-

سرگذشت زبان ملی ایرانیان

ناهید رحمدل- خبرنگار: آیا زبانی که امروزه با آن سخن می‌گوییم، همیشه به همین صورت بوده است؟ زبان ایرانیان سده‌ها و هزاره‌های پیش چه بود و چقدر با امروز تفاوت داشت؟ زبان امروزی فارسی چطور به این شکل درآمده است؟ برای پاسخ به این پرسش، باید به زمان مهاجرت طوایف اقوام هند و ایرانی (آریاییان) برگردیم. اینان یکی از شاخه‌های اقوام هندواروپایی بودند که از سرزمین خود در جنوب روسیه، اوکراین تا سیبری مهاجرت کردند و سر راه به برخی تمدن‌ها رسیدند و از آنها تاثیر گرفتند و در نهایت در ۱۹۰۰ ق.م به تمدن مرو و بلخ وارد شدند، اما این جا آخرین نقطه همزیستی آنها بود. زیرا چندی بعد از هم جدا شدند و هر یک به راه خود رفتند و این جدایی سرآغاز پیدایش زبان‌های ایرانی شد زیرا ایرانیان من‌بعد به زبانی صحبت کردند که به آن ایرانی باستان می‌گوییم که مادر همه زبان‌های ایرانی است. نظریه غالب این است که آریاییان از طریق خراسان بزرگ وارد ایران شدند و سپس به سمت دریاچه ارومیه رفتند. نام قبایل ایرانی نخستین بار در الواح آشوری آمده است. شلمانزر سوم به هنگام شرح نبردهایش در دامنه‌های زاگرس در ۸۴۳ ق.م از سرزمین پرسوئه نام میبرد و سپس واژه‌های پرسوئَش، پرسومَش (پارسها) و مَدَی (مادها) در الواح آشوری می‌آید که شاهدی از حضور ایرانیان است.

سرگذشت زبان ملی ایرانیان

مبنای تغییرات و تحولات اساسی در ساختار زبان

زبان اقوام ایرانی از هنگام جدایی از هم‌نژادان خود در هزاره دوم ق.م تا بعد از فروپاشی هخامنشیان در ۳۳۰ ق.م در پهنه وسیعی از مرزهای شمالی چین در شرق (میان قبایل سکایی) تا سواحل شمالی دریای سیاه در غرب (در میان سکاییان غربی) و از شمال‌غربی فلات ایران (در میان قبایل مادی) تا سواحل خلیج‌فارس (در میان قبایل پارسی) رواج داشت. زبان‌های ایرانی از خانواده زبان‌های هند و اروپایی‌اند که ده شاخه اصلی داشته و در بخش بزرگی از اروپا، جنوب و جنوب غربی آسیا رواج دارد. زبانهای ایرانی مثل دیگر زبان‌های هند و اروپایی به طور قراردادی بر مبنای تغییرات و تحولات اساسی در ساختار زبان به سه دوره تقسیم می‌شود؛ ایرانی باستان، ایرانی میانه و ایرانی نو.

الف. دوره باستان (از آغاز نگارش تا ۳ و ۴ ق.م) ازخود زبان ایرانی باستان چیزی باقی نماند اما این زبان در طول سده هفتم ق.م همزمان با استقرارایرانیان در بخشهای مختلف ایران به صورتهای مختلف سکایی، مادی، اوستایی و فارسی باستان تحول پیدا کرد که از دوتای اول جز تعدادی لغت باقی نماند و هرآنچه به‌دست ما رسیده مربوط به دو زبان اوستایی و فارسی باستان می‌باشد که در اوستا و سنگ نوشته داریوش در بیستون (۵۲۱ / ۵۲۰ ق.م) ثبت شده است. زبان اوستایی زبان کتاب مقدس زردشتیان و متعلق به مناطق شرقی فلات ایران است که با خط دین دبیره نوشته می‌شود و آن را به هیچ یک از اقوام شناخته شده ایرانی نمیتوان نسبت داد. فارسی باستان زبان مادری شاهنشاهان هخامنشی بوده و با خط میخی نوشته می‌شود و زبان فارسی امروزی ما ادامه آن محسوب می‌گردد. ب. دوره میانه: زبان‌های ایرانی میانه (۳ و ۴ ق.م تا ۸ و ۹ م) شامل زبان پارتی، فارسی میانه، سُغدی، خوارزمی، بَلخی، سَکایی و گویش هایی در شمال (آلانی، سرمتی و مانند آن) است که پس از فروپاشی هخامنشیان تا مدتی بعد از فتح ایران به‌دست سپاهیان عرب در ۶۵۱ م در میان اقوام ایرانی رواج داشت.

ج. دوره نو: زبان‌های ایرانی نو (۸ و ۹ م تا امروز)، آن گروه از زبان‌های ایرانی است که در حد گسترده‌ای امروزه در ایران، افغانستان، پاکستان، جمهوری‌های آسیای مرکزی یا در دیگرسرزمین‌های شرقی کاربرد دارد یا همچون فارسی نو از طریق آثار مکتوب مربوط به پس از فتح اعراب که گسترش اسلام و کاربرد خط عربی را به دنبال داشت، شناخته می‌شود. برخی از این زبان‌ها همزمان با برخی از زبان‌های ایرانی میانه رایج بودند. مهم‌ترین و متداول‌ترین زبان ایرانی نو «فارسی دری» است.

از چهار زبان ایرانی باستان تنها دو زبان اوستایی و فارسی باستان برای ما میراث مکتوب به جا گذاشته‌اند. از این دو، اوستایی ادامه پیدا نکرد اما فارسی باستان که نیای فارسی امروز است در طول زمان تحول یافت و به شکل فارسی امروزی در آمد. از هنگام جدایی اقوام هندی و ایرانی از یکدیگر تا سقوط پادشاهی هخامنشیان را دوره باستان می‌نامیم و به دوره پس از آن دوره میانه می‌گوییم. زبان اوستایی متعلق به شرق ایران بوده و فقط در کتاب اوستا مشاهده شده است. این زبان تا قرن ۷ ق.م زبانی زنده و رایج بود (زمانی که زرتشت گاهان را سرود) ولی پس از آن هیچگونه اطلاعی از آن در دست نیست. متون اوستا قرن‌ها سینه به سینه حفظ می‌شد تا اینکه در قرن ۴ م. در زمان حکومت شاپور دوم ساسانی موبدان زردشتی در پارس خط دین دبیره را بر پایه خط تحریری فارسی میانه ابداع کردند. کتاب اوستا از زمان زردشت آغاز شد و تا اواخر دوره ساسانی ادامه یافت و بعد از حمله اعراب برای دومین بار پراکنده و بخشهایی از آن نابود شد (حدود ۱۰۰۰ م). اوستا در ادوار مختلف به مرور پیدا شد و به کتابت در آمد. بنا بر روایت سنتی به فرمای دارای دارایان (داریوش سوم) ۲ نسخه از اوستا در گنج شایگان و در دژ نبشت نگهداری می‌شد.

پیدایش زبان فارسی میانه

دوران میان فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی و فتح ایران به‌دست اعراب و اسلام گرایی ایرانیان دوره میانه تاریخ زبانهای ایرانی به شمار آمده است. در دوره میانه زبانی اوستایی که زبانی مرده بود در حوزه‌های دینی زرتشتیان رایج بود. زبانهای فارسی باستان و اکدی و عیلامی و آرامی که زبان‌های رسمی دولت هخامنشی بودند از رسمیت افتادند و جای آنها را زبان یونانی گرفت و رواج آن به عنوان تنها زبان رسمی تا زمان بلاش اول اشکانی (۵۱ تا ۷۷ /۷۸ م) و به عنوان زبانی از زبان‌های رسمی ایران به هستی خود ادامه داد. ۶ زبان دوره میانه در گروه‌های شرقی و غربی شامل فارسی میانه (پهلوی)، پارتی (پهلوی اشکانی)، سغدی، سکایی، بلخی و خوارزمی هستند.

اشکانیان که خاندانی از قبیله پرنی بودند، بعد از استیلا بر استان پارت (۲۴۷ ق.م) و بنیان‌گذاری سلسله اشکانی در آغاز چنان تحت تاثیر فرهنگ و زبان یونانی بودند که حتی نام خود را به خط و زبان یونانی بر سکه‌های‌شان حک می‌کردند. یونانی مآبی تا اندازه‌ای بود که از زمان شاهنشاهی مهرداد اول (۱۷۱ – ۸/۱۳۹ ق.م) به بعد شاهان اشکانی خود را «دوستدار یونان» می‌نامیدند. زبان پارتی برای نخستین بار توسط بلاش اول نخستین پادشاه اشکانی در کنار یونانی استفاده شد. کهن‌ترین آثار به جای مانده از زبان پارتی در سفال نوشته‌های خرابه‌های شهر نسا پایتخت قدیم اشکانیان در نزدیکی عشق‌آباد در ترکمنستان است. زبان پارتی در سده سوم میلادی در پی فعالیت گسترده مانویان در شمال شرق ایران و آسیای مرکزی به‌تدریج به یکی از مهم‌ترین زبان‌های آیینی مانویان بدل شد. این زبان طبق شواهد تا قرن ۶ م زنده بود؛ با وجود این قرن‌ها بعد کماکان مورد استفاده جماعت مانویان آسیای مرکزی بوده است. این زبان تا سده سیزدهم میلادی کاربرد خود را حفظ کرد و سرانجام در پی حمله مغول به همراه دین مانی برای همیشه به فراموشی سپرده شد. کاربرد گسترده این زبان در طول قرن‌ها باعث ورود واژه‌هایی از آن به دیگر زبان‌ها از جمله به زبان ارمنی و از آن طریق به گرجی شد.

زبان فارسی میانه (پهلوی) زادگاهش استان پارس و بازمانده گونه‌ای از فارسی باستان زبان رایج در روزگار ساسانیان بود که پارسیگ می‌نامیدند که تبدیل به زبان رسمی شاهنشاهی ساسانی شد. این زبان به یکی از مهم‌ترین زبان‌های مانویان نیز بدل شد و بیشتر آثار مانویان به فارسی میانه متعلق به قبل از سده نهم میلادی است. آثاری که از فارسی میانه بازمانده است به ۴ خط نوشته شده‌اند: خط کتیبه‌ای منفصل، خط کتابی متصل، خط زبوری و خط مانوی که همه از راست به چپ نوشته می‌شوند.

آثار بازمانده از فارسی میانه شامل کتیبه‌های فارسی میانه است که روی سنگ و گل، آجر، گچ و فلز نگاشته شده است. سنگ نوشته‌های شاهان ساسانی شامل سنگ نوشته‌های بزرگان دربار، کتیبه‌های مزار، یادگاری، دیوار و سفال نوشته پوست نوشته و پاپیروس نوشته، سکه و مهر است.

کتابهای فارسی میانه بیشتر در سده‌های سوم و چهارم هجری تدوین شده‌ یا صورت نهایی یافته‌اند. کتاب‌های تالیف‌شده براساس اوستا، آثار کلامی و فلسفی، پیشگویی و الهام، رسالات آموزشی، فرهنگ‌ها و اندرزنامه‌هاست.

پیدایش زبان ایرانی نو

زبان‌های ایرانی نو زبان‌هایی هستند که پس از فتح ایران به‌دست مسلمانان در ۶۵۱ م در مناطق مختلف پدیدار شدند. یکی از مهم‌ترین و متداول‌ترین زبان ایرانی نو، فارسی دری است.

فارسی دری دنباله فارسی میانه زردشتی است. تاریخ زبان فارسی در ارتباط مستقیم با مهاجرت‌ها، تشکیل و فروپاشی حکومت‌ها و انتقال قدرت از سویی به سوی دیگر بوده است. ابن ندیم به نقل از ابن مقفع زبان‌های رایج در ایران را در اواخر دوره ساسانی پنج زبان شمرده است: فهلوی، دری، فارسی، خوزی و سریانی. فهلوی زبان فهله (ماد قدیم یا جبال اسلامی شامل آذربایجان، اصفهان، نهاوند و همدان)، دری زبان دربار و پایتخت (مدائن / تیسفون)، فارسی زبان فارسی و موبدان، خوزی زبان خوزستان و سریانی زبان سواد (دشت عراق) بوده است. دو زبان خوزی و سریانی زبان ایرانی نیستند. خوزی احتمالاً بازمانده زبان عیلامی بوده و سریانی نیز از خانواده زبان‌های سامی و گونه‌ای از آرامی است و منظور ابن ندیم از فهلوی زبان پارتی مربوط به استان پارت از استان‌های مهم شمال‌شرقی ایران بوده است.

فارسی دری صورت تحول یافته زبان فارسی میانه ساسانی است زبان محاوره و به احتمال زیاد زبان ارتباطی مشترک در سراسر شاهنشاهی ساسانی بوده است. در اواخر دوره ساسانی زبان دری در عرض زبان فارسی میانه رایج بود اما از آنجا که این زبان زبان گفتار بوده، اثر مکتوبی از آن بر جای نمانده است. با وجود این در کتاب‌های دوره اسلامی نمونه‌هایی از زبان دری دوره ساسانی ثبت شده که کهن‌ترین آنها کلماتی منسوب به بهرام پنجم (بهرام گور) است. پیدایی زبان دری احتمالاً در سده پنجم میلادی و در نتیجه انتقال فارسی میانه گفتاری به نواحی شرقی شاهنشاهی ساسانی و آمیخته شدن آن با زبان‌هایی چون پارتی بوده است. پس از فتح اسلامی عده‌ای از مسلمانان عربی زبان به شهرهای مختلف ایران همچون زنجان، قم، کاشان، نهاوند، بخش‌هایی از خراسان مهاجرت کردند. زبان عربی به‌تدریج زبان علم و ادب شد و ایرانیان سهم بسزایی در نگارش متون عربی و ترجمه آثار عربی ایفا کردند به طوری که در اواسط قرن اول هجری در زمان حجاج یوسف در غرب ایران دفتر و دیوان به عربی برگردانده شد. به روایت تاریخ سیستان یعقوب لیث صفاری نخستین کسی بود که شعرا را به سرودن شعر فارسی تشویق کرد و محمد بن وصیف سگزی نخستین کسی بود که شعر فارسی گفت. در هر صورت بی‌تردید باید دولت سامانی را که مرکز آن بخارا بود، مقتدرترین دولت پشتیبان زبان و ادب فارسی به شمار آورد. از جمله خدمات سامانیان به زبان و ادب فارسی، تشویق دانشمندان ایرانی به ترجمه کتاب‌های عربی بود که بهترین نمونه‌های آن را می‌توان ترجمه تاریخ طبری و ترجمه تفسیر طبری دانست که هر دو به فرمان منصور بن نوح فراهم آمد.

در دوره‌های سامانی و غزنوی با ظهور بزرگانی چون رودکی، شهید بلخی، دقیقی، فردوسی، کسایی، منوچهری، فرخی، عنصری و ناصرخسرو، ادب فارسی به اوج شکوفایی رسید اما قلمرو این شکوفایی همچون گذشته تنها نواحی شرقی ایران بود. کاربرد فارسی درسی در دوران غزنوی و سپس سلجوقی به‌تدریج گسترش یافت. در عهد خوارزمشاهیان نیز دیوان رسائل غالباً به فارسی بود. کشورگشایی‌های غزنویان و سلجوقیان رواج زبان فارسی را در دیگر مناطق بخصوص در شبه قاره هند و مناطق غربی ایران به همراه داشت. گسترش و اهمیت زبان فارسی در اواخر قرن ششم هجری تا بدانجا بود که تاثیرهای آن را حتی در زبانهای رایج در پیرامون اقیانوس هند نیز می‌توان یافت؛ مثلاً در وقف‌نامه‌ای به زبان دیوهی، از زبان‌های جزایر مالدیو،  روی لوحه‌ای مسین از سال ۱۱۸۶ م که موضوعش بنای مسجدی در جزیره گامو است. واژه فارسی پیامبر به صورت petāmbar آمده است.

کسی به‌درستی نمی‌داند که نگارش فارسی دری از چه زمانی آغاز شد. به احتمال زیاد، از آغاز ورود اسلام به ایران، برخی از ایرانیان مسلمان شده برای نگارش فارسی دری از خط عربی استفاده کردند. کهن‌ترین نمونه فارسی به خط عربی به اوایل سده چهارم هجری تعلق دارد.

زبان فارسی، یا فارسی دری یعنی رسمی، دنباله فارسی میانه زردشتی است. این زبان به‌تدریج جانشین دیگر زبانهای ایرانی یعنی سغدی، سکایی، خوارزمی و بلخی گردید و در منطقه وسیعی از جهان از هند تا اروپا از دریای خوارزم تا خلیج‌فارس رایج شد. دولت سامانی به رواج زبان فارسی علاقه‌مند بود و دولت غزنوی فارسی را در هند رایج کرد. زبان فارسی در دربار مغولی هند زبان رسمی بود. رواج فارسی در هند سبب شد زبانی به وجود آید به نام «اردو» که زبان رسمی دولت پاکستان شد و به الفبایی که از الفبای فارسی گرفته شده، نوشته می‌شود. سلجوقیان زبان فارسی را در آسیای کوچک رایج کردند. در دولت عثمانی زبان فارسی رایج بود. برخی از سلطانان عثمانی چون محمد فاتح و سلیم اول به فارسی شعر سروده‌اند.

تسلط استعمار بر کشورهای شرق سبب شد که از رواج فارسی کاسته شود. فارسی دری امروزه در افغانستان و تاجیکستان و ایران رایج است. در هر سه کشور از اوایل قرن بیستم مسیحی وضعی برای زبان فارسی پیش آمده که باعث شده است فارسی رایج در هر یک از ایران و تاجیکستان و افغانستان به راهی بیفتند که به‌تدریج آنها را از هم جدا خواهد کرد.

در دوره اسلامی در آذربایجان زبانی رایج بوده که «آذری» نامیده می‌شده است. بر اثر تسلط اتابکان و ایلخانان و قره قویونلو و آق قویونلو بر آذربایجان، از زبان ترکی و فارسی و آذری زبانی به وجود آمد که «ترکی آذری» نامیده می‌شود. این زبان به‌تدریج تا زمان صفویه جای زبان آذری را که زبانی ایرانی بوده، گرفت.

منابع

اشمیت، رودیگر؛ راهنمای زبان‌های ایرانی، ترجمه حسن باغ بیدی، تهران: ۱۳۹۵ / ابوالقاسمی، محسن؛ تاریخ زبان فارسی، تهران: ۱۳۸۶ / باغ بیدی، حسن؛ تاریخ زبان‌های ایرانی، تهران: ۱۳۸۸ / صادقی، علی اشرف؛ تکوین زبان فارسی، تهران: ۱۳۵۷ / آنتونی، دیوید؛ ترجمه خشایار بهاری؛ هندواروپاییان، تهران: ۱۳۹۵ /بهار، مهرداد؛ ادیان آسیایی، تهران: ۱۳۸۸

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین