عضویت ایران در اتحادیه اقتصادی اوراسیا و بریکس یا افزایش نقشآفرینی ایران در سازمان همکاریهای شانگهای را میتوان به عنوان اثبات این مدعا دانست.
در مورد کریدور شمال - جنوب باید گفت تکمیل این کریدور از سوی روسیه میتواند منجر به دستیابی این کشور به آبهای گرم خلیجفارس و دریای عمان به عنوان حلقه ارتباطی خلیجفارس و اقیانوس هند شود.
باید توجه داشت افزایش سرمایهگذاری روسیه و چین در ایران، به طور طبیعی منجر به افزایش تلاش غرب برای دستیابی به توافق با ایران بر سر مسائل مختلف فی ما بین خواهد شد. به ویژه درباره روسیه، باید در نظر داشت که افزایش سرمایهگذاری این کشور در پروژههای زیرساختی ایران، منجر به ایجاد حفره امنیتی بزرگ و بدون بازگشت برای غرب خواهد شد. تنها در مورد کریدور
شمال - جنوب باید گفت تکمیل این کریدور از سوی روسیه میتواند منجر به دستیابی این کشور به آبهای گرم خلیجفارس و دریای عمان به عنوان حلقه ارتباطی خلیجفارس و اقیانوس هند شود.
ایجاد چنین وضعیتی، اساسا برای طرف غربی به ویژه اروپا مطلوب نخواهد بود. نگاهی به نقشه حضور نیروهای روسیه در آبهای اطراف اروپا نشان میدهد که نیروهای روسی درحالحاضر، از طریق حضور در دریای سیاه، بالتیک و مدیترانه (از طریق پایگاه نظامی طرطوس و لاذقیه سوریه) به خشکیهای اروپا دسترسی دارند. حال اگر این دسترسی از طریق ایران نیز ایجاد شود، این نخستین دسترسی نسبتا مستقیم روسیه به آبهای اقیانوسی محسوب میشود.
سخن پایانی
براساس مطالب یاد شده به نظر میرسد بهترین گزینه موجود برای ایران، جذب سرمایه روسیه برای مشارکت در پروژههای زیرساختی و البته همزمان، پیشبرد مذاکرات با غرب است. در چنین الگویی، طرف غربی به خوبی متوجه خواهد شد که خلاف دوران امضای توافق برجام، اکنون روسیه به نقشآفرینی در عرصه زیرساختیهای ایران نیز وارد شده و هر قدر، زمان توافق
طولانیتر و یا شرایط سختتری برای حصول توافق احتمالی گذاشته شود، چنین وضعیتی نهایتا به سود روسیه و به ضرر غرب خواهد بود.