-
صمت در گفت‌وگو با یک حفاظت‌گر محیط‌زیست بررسی کرد

بازار پرندگان مهاجر؛ ضیافتی که به زیرزمین رفت

اگر اشتیاقی به تماشای پرندگان مهاجری داشته باشید که پس از گذشتن از اراضی شمالی زمین، به ایران و استان مازندران وارد می‌شوند، تالاب‌ها و اراضی حدفاصل شهرستان‌های بابلسر تا فریدونکنار از برجسته‌ترین مقاصد پیش‌روی شما خواهد بود. همراه داشتن دوربینی دوچشمی، لذت نگریستن این ضیافت باشکوه را دوچندان می‌کند؛ اما درست در لحظاتی که می‌خواهید در تماشای پرندگان غرق شوید، با تورها و دامگاه‌هایی روبه‌رو می‌شوید که سال به سال، مجال نگریستن به این پرندگان را تنگ‌تر و دشوارتر کرده‌اند. صید بی‌رویه پرندگان مهاجر در مازندران، زخمی کهنه بر پیکره محیط‌زیست این منطقه است که باوجود حضور مستمر در سرخط اخبار، هرساله در فصول سرد همچون تراژدی پابرجا تکرار می‌شود. اخیرا فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست مازندران از تشدید عملیات میدانی و بازداشت ۲۰۲ متخلف خبر داده که طی آن با تخریب ۷۳ سازه غیرمجاز و جمع‌آوری ۸۱۸ رشته دام، ۲۲۸ قبضه سلاح شکاری ضبط و صدها پرونده قضایی جهت مقابله قاطع با این بحران تشکیل شده است. ایمان ابراهیمی، حفاظت‌گر محیط‌زیست و مدیرعامل انجمن آوای بوم، معتقد است؛ حل این بحران فراتر از برخوردهای نمایشی است. از نظر وی تا زمانی که پیچیدگی‌های این مسئله توسط سازمان حفاظت محیط‌زیست به‌رسمیت شناخته نشود، هرساله شاهد استمرار این وضعیت خواهیم بود. صمت در این زمینه با این حفاظت‌گر محیط‌زیست گفت‌وگویی داشته که در ادامه می‌خوانید.

بازار پرندگان مهاجر؛ ضیافتی که به زیرزمین رفت

در حال حاضر وضعیت صید و شکار پرندگان مهاجر در نوار ساحلی بابلسر تا فریدونکنار در چه شرایطی قرار دارد؟

در استان مازندران، ما با موضوع دامگاه‌ها و صیدهای غیرمجازی مواجهیم که در منطقه حدفاصل شهرستان‌های بابلسر تا محمودآباد انجام می‌شوند. در این نواحی، دامگاه‌های غیرمجاز و تورهای هوایی برای صید پرندگان مهاجر مستقر شده است. طی دهه‌های اخیر، هرساله شاهد آن بوده‌ایم که حجم تخلفات و شکار غیرمجاز به‌طورمداوم افزایش یافته؛ به‌گونه‌ای‌که امروز حتی هنگام سفر خانوادگی در مسیر بابلسر به محمودآباد، نگاه کردن به تورهای هوایی صید پرندگان مهاجر اجتناب‌ناپذیر شده است. این مسئله در حال ‌حاضر چنان عیان شده است که متخلفان، دیگر آن را پنهان نمی‌کنند و حتی در مجاورت جاده‌های اصلی نیز، تورهای هوایی صید پرندگان مشاهده می‌شود.

یکی از اقداماتی که سازمان حفاظت محیط‌زیست انجام داد، ایفای وظیفه قانونی خویش در سال ۱۴۰۱ و برچیدن بازار فروش پرندگان مهاجر در فریدون‌کنار بود. اساسا وجود چنین بازاری برای فروش حتی یک قطعه پرنده مهاجر غیرقابل‌قبول است، چه رسد به اینکه بازاری رسمی برای آن برقرار باشد. سرانجام پس از سال‌ها پیگیری رسانه‌ها و فعالان محیط‌زیست، این بازار بسته شد. منتها باتوجه به اینکه صرفا بازار تعطیل شد و فعالیت غیرمجاز متخلفان کماکان استمرار یافت، این تجارت به‌شکلی زیرزمینی درآمد.

سازکار زیرزمینی این بازار چگونه است و تقاضا از چه سویی می‌آید؟

عمده پرندگانی که در آن منطقه صید می‌شوند، مصرف محلی دارند؛ یعنی صید و مصرف هر دو محلی است. در واقع، سرو پرندگان مهاجر صیدشده در رستوران‌ها موضوعی بود که در دهه 80 و اوایل دهه 90 با آن روبه‌رو بودیم، اما پس از آن به‌تدریج کمرنگ‌تر شد. البته همچنان رستوران‌هایی وجود دارند که اگر شما را بشناسند، به‌صورت پنهانی غذای غیرمجاز سرو می‌کنند، اما تعداد آنها با دهه 80 قابل‌مقایسه نیست. بنابراین، این موضوع نه صرفا به‌دلیل برخورد قانونی، بلکه به‌علت واکنش‌های مردمی از رستوران‌ها رخت بربست؛ چراکه مردم و مسافران آگاه‌تر شدند و تمایلی به صرف غذا در رستورانی که «اردک وحشی» در منوی آن بود، نداشتند. در حال‌ حاضر، عمده مشتریان این بازار، خود مردم منطقه هستند و فروشندگان را می‌شناسند؛ بنابراین بخش بزرگی از خرید و فروش‌ها به‌صورت کاملا محلی انجام می‌پذیرد؛ به شیوه‌ای که برای مثال شخصی در محله خود با یک تماس تلفنی، سفارش خرید می‌دهد.

نکته بسیار مهم، کاهش چشمگیر حجم صید است. به‌دلیل سال‌ها فقدان نظارت و تغییر کاربری اراضی، حجم صید پرندگان بسیار کمتر شده و در حال‌ حاضر عمدتا پاسخگوی نیاز محلی است و مازاد زیادی وجود ندارد که صیاد بخواهد برای آن به‌دنبال بازار جدیدی بگردد. در واقع جمعیت پرندگان کاهش یافته؛ به‌طوری‌که اکنون در میان 5 دامگاه بزرگ منطقه، یک دامگاه کاملا غیرفعال و دیگری نیمه‌فعال است و مالکان آنها زمین‌های خود را به کشت دوم برنج اختصاص داده‌اند، زیرا عایدی آن نسبت به انتظار برای پرندگان مهاجری که طی سال‌ها بی‌رویه صید شده‌اند، مطمئن‌تر است.

درباره پرندگان باارزش برای نگهداری که کمیاب هستند و زنده‌گیری می‌شوند، باید گفت که اینها از قدیم نیز وارد بازار عمومی نمی‌شدند. این پرندگان دلال‌های مشخصی دارند که در سطوح ملی و گاه بین‌المللی فعالیت می‌کنند. آنها گاهی پرندگان را پیش‌خرید می‌کنند؛ یعنی بخشی از مبلغ را به صیاد می‌پردازند تا او را برای یافتن گونه‌ای خاص ترغیب کنند. پس از یافتن پرنده، صیاد مابقی مبلغ را دریافت کرده و پرنده را به دلال تحویل می‌دهد. سپس دلال آن پرنده را با قیمتی چندین برابر به استان‌های دیگر یا بازارهایی نظیر بازار عراق ارسال می‌کند.

چه گونه‌هایی در این سال‌ها در این منطقه بیشتر در معرض خطر قرار گرفته‌اند؟

برخی از پرندگانی که مشاهده آنها در فریدونکنار معمول بود، اکنون برای نسل جدید این منطقه ناشناخته شده‌اند. من باوجود آنکه سن چندانی ندارم، وقتی به خاطرات 10 سال گذشته خود نگاه می‌کنم، باور این حجم از تغییرات در این مدت کوتاه برایم دشوار است. به یاد دارم در سال‌های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱، هنگامی که برای نخستین‌بار به این منطقه رفتم، دامگاه‌داران به من یاد می‌دادند که چگونه در تاریکی شب، تنها از روی صدای بال زدن، تشخیص دهم که پرنده «غاز پیشانی‌سفید کوچک» است یا «غاز خاکستری». غاز پیشانی‌سفید کوچک که در مقیاس بین‌المللی گونه‌ای در خطر انقراض محسوب می‌شود، در آن سال‌ها به تعدادی در فریدونکنار حضور می‌یافت که صیادان می‌توانستند ویژگی صدای بال آن را بیاموزند و به‌درستی تشخیص دهند. اما طی چند سال اخیر، گمان می‌کنم تعداد پرندگان مشاهده‌شده از این گونه در فریدونکنار به چند فرد رسیده است؛ یعنی صید بی‌رویه موجب شد که نسل جوان منطقه، دیگر این پرنده را نبینند. ما درباره تغییراتی صحبت می‌کنیم که در کمتر از 10 تا 15سال رخ داده است.

نمونه دیگر، پرنده «عروس‌غاز» است. در همان سال‌های ۹۰ و ۹۱، باغ‌های پرندگان در سراسر کشور به دلال‌ها سفارش می‌دادند که در صورت صید عروس‌غاز، آن را برای‌شان ارسال کنند. در آن مقطع، تعداد قابل‌ملاحظه‌ای صید و ارسال می‌شد و بسیاری از عروس‌غازهای موجود در باغ‌های پرندگان ایران نیز که حالا حدود ۱۰ تا ۱۵ سال سن دارند، از فریدونکنار آمده‌اند. امروزه وقتی با صیادان فریدونکنار صحبت می‌کنم، می‌گویند چندین سال است که دیگر حتی یک عروس‌غاز هم ندیده‌اند تا بخواهند به فرزندان خود نشان دهند. بارزترین مثال نیز «درنای سیبری» است که جمعیت آن مدام کاهش یافت و سرانجام در ایران منقرض شد.

در میان راهکارهایی که ارائه می‌شود، اعم از راهکارهای قانونی نظیر برخورد با تخلفات از طریق قوه قضائیه یا همکاری با جامعه محلی، به‌نظر شما بیشترین انرژی و تمرکز باید بر کدام راهکار معطوف شود و اقدامات جانبی متعاقب آن چه باید باشد؟

مسئله صید پرندگان مهاجر فریدونکنار، مسئله بسیار پیچیده‌ای است و تا زمانی که این پیچیدگی توسط سازمان حفاظت محیط‌زیست به رسمیت شناخته نشود و برنامه‌ای مدون برای حل آن تدوین نشود، هر ساله شاهد استمرار این وضعیت خواهیم بود. موضوع پرندگان فریدونکنار در مقیاس بین‌المللی نیز مسئله‌ای پیچیده محسوب می‌شود؛ یعنی نه‌تنها در ایران، بلکه در هر کشور دیگری نیز، کنترل صید پرندگان مهاجر، نیازمند برنامه‌ای بسیار جامع است که ابعاد حقوق محیط‌زیست، اکولوژی، مسائل اجتماعی و جامعه‌شناختی و معیشت محلی را در بر می‌گیرد. برای مثال، یکی از پیچیدگی‌های این مسئله، موضوع مالکیت زمین است. از میان بیش از ۱۸۰ آب‌بندان در 5 دامگاه منطقه، تنها یک آب‌بندان متعلق به سازمان محیط‌زیست است و مابقی در مالکیت خصوصی افراد قرار دارد.

هنگامی که بحث مالکیت خصوصی مطرح می‌شود، پیچیدگی حل مسئله دوچندان می‌شود. وقتی مالکیت شخصی برقرار است، ضابط قضایی چگونه می‌تواند وارد زمین شود و آیا مقدور است که هر ساعت از دادستان اجازه ورود بگیرد؟ آیا مجازات فردی که در زمین شخصی خود مرتکب تخلف می‌شود، با کسی که در اراضی دولتی تخلف می‌کند، یکسان است؟ آیا ما اساسا دامگاه‌داران را ذی‌نفع قلمداد می‌کنیم؟ در فریدونکنار تالاب بین‌المللی وجود دارد که بیش از ۸۵ درصد محدوده تالابی آن را زمین‌های شخصی تشکیل می‌دهند.

 به‌عبارتی، ما زمین‌های خصوصی افراد را به‌عنوان تالاب بین‌المللی ثبت کرده‌ایم. آیا این اقدام با رضایت مالکان انجام گرفته است؟ آیا اصولا می‌توان قوانین بین‌المللی را در املاک خصوصی جاری ساخت؟ در اتخاذ تصمیمات مربوط به زمین، آیا باید صاحب ملک و جامعه محلی صاحب‌نظر باشند یا اکولوژیست‌ها و سازمان محیط‌زیست؟ مسئله بسیار پیچیده است و با یک یا 2 اقدام مقطعی حل نخواهد شد. این همان اشتباهی است که سال‌هاست سازمان محیط‌زیست به‌صورت فعالیت‌های نمایشی تکرار می‌کند و در نتیجه، مشکل کماکان پابرجا مانده است.

 چرخه اقتصادی صید پرندگان، به‌ویژه در سال‌های گذشته، بسیار پررونق بوده است. پرسش اینجاست که آیا فعالیت‌هایی نظیر پرنده‌نگری، حتی در ایده‌آل‌ترین شکل اجرا، توان رقابت با چرخه اقتصادی حاصل از صید و شکار را دارد؟

واقعیت امر این است که نه‌تنها در فریدونکنار، بلکه در هیچ نقطه‌ای از جهان، فعالیت‌های اکوتوریستی همچون پرنده‌نگری نمی‌توانند درآمدی همتراز با فعالیت‌های مافیایی و غیرمجازی نظیر شکار تامین کنند. این امر مثل این است که بخواهیم به مافیای مواد مخدر یا قاچاق اسلحه، فعالیت‌هایی مانند کویرنوردی را آموزش دهیم و انتظار داشته باشیم همان میزان درآمد پیشین را کسب کنند. اما آیا این فعالیت می‌تواند به‌عنوان یک راهکار مطرح شود؟ قطعا و یقینا پاسخ مثبت است، مشروط بر آنکه در گام‌های بعدی مدنظر قرار گیرد.

در گام نخست، مسئله باید به تصمیم مردم منطقه در قبال اراضی خود بازگردد؛ اینکه تغییر کاربری زمین‌ها تا چه میزان و به چه صورتی باید انجام پذیرد و چه حدی از صید، مجاز یا غیرمجاز تلقی شود. زمانی که تمام این موارد در چارچوب یک برنامه جامع تدوین شد، پرنده‌نگری یا هر نوع دیگری از فعالیت‌های اکوتوریستی می‌تواند نقش مکمل خود را در آن برنامه ایفا کند. اما تصور اینکه پرنده‌نگری به‌تنهایی قادر باشد ناگهان تحولی شگرف ایجاد کند، امری محال است.

سخن پایانی

در مجموع، صید غیرمجاز در این منطقه کلافی سردرگم از حقوق مالکیت خصوصی، معیشت محلی و چرخه‌های اقتصادی زیرزمینی است. کاهش چشمگیر جمعیت گونه‌های ارزشمندی همچون غاز پیشانی‌سفید کوچک و انقراض محلی عروس‌غاز، هشداری جدی بر زوال تنوع زیستی در اکوسیستمی است که ۸۵ درصد آن در سیطره اراضی شخصی قرار دارد. 

تا زمانی که سازمان حفاظت محیط‌زیست پیچیدگی‌های حقوقی و اجتماعی این منطقه را به‌رسمیت نشناسد و مشارکت واقعی ذی‌نفعان محلی را در تدوین یک نقشه‌راه جامع جلب نکند، نه‌تنها بازارهای زیرزمینی به حیات خود ادامه می‌دهند، بلکه ظرفیت‌های مکمل نظیر اکوتوریسم نیز در حاشیه باقی خواهند ماند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین