بیآبی در حال تبدیل شدن به پارادایم غالب ایران
توسعه شهرنشینی در سالهای گذشته، بهویژه در کشورهای در حال توسعه، تقاضای آب را بهمنظور تامین نیازهای جمعیتی بهطور قابل ملاحظهای افزایش داده است.
این موضوع در مناطقی از جهان که بهصورت طبیعی همواره با کمبود آب مواجهند، بیشتر حائز اهمیت است.۳ عامل مهم استقلال و اقتدار سیاسی، اقتصادی و خودکفایی، وابستگی فراوانی به حوزههای آب، خاک و غذا دارند؛ بنابراین کمآبی میتواند بر خاک، غذا، اقتصاد و حتی سیاست تاثیرگذار باشد، بههمین دلیل میلیاردها نفر در سراسر جهان نگران سرنوشت و آینده آب هستند.
به گزارش برآوردهای صورت گرفته نشان میدهد وضعیت منابع آب در ایران چندان مطلوب نیست؛ ایران با بارشی معادل یکسوم متوسط بارش دنیا و یکدوم متوسط بارش آسیا، در منطقهای کمآب قرار دارد و از منابع آبی اندکی برخوردار است، به همین دلیل مسئله آب و منابع آبی در کشور ما چنان مهم و استراتژیک است که ضرورت توجه جدی و راهبردی به آن را دوچندان ساخته است.
از سوی دیگر کشور ما در ۲ دهه گذشته درگیر خشکسالیهای پیاپی بوده و این امر سبب شده در کنار مصرف بیرویه آب و افزایش جمعیت، سرانه منابع آب تجدیدپذیر کشور کاهش یابد و به حدود کمتر از ۱۳۰۰ مترمکعب بهازای هر نفر در سال برسد که براساس شاخص فالکن مارک که در کشورها مرسوم است، ایران در شرایط تنش آبی قرار دارد.
براساس آمار و دادههای بارش وزارت نیرو، متوسط بارش در دوره ۵۳ ساله کشور ۲۴۹.۳ میلیمتر است که مرتب در دهههای اخیر کاهش یافته، بهنحوی که متوسط بارش در ۱۳ سال اخیر به ۲۲۶ میلیمتر رسیده که نسبت به متوسط بلندمدت حدود ۹ درصد کاهش داشته است. البته باید به تغییر مقدار بارش، تغییرات الگوی بارش را نیز اضافه کرد، بهنحوی که تعداد بارشهای کمتر از ۱۰میلیمتر نیز افزایش یافته است. از سوی دیگر باتوجه به قرار گرفتن کشور در منطقه خشک، میزان تبخیر و تعرق با بالا بودن متوسط دما در ایران، بیش از متوسط جهانی است. در کشور بهطور متوسط حدود ۷۰ درصد بارشها تبخیر میشوند. این موضوع در سالهای اخیر بهدلیل افزایش متوسط دما، شدت یافته است. در واقع متوسط دما در ۱۲ سال گذشته به ۱۸.۵ درجه رسیده که نسبت به متوسط ۱۷.۴ درجهای بیش از یک درجه گرمتر شده است. آمارها نشان میدهد ۸۹ درصد منابع آب تجدیدپذیر صرف مصارف دیگر میشود که بیش از ۲ برابر شاخص جهانی برای این امر است. از طرف دیگر حدود ۸۹ درصد مصرف آب کشور متعلق به بخش کشاورزی است که این میزان در سطح جهان حدود ۷۰ درصد است. نکتهای که از بررسی این آمار و مقایسه آن نسبت به متوسط
جهانی بهوضوح نمایان میشود، این است که سیاستگذاران کشور نباید مبنای توسعه را بر کشاورزی قرار دهند، بلکه باید ضمن مدیریت و حفاظت از منابع محدود آبی کشور صرفا برای تقویت امنیت غذایی در محصولات اساسی، به ایجاد معیشت جایگزین و تقویت سایر بخشهای اشتغالزایی و ثروتآفرینی با لحاظ کردن شرایط سیاسی امنیتی کشور، توجه ویژه داشته باشند. همزمان با رشد جمعیت و کاهش منبع آب تجدیدپذیر، روند شاخص سرانه این منابع نیز در دهههای گذشته، نشاندهنده کاهش منظم آن است، بهطوری که مقدار آن از ۶۹۰۰ مترمکعب در سال ۳۵ به ۲۱۶۵ مترمکعب در سال ۷۶ و ۱۲۹۴ مترمکعب در سال ۹۵ رسیده است. همچنین باتوجه به جمعیت پیشبینی شده برای کشور در افق سال ۱۴۲۰ و با فرض ۱۰۳ میلیارد مترمکعب میزان آب تجدیدپذیر بلندمدت، میزان سرانه به ۹۷۶ مترمکعب در سال خواهد رسید. به این ترتیب در حدود ۶۰ سال سرانه آب تجدیدپذیر از محدوده نرمال به محدوده تنش آبی و سپس به سمت محدود کمیابی تغییر خواهد کرد. بارش کشور معادل ۸۲.۴ میلیمتر بوده که نسبت به میانگین دورههای مشابه بلندمدت یک درصد کمتر بوده و نسبت به سال قبل نیز تغییری نداشته، اما باوجود درصد ناچیز کاهش بارش نسبت به
متوسط در کل کشور، نباید برداشت اشتباه صورت بگیرد، چراکه پراکنش این بارش تنها محدود به چند استان بوده و بیشتر استانهای کشور با کمبود بارش مواجه شدهاند. در ۲۱ استان کشور میزان بارش ۳ تا ۷۲ درصد کمتر از میانگین بلندمدت بوده است؛ از این رو برنامهریزی برای سال آبی آینده که از منظر میزان بارشها مطلوب نبوده، حائز اهمیت است.
تبدیل کمآبی به بیآبی
در یک دهه گذشته بارش بهشکل چشمگیری کاهش داشته است. این کاهش ناشی از افت مقدار بارش و بهطور همزمان افزایش دمای هواست. متوسط بارش در ۱۳ سال گذشته با ۹ درصد کاهش نسبت به میانگین بلندمدت، به ۲۲۶ میلیمتر رسیده است. این مقدار بارش بهصورت تجمعی بوده و الگوی بارشها هم تغییر کرده، بهنحوی که تعداد بارشهای کمتر از ۱۰ میلیمتر نسبت به قبل بیشتر شده، در حالی که توانایی این بارشها برای تولید رواناب اندک است؛ بهعبارت دیگر، میزان رواناب تولیدی که نقش موثری در آورد رودخانهها و افزایش حجم آب پشت سدها دارند، بیشتر از ۹ درصد کاهش خواهد یافت. از طرفی افزایش متوسط دما به میزان ۱.۱ درجه در ۵۲ سال اخیر، ضمن کاهش رطوبت خاک و نقش منفی آن در تولید رواناب حاصل از بارش، سبب میشود نوع بارشها از برق به باران تغییر کند. این تغییر نوع بارش، آثار منفی بر آورد رودخانهها در فصول گرم داشته و سبب کاهش آب رودخانههای با منشأ ذوب برفی در ماههای گرم سال خواهد شد، به همین سبب، بسیاری از مصارف وابسته به آبهای سطحی، بهویژه در بخش کشاورزی با مشکلات و کمآبی بسیار روبهرو میشوند. از دیگر تبعات منفی افزایش دمای هوا
میتوان به افزایش مصرف آب در بخش کشاورزی، مصارف خانگی و همزمان افزایش مصرف انرژی در فصل گرم اشاره کرد.
باتوجه به شرایط بارش و افزایش دما، آینده روشنی در زمینه منابع آب کشور قابل تصور نیست و قطعا کاهش قابل توجه منابع آب را خواهیم داشت. همزمان با این رخداد، بهدلیل توسعه کشور و افزایش تقاضای مصرف، میزان برداشت از منابع آب سطحی و زیرزمینی افزایش یافته و کشور وضعیت مناسبی از نظر استفاده از میزان منابع آب تجدیدپذیر ندارد. براساس معیارهای توصیه شده علمی، برای مدیریت شرایط حدی و حفظ محیط زیست، نباید میزان مصرف آب تجدیدپذیر بیش از ۴۰ درصد باشد، اما درحالحاضر میزان مصرف آب تجدیدپذیر بیش از ۲برابر این رقم است. میزان کسری مخازن آب زیرزمینی در ۴۰ سال گذشته به بیش از ۱۳۶ میلیارد مترمکعب رسیده است. این کسری عظیم حجم آبخوانهای کشور، ضمن ایجاد فرونشست و افزایش ریسک آلودگی منابع آب زیرزمینی، مصارف وابسته به این منابع آب را نیز تهدید کرده و با ادامه روند فعلی خطر خشک شدن چاهها در بسیاری از دشتهای کشور مورد انتظار است. از طرفی برآوردهای صورت گرفته برای جمعیت کشور و میزان آب تجدیدپذیر در سال ۱۴۲۰ نشان میدهد سرانه آب در دسترس کمتر از هزار مترمکعب در سال خواهد بود و کشور با عبور از شرایط تنش آبی با بحران مواجه خواهد شد. از
آنجا که منابع آب زیرزمینی بهعنوان منابعی استراتژیک نقش مهمی در تسکین بحران آب دارند لزوم حفاظت از این منابع برای تداوم توسعه کشور حیاتی است.
سخن پایانی
بیشک هر اقدامی در این زمینه بهدلیل درهمتنیدگی مسائل اقتصادی و معیشتی به آب، با چالشهایی مواجه خواهد شد. در سال آبی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بهدلیل کاهش بارش، کشور دچار خشکسالی شد و حجم بسیاری از مخازن سدها کاهش یافت. باتوجه به آمار وزارت نیرو تا ۱۷ دی امسال، در سال آبی جدید هم خشکسالی ادامه خواهد داشت، بهنحوی که متوسط بارش نسبت به میانگین بلندمدت یک درصد دیگر هم کمتر میشود.