فروپاشی زنجیره حیات در فلات مرکزی ایران
در حالی که آمارهای رسمی از کاهش ۸۶ درصدی بارشها در سطح کشور و خالی شدن بیش از دوسوم ظرفیت سدهای بزرگ حکایت دارد، ورشکستگی آب را نباید تنها محدود به تامین آب شرب و کشاورزی دانست. این وضعیت کمسابقه، زنجیره حیات در زیستگاههای ایران را به لبه پرتگاه فروپاشی کشانده است. کارشناسان حیات وحش هشدار میدهند که در سال آبی جاری که در بسیاری از مناطق با صفر میلیمتر بارندگی در پاییز همراه بوده، پوشش گیاهی بهعنوان «پایه اصلی چرخه حیات» بهشدت آسیب دیده و این امر تهدیدی مستقیم برای تنوع زیستی است. بررسیها نشان میدهد که کاهش کیفیت زیستگاه و کمبود منابع غذایی، نرخ دوقلوزایی در گونههایی چون قوچ و میش را بهشدت کاهش داده و توانایی زادآوری دوزیستان، ماهیان و پرندگان آبزی که وابستگی کامل به منابع آبی دارند، تقریبا مختل شده، علاوه بر این، خشک شدن تالابهای حیاتی (مانند هامون و بختگان)، فرونشست آبخوانها و نابودی آبشخورهای طبیعی، گونههای کل، بز، آهو و حتی کروکودیلها را نیز در معرض خطر جدی انقراض قرار داده است و ادامه بقای آنها بدون مداخله مستقیم انسانی و کاهش فشارهای محیطی ممکن نخواهد بود.
خشکسالی، زادآوری را کاهش میدهد
سیاوش یالپانیان، کارشناس حیات وحش در گفتوگو با صمت بااشاره به اینکه ریشه مسئله حفاظت از حیات وحش، حفاظت از زیستگاه است، گفت: اگر بخواهیم به شکلی بنیادی از حیات وحش مراقبت کنیم و تنوع زیستی را پاس بداریم، پیش از هر چیز باید زیستگاههای آنها را حفظ کنیم. زیستگاه بهمعنای جایی است که موجودات زنده در آن زندگی میکنند، از منابع آن تغذیه میکنند، پناه میگیرند و زاد و ولد دارند. در حقیقت، زیستگاه همان خانهای است که گونههای گیاهی و جانوری به آن وابستهاند. اگر این خانه تخریب شود، دیگر نمیتوان انتظار داشت که موجودات ساکن در آن بتوانند به زندگی طبیعی خود ادامه دهند.
وی در ادامه گفت: در میان عوامل گوناگونی که یک زیستگاه را شکل میدهند، گیاهان و پوشش گیاهی اساسی هستند. میتوان گفت که پوشش گیاهی پایه حضور گونهها و بنیان اصلی چرخه حیات در هر منطقه است. هرچه تنوع و تراکم پوشش گیاهی بیشتر باشد، منابع غذایی متنوعتری برای گیاهخواران فراهم میشود و در نتیجه گوشتخواران نیز شرایط بهتری برای ادامه بقا خواهند داشت. بهبیان سادهتر، غنای پوشش گیاهی مساوی است با غنای حیات وحش.
یالپانیان با بیان اینکه در سالهایی که بارش باران کم میشود، نخستین بخش طبیعت که آسیب میبیند، همین پوشش گیاهی است، اظهار کرد: گیاهان یا بهطورکامل خشک میشوند یا قدرت باززایی خود را از دست میدهند. حال اگر در کنار این کمبارشی، چرای بیش از حد دام هم وجود داشته باشد، فشار مضاعفی بر گیاهان وارد میشود. دامها علوفه را پیش از آنکه فرصت بازسازی داشته باشند، مصرف میکنند و ریشهها را نیز از خاک بیرون میکشند. نتیجه این چرخه معیوب، نابودی تدریجی پوشش گیاهی و در پی آن، تهدید جدی برای حیاتوحش است.
این کارشناس حیاتوحش اضافه کرد: یکی از جلوههای این ارتباط نزدیک میان بارش و حیات وحش را میتوان در جمعیت گوسفندان وحشی یا همان قوچ و میش مشاهده کرد. بررسیها نشان داده است که در سالهای پربارش، نرخ دوقلوزایی در میان آنها افزایش مییابد. به این معنا که شرایط مناسب غذایی باعث تقویت بدن مادهها و توانایی بیشتر برای زادآوری میشود. در مقابل، در سالهای خشک نهتنها زادآوری کاهش مییابد، بلکه تلفات نوزادان نیز افزایش پیدا میکند. این واقعیت بهروشنی نشان میدهد که کیفیت زیستگاه، بهویژه از نظر پوشش گیاهی، رابطه مستقیمی با سلامت و پایداری جمعیتهای جانوری دارد.
یالپانیان تصریح کرد: وقتی پوشش گیاهی تحلیل میرود، تنها نوزادان و برهها آسیبپذیر نمیشوند؛ بلکه جانوران بالغ هم تحتفشار قرار میگیرند. آنها مجبور میشوند برای یافتن غذا، مسافتهای طولانیتری را طی کنند، از قلمرو طبیعی خود دور شده یا حتی وارد مناطق انسانی شوند. این جابهجاییها خطر درگیری با دام اهلی، ابتلا به بیماری یا شکار شدن را افزایش میدهد. بیماریهایی مانند طاعون نشخوارکنندگان کوچک، که معمولا در بازه اردیبهشت تا خرداد شیوع مییابد، در سالهای کمآبی شدت بیشتری میگیرد. کمبود علوفه و آب، مقاومت طبیعی جانوران را کاهش میدهد و بروز بیماریها را تسهیل میکند.
وی افزود: از سوی دیگر، آسیب به گیاهخواران بهمعنای آسیب به گوشتخواران نیز هست. وقتی علفخواران ضعیف شوند یا جمعیتشان کاهش یابد، طعمهای برای گوشتخواران باقی نمیماند. این امر کل هرم غذایی یک زیستگاه را بر هم میزند. تعادل اکوسیستم از بین میرود و بازسازی جمعیتها به فرآیندی دشوار و زمانبر تبدیل میشود.
یالپانیان توضیح داد: در کوتاهمدت، ساخت و ترمیم آبشخورها میتواند به کاهش فشار بر حیات وحش کمک کند. آبشخورها محلی برای رفع تشنگی جانوران است و در دورههای خشکسالی نقشی حیاتی دارد. اما باید دقت کرد که صرفا ایجاد یک آبشخور کافی نیست. آب در این مکانها باید دائما جریان داشته باشد و از آلودگی و تبدیل شدن به کانون بیماری جلوگیری شود. همچنین، آبشخورها نباید به محلی برای کمین شکارچیان انسانی تبدیل شود. بنابراین، همزمان با ایجاد آبشخورها، لازم است نظارت سازمان حفاظت محیطزیست افزایش یابد و امنیت کافی برقرار شود.
فعالیتهای انسانی، بحران کمآبی را وخیمتر میکند
وی بیان کرد: با این حال، نباید فراموش کنیم که ایران سرزمینی است خشک و نیمهخشک که حیات وحش آن همواره با بحران کمآبی دست و پنجه نرم کرده و توانسته بقای خود را تضمین کند. بنابراین، در بلندمدت تنها راه نجات حیات وحش، کاهش فشارهای انسانی بر طبیعت و گونهها است. اگر شکار کنترل شود، تغییر کاربری اراضی متوقف شود و دخالتهای انسانی در زیستگاهها کاهش یابد، میتوان امیدوار بود که گونهها توان عبور از این شرایط سخت را داشته باشند.
وی اظهار کرد: در این میان، برخی عوامل انسانی اوضاع را وخیمتر کرده است. تغییر کاربری اراضی، جادهکشی در مناطق حساس، فعالیتهای معدنی و حتی حفاریهای غیرمجاز برای گنجیابی، همه زیستگاهها را تکهتکه میکند.
وقتی یک دشت وسیع یا مرتع بزرگ با جادهای تقسیم شود، زیستگاه یکپارچه به بخشهای کوچک و پراکنده تبدیل میشود. این تکهتکه شدن، مانع از جابهجایی آزادانه جانوران میشود و مسیرهای مهاجرت یا قلمروهای طبیعی را مختل میکند. در نتیجه، توانایی جمعیتها برای بقا و بازتولید کاهش مییابد. این کارشناس حیات وحش گفت: تغییرات اقلیمی و گرم شدن زمین نیز بر شدت مشکلات میافزاید.
افزایش دما، تغییر الگوی بارش و کاهش منابع آب، زیستگاههای ایران را آسیبپذیرتر از گذشته کرده است. در چنین شرایطی، نبود مدیریت کارآمد برای سازگاری با تغییرات اقلیمی یک ضعف جدی بهشمار میآید. بیشتر گونههای ایران، مانند آهو، جبیر، گربه بیابانی و روباه شنی، طی هزاران سال با خشکسالی سازگار شدهاند. آنها در روند تکاملی خود توانستهاند به شیوههای گوناگون با کمبود آب و گرما کنار بیایند. اما حتی این گونهها نیز زمانی تاب میآورند که فشارهای انسانی بر دوششان سنگینی نکند.
بحران آب، اکوسیستمهای ایران را به لبه پرتگاه برده است
اصغر مبارکی، کارشناس دفتر حیات وحش در اینباره به ایرنا گفت: براساس گزارش اخیر اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN)، اکوسیستمهای آب شیرین در جهان در بدترین وضعیت حفاظتی نسبت به سایر زیستگاهها قرار دارند، این اکوسیستمها که شامل رودخانهها، تالابها و منابع آبی سطحی هستند، بهشدت تحتتأثیر خشکسالی، کاهش بارندگی و تغییرات اقلیمی قرار گرفتهاند.
وی افزود: در ایران، تالابهایی چون پریشان، هامون و بختگان بهعنوان نمونههایی از اکوسیستمهای آب شیرین، طی سالهای اخیر با بحران شدید کمآبی مواجه شدهاند، این شرایط منجر به نابودی گسترده زیستگاهها و کاهش چشمگیر تنوع زیستی شده است، گونههایی مانند دوزیستان و ماهیها که وابستگی کامل به منابع آبی دارند، در معرض خطر جدی انقراض قرار گرفتهاند، همچنین پرندگان آبزی و کنارآبزی نیز از این بحران بینصیب نماندهاند.
وی ادامه داد: از سوی دیگر، گونههای خشکیزی نیز بهدلیل وابستگی غیرمستقیم به منابع آبی، با تهدیدات جدی مواجهند، آبشخورهای طبیعی در مناطق کوهستانی که زیستگاه گونههایی چون کل، بز، قوچ و میش هستند، همچنین دشتهایی که آهو در آنها زندگی میکند، بهدلیل خشکسالی و کاهش بارشها خشک شدهاند، این روند ادامه حیات بسیاری از گونهها را با چالش جدی روبهرو کرده است.
مبارکی تاکید کرد: کارشناسان هشدار میدهند که از دست رفتن تنوع زیستی در اکوسیستمهای آب شیرین، تنها یک آسیب محیطزیستی نیست، بلکه تهدیدی جدی برای پایداری محیطزیستی و امنیت اکولوژیکی کشورها محسوب میشود.
خشکسالی و بحران اکولوژیکی، زنجیره حیات در معرض فروپاشی
وی افزود: با ادامه روند خشکسالی در مناطق مختلف کشور، پیامدهای محیطزیستی آن روز به روز گستردهتر میشود، یکی از مهمترین آثار این بحران، کاهش شدید منابع آبی است که موجب نزدیکی گونههای جانوری به مناطق مسکونی در جستوجوی آب و بقای زیستی شده است.
مبارکی ادامه داد: علاوه بر تهدید مستقیم زیستگاهها، خشکسالی منجر به نابودی پوشش گیاهی و در نتیجه اختلال در زنجیره غذایی اکوسیستمها شده است، نبود منابع غذایی، کاهش جمعیت علفخواران و از بین رفتن پناهگاههای طبیعی برای گونههای مختلف را در پی داشته است، این وضعیت بهویژه برای گونههایی با زیستگاههای خرد مانند خزندگان که به شرایط زیستی بسیار خاصی وابستهاند، تهدیدی جدی محسوب میشود.
کارشناس دفتر حیات وحش اظهار کرد: کارشناسان هشدار میدهند که خشکسالی تاثیر مستقیمی بر فرآیند زادآوری گونهها دارد، بهعنوان نمونه، دوزیستان و ماهیان که وابستگی کامل به منابع آبی دارند، با کاهش شدید جمعیت مواجه شدهاند، نبود آب و تغذیه مناسب، توانایی جفتگیری، زایمان و پرورش نوزادان را در بسیاری از گونهها مختل کرده است.
وی گفت: از منظر فیزیولوژیکی نیز، خشکسالی بر سلامت و توان تولیدمثل حیوانات تاثیرگذار است، برای مثال در شرایطی که مادران گونههایی مانند میش با کمبود آب و غذا مواجهند، ناچارند برای تامین منابع، نوزادان خود را تنها بگذارند که این امر خطرات جدی برای بقای نسل به همراه دارد، این روند در میان گوشتخواران و پرندگان نیز مشاهده شده و زندهمانی موالید را با چالش مواجه کرده است.
مبارکی افزود: همچنین، کاهش منابع غذایی میتواند بر پدیده چندقلوزایی در گونههایی مانند قوچ و میش تاثیر منفی بگذارد، چراکه این نوع زادآوری تنها در شرایط جسمی مطلوب و تغذیه کافی رخ میدهد.
وی تاکید کرد: با ادامه روند خشکسالی و کاهش بارندگی در نقاط مختلف کشور، تالابهای بسیاری در حال خشک شدن هستند، کاهش شدید منابع آبی موجب شده تا سدها نیز ذخایر خود را از دست بدهند، وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه نمونهای بارز از این بحران است که منجر به مهاجرت یا نابودی گونههای پرندگان، از جمله فلامینگوها، شده است.
مبارکی گفت: در استان سیستان و بلوچستان، بیش از یک سال و نیم است که بارندگی مطلوبی گزارش نشده است، رودخانهها و برکههای فصلی این منطقه بهشدت تحتتاثیر قرار گرفته و حیات گونههایی مانند کروکودیلها را با خطر جدی مواجه کردهاند، کارشناسان هشدار میدهند که ادامه این روند میتواند منجر به انقراض این گونهها شود.
کارشناس دفتر حیات وحش افزود: در زیستگاههای چهارپایان نیز بحران آب بهشدت احساس میشود، بسیاری از این گونهها وابسته به آبشخورهای طبیعی هستند که در شرایط فعلی یا خشک شده یا توسط جوامع محلی بهصورت خودجوش احداث شدهاند، سازمان حفاظت محیطزیست نیز با تخصیص اعتباراتی برای تامین علوفه، تلاش دارد تا بخشی از نیازهای حیاتی این گونهها را جبران کند، با این حال کارشناسان تاکید دارند که بدون مداخله انسانی، ادامه حیات برای بسیاری از گونهها ممکن نخواهد بود.
تاثیر تغییر اقلیم بر اکوسیستم و حیات وحش
وی بااشاره به تاثیرات تغییر اقلیم گفت: ما از یک دهه قبل نسبت به این وضعیت هشدار داده و گفته بودیم؛ تغییرات اقلیمی به نقطهای میرسد که همهچیز به هم میریزد، اما متاسفانه معمولا بهموقع وارد عمل نمیشویم.
وی افزود: اکنون شاهد دامنههای دمایی غیرمتعارف، گرماهای شدید، بارشهای ناگهانی و توفانهای سهمگین هستیم که همگی بهمرور زمان تاثیرات مخرب خود را بر اکوسیستمها و حیات وحش میگذارند.
مبارکی گفت: کارشناسان تاکید دارند که تامین آب برای حیات وحش نیازمند مداخله مستقیم انسانی است، بسته به نوع گونه و منطقه آسیبدیده، برنامههای متفاوتی باید اجرا شود، از زمان تاسیس سازمان حفاظت محیطزیست، احداث آبشخورها و چاههایی با تلمبههای بادی از جمله اقدامات مرسوم بودهاند که امروزه کمتر مورداستفاده قرار میگیرند، اما همچنان نقش حیاتی در حفظ حیات وحش ایفا میکنند.
سخن پایانی
مرگ تدریجی اکوسیستمها یک واقعیت جاری است که از فروپاشی پوشش گیاهی تا کاهش توان زادآوری حیات وحش در حال گسترش است.
گرچه نقش تغییر اقلیم در این میان قابلکتمان نیست، اما آنچه موتور خشکسالی را روشن نگه داشته و وضعیت را بهطورمداوم وخیمتر کرده، مدیریت شسکتخورده و فاجعهافرین آب در کشور است. در این میان تنوع زیستی کشور است که در خاموشی رو به زوال و مرگ میرود.